من فقط ۱۰ روز تا جدایی وقت دارم !
سلام دوستان عزیزم...
مدتهاست دنبال یه راه دیگه غیر از مشاوره رفتن و مطالعه کردن به خاطر اصلاح اوضاع زندگیم بودم تا این که با این تالار آشنا شدم...:203:
دو سال و نیمه که عقد و ۱ سال و نیمه که عروسی کردیم. هر دومون ۲۸ ساله هستیم.من فوق لیسانس دانشگاه تهران و خانه دار و شوهرم فوق دیپلم دانشگاه آزاده و کارمنده. به شکل سنتی با هم آشنا شدیم. شوهرم ۵تا خواهر و یه برادر داره و خودش فرزند آخر خانوادست.مادر و پدرش از هم طلاق گرفته بودن و پدرش تو یه شهر دیگه زن و بچه داشت تا اینکه ۳ سال پیش فوت شد. برادرش معتاد و خواهر بزرگشم ۲ بار طلاق گرفته و الان زن سوم خانوادست. پدر و مادرش از سادات هستن و مذهبی.اما خانواده من عام و معمولین.
از اوایل عقد شوهرم مدام بهانه گیری می کرد و به هر دلیلی منو میزد حتی تو خیابون و جلوی خانوادش. البته منم زبون دارم اما اکثر اوقات بیخودی می زنه. حتی شب عروسی دستم کبود بود و بعد از عروسی شدت ضرباتش بیشتر می شد و گاهی می خواست خفم کنه. ضربات وحشتناکی به سر و کمرم میزنه الانم چشم چپ و گوش راستم به خاطر کتکاش مشکل دارن.
این روند ادامه داشت تا ۳ ماه پیش که قضیه بیخ پیدا کرد و در جریان یه کتک کاری به طور اتفاقی خانواده هامون خبر شدن و اون از اون موقع با خانواده من قهر کرد و دنبال مامانش رفت و ۱ هفته خونه نیومد و بعدش که با اصرار من اومد تا مدتی منو زندانی کرد. تو جریان اون دعوا به خونوادم که همیشه خودشم میدونه طرفدارشن بد وبیراه گفت. بعد اون جریان خونوادش با من هیچ تماسی نگرفتن البته قبلشم منو چندان قاطی خودشون نمی کردن با وجودی که من تلاش می کردم. اما تماساشون با برادرشون بیشتر شد.
این گذشت تا قبل از عید از شوهرم خواستم جهت بهبود روابط با ید یه کاری کنیم یا نقل مکان یا رجوع به مشاوره یا ... و اون ۱۰ روز بعد گفت که من طلاقو انتخاب کردم برای تاریخ شانزدهم فروردین.:47:
از اون روز تا حالا مدام برام روزشماری میکنه! الان فقط ۱۰ روز فرصت دارم و دیروز یه نامه برام نوشته که من تصمیم خودمو گرفتم.میگه از اول که عقد کردیم دوست داشتم اما یواش یواش محبتم کم شد آخه تو پرخاشگری کردی. من به خدا خیلی قوانین همسری رو رعایت می کنم. باور کنید روز اول عید چنان بر سر و کمر بینی من کوبید که همه فهمیده بودن که کبوده بینیم اما به روم نیاوردن.(من تنها رفتم خونه مادرم و اونم تنها خونه مادرش)
به نظرتون چه کار کنم.....دوستم نداره که انقدر مصممه؟ از تصمیمی که گرفته تردید ندارم که اینکارو میکنه همانطور که توی دوره عقد می خواست این کارو بکنه. درمونده شدم به خدا. :54: