-
+راه حل چیه؟؟؟؟
سلام من 22 ساله هستم و دانشجو 11 ماه با پسری اشنا هستم ایشون از من خواستگاری کرده با خصوصیات اخلاقیشون به خوبی اشنا شدم از هر لحاظ با هم تفاهم داریم ایشون با خانواده هم صحبت کردن و چندماه دیگه( 4 ماه) خاانواده میان منزل ما با پدر و مادرم صحبت میکنن . مشکلی که پیش اومده اینه که برای ایشون چند وقت بیش مشکلی بیش اومد که برای حل مشکل خیلی سختی کشید و متاسفانه بعد از اون ماجرا که هنوز هم حل نشده اعتقادشو به خدا و دین کلا از دست داده در صورتی که خیلی هم معتقد بود مثلا برای حل مشکل تلاش میکرد روز مبعث پیامبر چون مستحب روزه گرفت و نذر و نیاز کرد نماز میخوند ولی الان نتنها روزه واجبشو نمیگیره نماز هم نمیخونه کلا بی اعتقاد شده ومیگه اصلا خدا و بهشت و جهنم و اون دنیا وجود نداره من به هیچی دیگه اعتقاد ندارم از این به بعد شیطان می پرستم!!!!!.میخواستم ببینم من باید جه کار کنم راه حل چیه میشه کاری کرد که دوباره مثل قبل بشه؟
-
RE: راه حل چیه؟؟؟؟
با سلام
در مورد جوانانی همانند شما که تازه مسیر تازگی و شکوفایی را در حال پیمودن هستند اصلا جای نگرانی نیست .
ابتدا پیشا پیش پیوند آسمانی شما را تبریک می گویم و از خداوند بزرگ بهترین آرزو ها را برای شما دو عزیز دارم .
از لحاظ روانی ، گاهی جوانان به خاطر فراز و نشیب های که در زندگی دارند دچار احساسات کاذب می شوند .
گاهی برای شما هم اتفاق افتاده است که اگر خوش بینانه ترین حالت را بخواهیم مثال بزنیم ، تا مشکلی پیش می آید میگویم : ای بابا ... ای خدا ...و ....
هر شخص توان و ظرفیتی در زندگی دارد و گاه می توان گفت شرایط جسمی می توانند بر سلامت معنوی تاثیر گذاشته و انسان را به سمت های مخالف بکشاند .
می توان گفت که همسر آینده شما دچار پریشانی دورنی - ذهنی شده است که مشتمل بر ناتوانی فرد در تطبیق دادن وضعیت خویش با احساس شخصی است .
تعریف از مشکل کاری را درست نخواهد کرد پس شما بهتر است :
* معرفتی نسبت به تواناییها و قابلیتها و استعداد های درونی ، معرفت نسبت به ویژگی های رشد و تحول ، معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی ، معرفت نسبت به ضعف ها و نا توانی ها و محدود بودن وجود خویشتن و ... در او بیدار کنید.
-----------------
بهتر است
1. ابتدا طرحی ساده برای خودشناسی او مطرح نمایید .
2. بعد هدف های زندگی او را برایش به تصویر بکشید .
3.خلاقیت های او را زنده کنید .
4.نیروی وحدت با خود را برای او بوجود آورید .
5. تضادهای دورنی او را حل نمایید .
6.برداشت های شخصی او را با همدیگر تصحیح کنید .
7. رویدادهای گذشته را تحلیل کنید .
---------------------------------
نتیجه گیری : سعی کنید با تمام این کارها ، سرنخ را به خداوند و رحمت او مرتبط کنید اما به شکلی ظریف که خود او هم متوجه نشود .
امیدوارم موفق . پیروز و همچنین سفید بخت باشید.
