دختری هستم که سریع وابسته میشم

سلام دوستان
من یک دختر 24 ساله هستم که به شرایط سریع وابسته میشم، در واقع تغییر شرایط فعلی برام سخته و وقتی توی یه شرایطی هستم مثلا رفتن به یه مسافرت یا محل کارم یا کلاسایی که میرم، بعد اتمامشون از لحاظ روحی به هم میریزم و دچار کمی افسردگی میشم
در واقع در 80% به افراد عادت میکنم و اگه این افراد با من رفتار مناسب و محبت داشته باشن این وابستگی بیشتر میشه که وقتی ازشون جدا میشم تا یه مدت در حد هفته و ماه ار لحاظ روحی به هم میریزم.
حتی تا این حد که یه بار یه همایش سه روزه رفته بودم که اونجا یه سری همگروهی داشتیم بعد همایش که از اونها جدا شدم واقعا احساس بدی داشتم تا دو سه هفته.
تمام این شرایط زمانی بدتر میشه که شرایط برام خوب باشن و یا افراد با من رفتار خوبی داشته باشن یا به من محبت داشته باشن.
به نظرتون چطور میتونم این مشکل رو رفع کنم، منتظر راهنماییتون هستم

سلام
من کاملا برعکسم. واقعا سخت وابسته میشم و خیلی راحت دل میکنم! حتی وقتی وابستگی بیش از حد به پدر و مادر و خانواده رو میبینم برام قابل درک نیست چه برسه به چیزایی که نوشتی...
نمیدونم چی باعث میشه یکی مثل من باشه یکی مثل شما. شاید ژنتیکیه یا شاید اتفاقای زندگی باعث شده اما یه جمله ای از مولانا روم خیلی تاثیر داشت و همیشه بهش فکر میکنم:

همه دل تنگی از دل نهادگی بر این عالم است. مردی آنست که آزاد باشی از این جهان و خود را غریب دانی و در هر رنگی که بنگری و هر مزه یی که بچشی دانی که به آن نمانی و جای دیگر روی پس هیچ دلتنگ نباشی

سلام ماه کامل

متولد چه ماهی هستید ؟ شما بسیار مهربان و رئوف القلب هستید به نظرم باید خودت سعی کنی محکمتر باشی

دوست گلم به نظر خیلی نازک نارنجی هستی به نظرم اول سعی کن خودت رو تغییربدی و محکمتر باشی و کمتر وابسطه بشی و بعد به مشاور مراجعه کن.

زندگی پیچ و خم بسیار و توفانهای شدید داره تو نباید با یه نسیم ملایم بلرزی

می تونی دایره دوستانتو بیشتر کنی. مثلا همین ادمایی که می گی می بینیشون همگروهی سه روزه و ... ازشون شماره تماس ایمیلی هرچی بگیر گاهگاهی باهاشون حرف بزن. هرچی ادم اشناهاش بیشتر باشه وقتی نیاز به کمک داره احتمال اینکه بهش کمک کنن بیشتر میشه.
روی خودت هم کار کن. استحکام درونیت می شه همون دوست داشتن خودت. اگه خودتودوست داشته باشی واقعا خودت واسه خودت یه تکیه گاه مهم میشی.
در اصل نمی دونم اینکه می گی اصلا مشکل هست یا نه. و اینکه اگه هم یه مشکل حساب بشه از چی ناشی میشه و یا چه راه حلی داره. این دو تا رو دیدم برات بنویسم. مخصوصا اولیش. موفق باشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sara 65

سلام
من کاملا برعکسم. واقعا سخت وابسته میشم و خیلی راحت دل میکنم! حتی وقتی وابستگی بیش از حد به پدر و مادر و خانواده رو میبینم برام قابل درک نیست چه برسه به چیزایی که نوشتی...
نمیدونم چی باعث میشه یکی مثل من باشه یکی مثل شما. شاید ژنتیکیه یا شاید اتفاقای زندگی باعث شده اما یه جمله ای از مولانا روم خیلی تاثیر داشت و همیشه بهش فکر میکنم:

همه دل تنگی از دل نهادگی بر این عالم است. مردی آنست که آزاد باشی از این جهان و خود را غریب دانی و در هر رنگی که بنگری و هر مزه یی که بچشی دانی که به آن نمانی و جای دیگر روی پس هیچ دلتنگ نباشی

---

مرسی دوست عزیزم راستش نمیدونم چرا اینطوریه، فکر کنم باید نگرشمون به آدمها و زندگی رو اصلاح کنیم ولی خب مشکل اینجاست که نمیدونم کدوم نگرشها رو باید تغییر بدم و اصلا کدوم درسته و کدوم غلط :(

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fariba s

سلام ماه کامل

متولد چه ماهی هستید ؟ شما بسیار مهربان و رئوف القلب هستید به نظرم باید خودت سعی کنی محکمتر باشی

دوست گلم به نظر خیلی نازک نارنجی هستی به نظرم اول سعی کن خودت رو تغییربدی و محکمتر باشی و کمتر وابسطه بشی و بعد به مشاور مراجعه کن.

زندگی پیچ و خم بسیار و توفانهای شدید داره تو نباید با یه نسیم ملایم بلرزی

---

ممنون دوست گلم بابت راهنماییت، خوبی و گلی از خودته. من مردادیم، راستش نمیدونم چطوری باید محکم تر بشم یعنی نمیدونم باید آدمها رو با جه دیدی نگاه کنم تا کمتر بهشون وابسته بشم، من احساس میکنم نوع برداشت من در مورد زندگی و جامعه و اطرافیانم باید تغییر کنه ولی نمیدونم چه تغییری و چگونه ؟؟؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

می تونی دایره دوستانتو بیشتر کنی. مثلا همین ادمایی که می گی می بینیشون همگروهی سه روزه و ... ازشون شماره تماس ایمیلی هرچی بگیر گاهگاهی باهاشون حرف بزن. هرچی ادم اشناهاش بیشتر باشه وقتی نیاز به کمک داره احتمال اینکه بهش کمک کنن بیشتر میشه.
روی خودت هم کار کن. استحکام درونیت می شه همون دوست داشتن خودت. اگه خودتودوست داشته باشی واقعا خودت واسه خودت یه تکیه گاه مهم میشی.
در اصل نمی دونم اینکه می گی اصلا مشکل هست یا نه. و اینکه اگه هم یه مشکل حساب بشه از چی ناشی میشه و یا چه راه حلی داره. این دو تا رو دیدم برات بنویسم. مخصوصا اولیش. موفق باشی.

---

ممنون از راهنماییت، این که میگی من خودم رو دوست داشته باشم درسته چون من واقعا خودمو خیلی دست پایین میگیرم و اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارم که دارم روی اعتماد به نفس کار میکنم و به نتایج خوبی هم رسیدم :)

دوستان عزیزم منتظر راهنماییهاتون هستم

mahkameجان بهتره سعی کنی به افراد در حد همان دوره ها وابسته بشی....بعدها ضربه می خوری....به نطرم تنها راهکارش اینه که دایره دوستی هات رو محدود کنی به چند نفر و به خودت بگی با این افراد احساسم رو نگه میدارم و با افراد جدیدی که آشنا می شی حدت رو نگه داری مثلا قبل از این که وارد فضایجدیدی بشی رو کاغد بنویس ارتباط محدود داشته باشم تلفن رد و بدل نکنم...یه سری حرفارو به افراد نگم برا دوستای نزدیکم نگه دارم............
مگه آدم چه قدر توان داره که بخواد برای افراد از وقت و احساسش مایه بذاره در حالی که اونا زود گذرند