جواب رد گرفتم!!راهنماییم کنید

سلام دوباره به همه
تو تاپیک قبلم گفتم قراره اول نظر یه دختر خانومی رو در مورد خودم بدونم تا بعد اقدام جدی بکنم.
باید بگم که خلاصه تصمیم گرفتم با شجاعت حرفم رو به ایشون بزنم ولی از اونجایی که دانشگاه همیشه کلی آدم هم دور بر منه و هم ایشون نتونستم تنها ببینمشون برای همین تو اینترنت به ایشون گفتم اگه تو هفته وقت خالی داری تو دانشگاه یه جایی همو ببینیم که من باهاتون صحبت دارم ولی به من گفته بودن(از قبل به من گفته بودن که بعضی بچه های دانشگاه تا دو نفرو با هم میبینن براشون حرف در میارن و از این کار خیلی ناراحت بود)به همین دلیلم به من گفت که اگه صحبتی داری همینجا بهم بگو که خلاصه منم بهشون گفتم که نظرم در مورد ایشون چیه ولی ایشون گفت که فعلا اصلا دوس نداره درگیر روابط دونفره و ازدواج بشه و بعدشم که از ایشون پرسیدم اگه پای کس دیگه ای وسطه به من بگو که اگه اینطور باشه خود منم طرف تورو میگیرم ولی به من گفت این مورد خیلی شخصیه و نمیتونم در این مورد چیزی بگم!!
خلاصه به من جواب رد دادن البته تو همین حرف زدنا بهم گفت که دوس نداره این موضوعات دو نفره کش پیدا کنه و رک و راست حرفشو بهم زده

من از دوستام شنیدم و حتی در چند موردی هم خودم دیدم که دخترا معمولا اولش میگن نه ولی بعد از یه مدتی دوباره بهشون بگی جواب مثبت میدن!حالا من موندم ایشون من رو کلا رد کردن یا اینکه مث همه ی دخترا داره ناز میکنه!!
به نظرتون من باید چی کار کنم،البته دیگه دانشگاهم نیست که بتونم ببینمشون حالا موندم چی کنم تا بعد عید!!!

سلامون علیــــــــــــــــــکم
خوبی برادر ، سلامتی ، دماغت چاغه (اگه جوابت مثبته باید عرض کنم به عمل زیبایی احتیاج داری ، حالا خود دانی از ما گفتن)

"ایشون گفت که فعلا اصلا دوس نداره درگیر روابط دونفره و ازدواج بشه

"

از جواب ایشون من استنباط میکنم نظرشون منفی نیست

پسر خوب از تو که ایراد نگرفته فقط گفته فعلا نمیخواد به ازدواج فکر کنه
اگه میگفت تو فلان مشکل رو داری یعنی جواب منفی بود

به نظر من ایشون دارن ناز میکنن
نکنه انتظار داشتی همون اول بهت بگه "بععععلللههههههه"

استنباط من اینه که ایشون نمیخوان توی دانشگاه با هم بچرخید و مثل خیلیا که تازه به دوران رسیده هستند دست همو بگیرین و توی دانشگاه لاو بترکونین و همه جا با هم باشین

شما به مکالماتت ادامه بده وارتباطت رو قطع نکن

ببین چی میخواد ازت چه شرط و شروطی میذاره

البته اینم بگم که هر وقت موافقت کرد برای آشنایی و نظرش در موردازدواج مثبت بود یادت نره خانواده ها رو در جریان بذارید که خیلی مهمه (تقریبا 50 درصد کار نظر خانواده هاست و باور کنید اگر همدیگه رو دوست داشته باشید و خانواده ها فکر کنند از راه دوستی باهم آشنا شدید نمیذارن به هم برسین)

الان از طرف مقابل باید بپرسی که:

1. چرا فعلا قصد ازدواج نداره ؟ (شاید فکر میکنه براش زوده ، شاید میخواد ادامه تحصیل بده و ... که بعد از مدتی حرف زدن معمولا پسرا شرایط دختر رو قبول میکنن و باهاش کنار میان و به دختر کمک میکنن تا درساشو بخونه و ... ساده بگم نازکردن و ناز کشیدن )

2. تورو برای ازدواج مناسب میبینه یا نه ؟

فقط نکته نگران کننده اینه :
"از ایشون پرسیدم اگه پای کس دیگه ای وسطه به من بگو که اگه اینطور باشه خود منم طرف تورو میگیرم ولی به من گفت این مورد خیلی شخصیه و نمیتونم در این مورد چیزی بگم!!"

شاید شخص سومی در کار هست پس باید دقت کنی که توی محیط دانشگاه و محیط های عمومی خیلی رفتار مناسبی داشته باشی
اگه میتونی در این مورد بیشتر صحبت کن چون خیلی سر بسته جواب داده
فقط کارآگاه بازی در نیاری یا توی دانشگاه با دوستای خودت یا دوستای این دختر در این خصوص صحبت نکنی که خیلی بد میشه
فرض رو بر این بگیر که با کسی نیست ولی طوری رفتار کن که انگار این دختر متاهله ( کاملا سنگین) اصلا توی دانشگاه نه نگاهش کن نه طرفش برو هر حرفی داری خیلی محترمانه از طریق نت بگو و اگر مطمئن شدی پسر دیگه ای توی زندگیش هست بلافاصله همه چیز رو تموم کن
اینا نظرات شخصی خودم بود
موفق باشی

اتفاقا خود منم چون خیلی وقت پیشا بهم این موضوع حرف در آوردن رو گفته بود تو این مدت جوری رفتار کردم که حتی دوستای صمیمیم نفهمیدن که من به ایشون علاقه دارم و وقتی به سه تا از بهترین دوستام موضوع رو گفتم اصن جا خوردن،خلاصه بعد از این موضوع جواب رد هم بازم ایشون رو دیدم تو دانشگاه ولی بازم خیلی عادی برخورد کردیم و منم اصلا تصمیم ندارم کارای تابلو انجام بدم
مرسی

سلاااااام داداش
خسته نباشی به نظرمنم حرفای این دوستمون1234567 خوبه سعی کن کمی نازبکشی ولی دورازچشم بقیه ها
ایشاالله کارت اوکی شه وجواب بله روازدخترخانم بگیری ومابه یه شیرینی برسیم:203:
ولی عزیزی
،یه نکته یادت نره اونم اینکه برای یه رابطه باید هردوطرف رازی باشن اونم حقشه ومیتونه توروانتخاب کنه که ایشالله می کنه هم میتونه انتخاب نکنه ازهمین اول به اینجاهاشم فکرکن که اگه یه روزی این اتفاق افتاد راحت بتونی مثل یه جنتلمن به خودش وتصمیمش احترام بزاری(تاتن دوستش داشته باش ولی عاشقش نشو،عاشقی بمونه برای بعدجواب بله)

این واقعاً یکی از پیچیده ترین نکته ها و درعین حال اساسی ترین مسئله بین دختر و پسر در ایرانه و ما پسرا رو خیلی گیج می کنه و چه بسا همین رفتارها باعث می شه چه عشق هایی که به وصال نرسند. واقعاً نمیشه راحت نظر داد جواب اصلی ایشون چی بوده. من هم جای شما بودم برداشتم جواب منفی بود. یه مثل بزنم از خودم براتون. من هم تقریباً هم سن شما بودم که در دانشگاه عاشق یکی از همکلاسی هام شدم. ایشون رفتارشون جوری بود که نشون می داد از من خوششون میاد. خوش خیالی من هم نبود هر کسی بود متوجه می شد که یه تمایلکی داره. خلاصه بعد از ماهها من رفتم مستقیم موضوع رو بهش گفتم و یه جورایی غیر مستقیم خواستگاری کردم. یعنی تقاضای شناخت برای یک رابطه ی جدی رو کردم. ایشون قبول کرد در همون چارچوب دانشگاه می تونیم گاهی اوقات صحبت داشته باشیم اما نه بیشتر.

من هم خوشحال شدم و فکر کردم جوابش مثبته. یادش بخیر تو پوست خودم نمی گنجیدم. اول و تا الان آخرین کسی بود که عاشقش شده بودم. بعد از اون مکالمه دو بار هم تلفنی حرف زدیم و حال و احوال کردیم. همه چی اوکی بود. ولی روزهای بعد که دانشگاه دیدمش بی محلی مطلق می کرد. اصلاً من رو کاملاً نادیده می گرفت. انگار نه انگار که وجود دارم. خیلی تابلو. بعد دو سه روز ازش خواستم که بیرون دانشگاه صحبت کنیم. قبول نکرد گفت دارم می رم جایی کار دارم. به گوشیش زنگ زدم گفتم چیزی شده؟ چرا رفتارتون اینجوری شده؟ گفت نه چیزی نشده. گفتم از من چیزی دیدین؟ گفت نه. بعد گفتش من فکرامو کردم. فکر می کنم بهتره هیچ رابطه ای بین ما نباشه. من گفتم دلیل خاصی داره؟ گفت نه دلیل خاصی نداره. خلاصه هیچ دلیلی ذکر نکرد. من هم گفتم حیف شد من خیلی علاقه داشتم با شما آشنا می شدم ولی حالا که نظرتون اینه علیرغم میل خودم به نظرتون احترام می ذارم. خلاصه دیگه خودم رو کاملاً کشیدم کنار.

بعد از اون جریان تا حدود دو سال بعدش هم دانشگاهی بودیم گهگاهی هم کلاس مشترک داشتیم. رفتارهاش ضد و نقیض بود. اکثر مواقع بی محلی می کرد ولی گاهی هم نگاه می کرد. من که دلم شکسته بود ولی همیشه دورادور حواسم بهش بود. اما دیگه پیشنهاد ندادم چون جواب منفی شنیده بودم. تو اینترنت هم اون موقع ها یاهو مسنجر رو بورس بود و هنوز فیس بوک نیومده بود، یکی دو بار پیام دادم بی محلی کرد و زود سر و تهش رو هم آورد. ولی نمی دونم چرا مثلاً یه سال بعد اون ماجرا من رو دید سال نو رو تبریک گفت بهم. یا یکی از کلاسها سلام بهم کرد. بعده ها هم که از ایران رفتم اومد خودش تو فیس بوک منو پیدا کرد و اَدَم کرد در حالیکه با یکی ریلیشن شیپ زده بود! من هم بعد مدتی ازش معذرت خواستم و حذفش کردم چون دلم نمی خواست حضورش عذابم بده. ببخشید طولانیش کردم ولی انگار بعضی از دخترا مریضن. با پسرا می خوان بازی کنند. من واقعاً دوستش داشتم ولی به من جواب منفی داد و من هم آدمم علم غیب ندارم برای من منفی یعنی منفی مثبت هم یعنی مثبت. فکر طرف رو نمی تونیم بخونیم که.

حالا این دوست ما هم واقعاً نمی دونه این خانم همکلاسیش چی تو مغزشه. تو منطق ما پسرا نه یعنی نه، آره هم یعنی آره. پیچیدگی هم نداره. خانم های تالار بیان شفاف سازی کنند. از یک طرف پسر اگر پیشنهاد بده و از طرف دختر رد بشه، اگر دوباره تکرار کنه و خانومه نخواد فکر می کنه اون چقدر پسر آویزونیه. از طرفی هم اگر ناز بوده پسر بیچاره علم غیب نداره برای حفظ شان خودش و احترام اون خانوم دیگه پیشنهادش رو تکرار نمی کنه در حالیکه دختر ممکن بوده بار دوم قبول کنه و شانس یک رابطه ی عاشقانه از هردوشون گرفته می شه.
دوست عزیز عشق یک حادثه ی تصادفیه و هیچ تضمینی نیست تکرار بشه. اگر آدم بی جنبه ای نیست به نظر من یکبار دیگه تکرار کن پیشنهادت رو. ما که نرسیدیم شاید شما سرنوشتت متفاوت باشه.

نقل قول:

---

تو تاپیک قبلم گفتم قراره اول نظر یه دختر خانومی رو در مورد خودم بدونم تا بعد اقدام جدی بکنم.

---

مشکل همینجاست،اون دختری که قبل از اقدام جدی جواب مثبت می ده،اهل دوستیه.

که ظاهرن دختر مورد نظر اهلش نبوده.شما اول اقدام جدی کن تا جواب واقعی بشنوی.

درود دوست عزیز

با سپاس از جناب فرهنگ 27 در تایید صحبت های ایشون باید عرض کنم من یکی یکم گیج شدم ببخشید اینجوری میگم شما رفتی جلو دختر خانوم رو گرفتی و ازش خواستگاری کردی؟!!!!!!!! :33:والا بعضی وقتا من یکی فکر میکنم نکنه جدی جدی توی کشور ایالات متحده آمریکا داریم زندگی میکنیم و من یکی خبر ندارم.

آخه انصافا کی بهت گفته اینجوری شما بری خواستگاری؟یعنی شما تا حالا توی کل فک و فامیلات شنیدی اینجوری برن خواستگاری و جواب بله بگیرن؟
نترس فدات شم قرار نیست تا بعد عید اتفاق خاصی بیوفتد و ایشون ازدواج کنند لطفا نگران نباش بعد عید خواهر یا مادر گرامی را ببرید دانشگاه تا با این خانوم صحبت کنند خود زنها جنس همدیگر را بهتر میشناسند و شماره یا آدرس منزل دختر خانوم را میگیرند و بسلامتی میری خواستگاری رسمی اونوقت یا ایشون جواب مثبت میده یا جواب منفی.
احتمالا اگرم منتظر کسی باشن همونجا به خواهر یا مادر شما میگن و قضیه تمام میشود

سلام.دوست عزیز من تاپیک قبلی شما رو هم خوندم و متاسفانه اون فقط به حاشیه کشیده شده بود امیدوارم اگه کسی نظری مخالفی داره سعی در تحمیل عقاید هم نباشیم چه بسا کسی که نظر مخالف داره نظرش خیلی درست تر باشه و شما روزی به این نتیجه برسی که خیلی دیر باشه.شما بیش تر باید به دنیال استدلال نظرها باشی بعدش یا می پذیری یا ردشون میکنی.

و اما شما اصلا اشاره نکردید چی دارید ؟؟ فقط از نداری ها گفتید و چهره ی جذابی ندارم !! باید بهتون عرض کنم برای اکثر دختر ها جهره ی مرد زیاد مهم نیست یعنی اصلا اون قدر ها که برای ما مهم هست برای اون ها مهم نیست درسته کسی که چهره ی خوبی داشته باشه یه مزیت مثبت داره ولی کسی که نداره اصلا به این معنا نیست که یه چیزی کم داره یه پس میتونه این قدر جذبه و.. چی داشته باشه و.... که همه موفقیتشو ببیند و چهره اصلا به چشش نیاد...شما افراد موفقی رو که میشناسید من دیگه نمیگم استیو جابز !! مثلا هر کی میتونه باشه عموی شما استاد شما و... برو بببن چقدر چهره ی زیبایی دارند !! خیلی از دختر ها ارزوی چنین شوهری دارند نه به خاطر چهرشون بلکه به خاطر عرضه و توانایی هاشون... پس لطفا کلا قبل از ازدواج هم به فکر اصلاح این دیدگاهت باشه که میگی چهره ی زیبایی ندارم و این اصلا به ازدواج ربطی نداره و یه مشکلی هست در شما

بعدش شما راجب سربازی راجب تحصیل در ارشد و راجب پس انداز راجب سطح مالی خود شما و اون دختر و تناسب فرهنگی و .. خیلی چیزها چیزی نگفتید ولی ولی ولی من با این فرض که در همه ی اون موارد حداقل تناسب رو دارید و اون دختر و شما میتونید زوج مناسب و خوشبختی باشید و.... با این فرض چند تا توصیه برادرانه بهت میگم

اول از همه جای بسی خوشحالی هستش میخوای ازدواج کنی انشالله خدا یه فرد اون طور که صلاح هم هستید نصیبت کنه و...
بعدش اصلا با خواستگاری اون طوریت کاملا مخالفم استدلالم هم این هستش اومدیم و فردا روزی شما قسمت هم نشدید و شما اون وقت تازه یادت میاد ای دل غافل چرا مستند بهش تحویل دادم و نره یه یه نفر نشون بده و حتی اگه به کسی نشون نده همین فکرش هم شما رو عذاب میده تازه این یکی از هزاران بود و دیگه پستم خیلی طولانی میشه بخوام بگم

