داداشم می خواد با دختری که تشنج داره ازدواج کنه

سلام

داداشم چند وقت پیش بم گفت می خواد منو با یک دختری آشنا کنه و می گفت این خواهر دوست دخترمه و .... . البته من از آبجی دوست دختر داداشم خوشم نیومد و باش دوست نشدم . چون می خواستم با یکی دوست بشم که بعدش بتونم باش ازدواج کنم اما از نظر ظاهری در حدی نبود که بخوام باش ازدواج کنم .

اما مساله ی مهم اینه که وقتی داداشم فکر کرد می خوام با خواهر دوستش رفیق بشم بم گفت حدود یک ساله که با این دختره دوست شده و می خواد باش ازدواج کنه و این دختره هم به داداشم گفته تشنج داره و الان داداشم داره این چیزا رو بم می گه .

اون دختره به داداشم گفته که دو ساله تشنج نشده و داره قرص می خوره و خوب می شه . اما من برای آینده داداشم خیلی می ترسم . بدحوری داداشم عاشق دختره شده . داداشم ازم کوچیک تره و فکر می کنم در مقابلش مسئولم اما بم گفته به کسی چیزی در این مورد نگم .

نمی دونم باید چکار کنم . داداشم ازم کوچیکتره و ۲۲ سالشه . درسش رو درست نمی خونه و سربازی هم نمی ره . کارم نمی کنه . این دختره وضع خانوادش خیلی خوبه و حتی به داداشم کمک مالی هم می کنه . نمی دونم چکار کنم .داداشم هیچی توی زندگیش درست نیست و اگه گیر یک دختر مریض هم بیفته که دیگه رسما بدبخت می شه ! کاری از دستم بر می یاد ؟

سلام
به همدردی خوش اومدی.
اطلاعاتی که دادی خیلی کمه.
اختلاف سنی شون چند ساله؟
داداشت کی میخواد اقدام کنه ؟ به این زودی یا چند سال دیگه؟
بیماری که با دارو کاملا کنترل بشه و فرد بتونه مثل یک آدم کاملا عادی به زندگیش ادامه بده نباید زیاد نگران کننده باشه.
ولی باید ببینی بیماری اصلی که باعث تشنج میشه چیه؟
به نظر میرسه داداشتون زیاد آدم مسوولیت پذیری نباشه و اگه بهتر نشه بعید میدونم در آینده رفتارهای معقول و قابل قبولی با چنین خانمی داشته باشه.
نزارید اعتمادش به شما سلب بشه ولی با توجه به اینکه احتمال وقوع این ازدواج زیاد نیست ایشون رو از عمیق تر کردن این رابطه و وابسته کردن اون خانم به خودش منع کنید. هنوز نظر خانواده ها رو در این مورد نمیدونید ، چون معمولا خانواده ها حق وتو دارن و ممکنه حتی در شرایط ایده آل هم رابطه ها به نتیجه نرسه ، چه برسه به شرایطی که شما ذکر کردید.
در صورت مخالفت خانواده فکر میکنید عکس العمل و تصمیم داداشتون چی باشه؟
در نهایت بهش بگید حتی اگه احتمال بهم نرسیدنشون هم کم باشه بازم نباید فراموش کرد که در صورت وقوع جدایی ممکنه به کسی که دوست داره آسیب جبران ناپذیری وارد کنه. که آدم عاقل چنین ریسکی را با زندگی هیچ انسانی چه رسد به کسی که براش مهمه نمیکنه. وبهتره تا جدی شدن ماجرا روابطشون رو به مرور کم کنن.

داداشم ۲۲ سالش هست و اون دختر خانوم ۱۹ سالش هست .
اگه به داداشم باشه می گه همین الان میخوام برای ازدواج افدام کنم . اما خانوادم گفتند که بعد از اینکه یک کاری گیر آورد و تونست خرج خودش رو دربیاره براش زن می گیرند . داداشم ترم ۶ مهندسی صنایع هست ولی به اندازه ی ۲ ترم درساش رو پاس شده . هر ترم مشروطه ولی چون پیام نور هست از دانشگاه اخراج نمی شه .

من به داداشم می گم بره سربازی و درس رو ول کنه . اگه تا صد ساله دیگه هم این طوری درس بخونه به جایی نمی رسه . ولی فعلا که می گه می خواد ادامه تحصیل بده .