-
RE: راه حل چیه؟؟؟؟
سلام راستش خیلی ازین موضوع ترسیده بودم ولی با راهنمایی شما حداقل ترسم از بین رفت ولی می خواستم ازتون خواهش کنم راهکاراتونو برام باز تر کنید وقتی میگه به هیچی دیگه اعتقاد ندارم اون لحظه بهترین عکس العمل چیه؟باید چی بگم؟؟؟؟.باور کنید به خاطر مشکل شوک شدم فکرم خوب کار نمیکنه بیشتر توضیح بدین مثال بزنید چطوری ارومش کنم وقتی با هم صحبت میکنیم میگه من عقیدم تغییر نمیکنه!دیگه به هیچی اعتقاد ندارم و از این حرفا. خواهش میکنم روشن تر بگید چی کار کنم که اروم بشه و دوباره مثل قبل بشه. مثال هایی کاربردی بگید که در همون حین استفاده کنم باور کنید الان کاملا گیج شدم کمکم کنید.
-
RE: راه حل چیه؟؟؟؟
درود
استاد شهید مطهری ، در تعبیرات مربوط به واژه (( خود )) دو مفهوم (( خودزیانی )) و (( خود فراموشی )) را چنین توضیح می دهد :
قرآن گاهی تعبیرات خاصی درباره برخی از آدمیان به کار می برد ، مثلا می فرماید : (( همانا خود را باخته و معبودهای دروغین از دستشان رفته است ))
ویا می فرماید : (( بگو زیان کرده و سرمایه باخته آن است که خویشتن را زیان کرده و خود را باخته است . ))
و معتقدند که (( انسان هر غایت انحرافی را که انتخاب کند در حقیقت او را به جای ( خود ) واقعی گذاشته است ؛ یعنی ناخود را خود پنداشته است و در نتیجه خود واقعی را فراموش می کند و از دست می دهد و می بازد . ))
از این فراز عالی می توان این گونه استنباط نمود که :
1. آدمی باید به ضرورت (خودیابی)واقف شود تا تلاشی را در این مورد آغاز کند .
2.برای (خودیابی) اولین گام ؛ ( خلوت شخصی ) داشتن و مراقبه دایمی است.
3.چنانچه ( خودیابی ) محقق شود ، ( خدا ) به عنوان موضوع اساسی و مورد علاقه آدمی مورد شناسایی واقع می شود .
4.التزام منطقی (خودیابی) و (خدایابی) اندیشه آدمی را متوجه این نکته می کند که اگرچه شناخت خود، وی را به شناخت خدا ، رهنمون میشود ولی شناخت خدا نیز عاملی است در جهت ایجاد انگیزه برای شناخت خویشتن.
-
RE: راه حل چیه؟؟؟؟
راز موفقیت و پیروزی شما اعتماد به نفس و آرامش شماست که به همسرتان منتقل می شود ، نه آنکه با پریشانی در بالین او باشید این کار او را راستین نمایش می دهد .
خواسته شد که مثال های بزنم ناکار آمدی مثال های که می توان گفته شود من را بر این داشت تا اظهار نظر یک فیلسوف برجسته آلمانی را برایتان بازگو کنم و خودتان هستید که موضوع را باید به همسرتان متصل کنید .
** اگر آدمی بداند که چرا باید زندگی کند ، قادر است با هر چگونگی بسازد . **
منظور او دقیقا روشن است : اگر کلیت زندگی برای آدمی قابل تفسیر و تحلیل باشد ، در سایر موارد نیز می تواند با آگاهی ، گام بردارد . دین غایت حرکت آدمی به سوی خداوند و تکامل معنوی می داند و او را نیز جانشین خداوند در زمین تلقی می کند .
-
RE: راه حل چیه؟؟؟؟
نترسید ایشان نمی تواند خدا را فراموش کند و کارهایش لج بازی است و نمی داند که شاید خیری در نشدن آن کارش بوده است که انجام نشده است.اما درباره اعمال دینی ایشان و فارغ از سخنان از روی عصبانیت شان درباره خداوندی که همه حال با ماست،هیچ تأثیری بر زندگی شما ندارد،مگر آنکه شما ایشان را و خودش را تنها با انجام یک سری کارهای دینی بشناسید و بخواهید.
این طور که آشکار است،ایشان از اول هم چندان عامل به اعمال دینی نبوده اند و انجام آن کارها را در گرو موفقیت و لطف خداموند می خواستند و اینکه هیچگاه دچار مشکلات نشوند.به هر حال بنده نمی توانم ربطی میان عمل به یک سری رفتارهای ویژه دینی و عدم تفاهم در زندگی بیابم.