و کلا این طوری خواستگاری کردن به نظرم شان خودتو اوردی پایین به هر حال کاری هست که کردی

دوست من اصلا به این که گفته فعلا این چیزا اتکا نکن یعنی دوست داره و.. یا لایک کردن پست دلییل بر دوست داشتن نیست
اصلا یه چیزی بهت بگم اگه بهت میگفت فلانی من از خیلی وقت پیش ها منتظر چنین روزی بودم و... منم عاشقانه دوست دارم و حتی به خاطر تو حاظرم از هر کسی دست بکشم و.. بازم میگفتم باور نکن حتما دیدم یه چیزی که میگم

اما الان چه کنی !!؟؟!!
همه چی بر میگرده به همون فرض اولیه من !! اگه شرایط خواستگاری رو داری !! اگه میتونی با خانوادت صحبت کنی وبهشون بگی من یه دختر خانم خوب رو سراغ دارم و.. و الان اون قدر حرفت خریداری داره که میان خواستگاری دختری که شما بهشون معرفی کنی پس بهت پیشنهاد میکنم ولی بازم تاکیید میکنم خونوادت میرند خواستگاری مثلا همین بعد عید ...

بعدش شما خیلی متشخص به همون خانم ترجیحا حضوری میگی که خانم فلانی اگه اجازه بدید می خوایم بیایم خواستگاریتون !!اصلا هم لازم نیست بگی به خونوادت صحبت کردی و اینم دلیل داره الان جاش نیست بگم ولی بهش بگو با خونوادش صحبت کنه برای اجازه خواستگاری حالا ببین شما عیراتو به اون خانم نشون میدی و او نقدر شرایطشو داشتی بری خواستگاری اون وقت اون خانم اگه واقعا شما رو نخواد و اصلا هم به ظاهر ربطی نداره به هر حال جوابش منفی هست ...اون وقت که قضیه تموم میشه (پس یه نکته میگم اگه مطئمنی خونوادت برات خواستگاری میرند پس حالا چون اول به دختر خانم گفتی ازش اجازه ی خواستگاری بگیر اگه اجازه نداد دیگه پیش خونوادت چیزی نگفته باشی ولی بازم میگم مطمئن باشی خونوادت میرند برات خواستگاری چون اگه جوابش مثبت باشه ولی بعدش به خونوادت بگی و اونا مخالفت کنند !! میدونی چقدر بد میشه !!! اون بره از خونوادش اجازه بگیره !! ولی شما نتونی بعدش خونوادت رو مجاب کنی !!! و کلا پیش خونواده ی اونا خراب میشی و کلا باید فراموشش کنی)

ولی نه اگه جوابشون مثبت باشه و بگه باشه با خونوادم صحبت میکنم و اجازه میگیرم یعنی نه که عاشق دلسوختت باشه یا خیلی دوست داره (هر چند ممکنه این طور هم باشه !!) ولی یعنی اون قدر شما براش از نظر ظاهر و رفتار و..... شناختی که از شما توی این مدت کسب کرده قابل احترام هستی که اجازه ی خواستگاری میده و بعدش هم که میرید خواستگاری و انشالله اگه صلاح باشید و.. شرایط خوب پیش میره و به هم می رسید..

دوست من بازم تاکیید میکنم وارد هیچ بازی و رویا بافی دیگه ای هم نشو وگر نه روزی پشیمون میشی..شما 42 سالت هست و شما یه پسر ترم دو نیستی که بخوای ازمون و خطا بری بعدش تازه توی 24 سالگی تجربه کسب کنی و این طوری عمرت هدر میره و اصلا جای اشتباه نداری...

پس از تحربه ی بقیه استفاده کن...و اگه بر خلاف نظرت هست لطفا ناراحت نشو..چون صلاحت در این هستش...
اگه هر کاری غیر از این کردی دیگه بعدش احتمالا باز هی باید تاپیک های دیگه ای بزنی و مشکلات دیگه ای که با اشتباه های خودت پیش اومده رو اصلاح کنی ....
میگی دوستات راهنماییت کردند که دخترا اول ناز میکنند و.. مگه دوستات دانشی بیش از من و شما دارند که بخوام به ما بگند راه درست چیه ؟؟ پس لطفا با این فرضیات از پایه و اساس غلط خودتو درگیر نکن....واسه اینم کلی حرف دارم ولی دیگه خیلی طولانی میشه..