این دختر خانوم خیلی با داداشم صمیمی شده و انگار یک طوری داداشم الان داره با اون ها زندگی می کنه . تا دیروز با موتور با رفیقاش می رفت فلافل می خورد . الان این دختره با خواهرش که داداشم می خواست به من معرفی کنه ماشین پدرشون رو بر می دارند و با داداش من می رند کافی شاپ ها و رستوران های باکلاس بالا شهر . فکر کنم حداقل هفته ای سه بار با هم قرار دارند . حتی این دختر خانوم شارژ موبایل برادر من رو هم می خره و براش می فرسته .

داداشم با دختره می گه پیش دکتر اون رفته . دکتر گفته که بیماریش به خاطر اینه که یکبار توی بچگی تب شدید داشته و تشنج شده .
برای همین هر چند وقت یکبار غش می کنه . البته گفته داره درمان می شه و دو سال هست که غش نکرده .
دکتر گفته که احتمالش زیاده که تا چند ساله دیگه کامل خوب بشه و بیماریش خوش خیم هست ولی اگه وضعش بد بشه هر سال احتمال داره یک بار دچار این مشکل بشه .

نمی دونم اگه خانوادم مخالفت کنند داداشم چکار می کنه . خانواده ی داداشم و اون دختره همه در مورد دوستی اون ها اطلاع دارند به جز پدر من و پدر اون دختر . حتی مادرم عکس اون دختره رو هم دیده .
البته داداشم می گه اون دختر خوب می شه و نمی خواد کلا در مورد بیماری اون دختر به خانوادم بگه . من همون موقعی که داداشم در مورد بیماری اون دختر خانوم گفت بش گفتم که داداش با اون به هم بزن اما به حرفم گوش نمی کنه .

تظاهرات صرع دختر مورد علاقه برادرتون در حدی نیست که نگران کننده باشه و چون فقط عامل تب بوده، ولی چون همراه با بیهوشی بوده باید مراقب باشند بهتره که برادرتون در این مورد بیشتر در این مورد مطالعه کنند (اگر واقعا این دختر رو میخواد)، من فوق تخصص نورولوژی ندارم ولی یه چیز هایی خوندم که نظر نورولوژیست رو تائید میکنم.


اون دختر خانم گرامی که میفرمایید به دلیل کمبود اعتماد به نفس و از طرف دیگه اعتماد به نفس کاذب برادرتون این ارتباط رو نگه داشته و برادرتون اگر واقعا عاشق زندگی باشه و حس استقلال رو داشته باشه دست به هر کاری حتی ظرف شستن هم میزنه. دختری که این وسط هستش فعلا در اوج دوران جوانی هستش که با جنبه دیگه دنیا هنوز آشنا نشده که خبر نداره چه جور دنیایی رو به روشه و این وظیفه خانواده اون هستش که چشم هاشو باز کنه، چون پدرشون هنوز در جریان نیست نظر نمیشه داد. یادت باشه اینجا ایران هستش و یه سری قوانین برای ازدواج دختر و پسر هست.

در مورد برادرتون باید بگم که هنوز مسئولیت قبول کردن براشون لمس نشده (درس رو جدی نگرفتند چه برسه به زندگی) و این رو خانواده تون خوب میدودنند و متاسفانه خانواده دختره تحت نفوذ دختر شون هستند (به نظر میرسه) و به محض اطلاع یافتن پدر دختر حتما ماجرا مشخص تر هم میشه، به هر حال اگر پدر دختر هم موافق باشه شرط و شروط هم برای برادر بی مسئولیت تون میذاره که خودش باید دو دو تا چهار تا کنه.

در مورد سربازی رفتن برادرتون هم این به خودش مربوطه بهتره که اقدام کنند در غیر این صورت میزان دوره خدمت افزایش داده میشه.


امیدوارم برادرتون سر عقل بیاد و مسیرشو انتخاب کنه هنوز وقت داره که درسش رو ادامه بده...

سلام
ببینید بیمری صرع قابل کنترل است اصلا مخل ازدواج نیست من دوستانی دارم که دچار صرع شدید هستند و اردواج موفقی دارند...امروز بیماران م.س هم به راحتی ازدواج می کنند و بچه دار می شوند که در ازراف ما این نمونها زیاد هست....پس اصلا نگران این موارد نباشید
ولی بحث های دیگر در مورد این که این مورد به برادرتون میاد و آیا کار درستس هست صرفا بررسی از این جهت قابل تامل است