ببخشید که در یک تاپیک مردونه با نظرات مردونه به خودم جسارت دادم احضار نظر کنم:310:

ببینید دوستان یک خانم که در طول زندگیش اهل دوستی و رابطه با پسری خارج از عرف جامعه کنونی ایران نبوده باشه

یعنی با آقایون چه همکلاسی و همکار برخوردهایی در چارچوب کاری ممکنه داشته باشه ولی نه در خارج از این محدوده....:81:

به نظر من در مقابل ابراز علاقه مستقیم یا غیر مسقیم یک پسر بسیار دچار تردید، دودلی و شک میشه که نکنه

سرکاری باشه، نکنه کاسه ای زیر نیم کاسه باشه، نکنه خانواده اش منو نخواند، نکنه خانواده ها با هم به توافق نرسند،

نکنه کسی بفهمه، نکنه دارم گناه میکنم ، نکنه ....................:303:

همین امر که در واقع سرچشمه اصلیش نجابت و پاکی و بی غل و غشی هست که بخاطر بی تجربگی در این موارد داره

باعث میشه برخلاف شاید میل باطنی اش که مثلا ممکنه از شخص شما خوشش هم امده باشه ولی متناقض و نامتعادل

رفتار کنه و یا شاید جواب رد هم به ابراز عشق مسقیم یا غیر مسقیم شما بده:47:

شما آقایون هم که ماشالله برای کار و حرفه و گرفتن مدرک و پست و مدیریت و ویزا فلان کشور و .... کلی سرمایگذاری

میکنید ولی برای نرم کردن دل یک خانم و مطالعه روانشناسی خانمها بیخیال و بیتفاوت رفتار میکنید از طرف سرخورده میشید:81:

ولی به نظر من اقدام رسمی شما از طریق خانواده و اصرار و پافشاری شما کلید بدست آوردن و فتح قلب دختر مورد علاقتون
هست:43::305:

و در پایان راهنمایی آقای مدیر رو قرار میدم تا پستم از حالت دخترونه خارج بشه و به همون گپ پسرونه :122:

تبدیل بشه موفق باشید:72::72:

آقای مدیر::305:

ما برای اینکه با کسی ازدواج کنیم. گام اول خواستگاری هست.
یعنی کلیدی رسمی برای فتح باب ازدواج.
اما مراجع خواستگاری را موکول کردن به مراحل دست چندم.
همین مسئله برای آن دختر هم دو دلی ایجاد می کند.

یک دختر فقط و فقط وقتی صددرصد پسری به خواستگاری او می آید فرصت آرامش بخشی برای بررسی او دارد.


خلاصه:
باب اول خواستگاری هست.
اگر خانواده دختر و دختری اجازه دادند به خواستگاری ، پس این فرایند شروع می شود و مراحل بعد هم به نوبت
اما اگر اجازه اولیه داده نشد. بحث و گفتگو در مورد مسائل دیگر، بیشتر حلوا حلوا کردن هست.
تجربه مشاوره ای نشان داده است که اگر اصرار ها و بله و نه گفتن های اینطوری پیش برود ، در نهایت یا به ازدواج ختم نمی شود. یا به خاطر عدم ثبات ها ، بعد از ازدواج به مشکل بر می خورد.
ازدواج هست. بازی که نیست.
اگر دختری قصد ازدواج داشت. بدون رابطه ، احساس ورزی و عشقبازی ، اجازه خواستگاری می دهد. شما هم خواستگاری می رودید ، بررسی می کنید . بعد جواب یا آری می شود یا خیر.

اگر هم به هر ترتیب موقعیت مالی یا .... برای ازدواج تا یکسال دیگر ندارید. و دختر هم اجازه خواستگاری و فتح باب نمی دهد. باید صبر کنید هر وقت شرایط ازدواج دارید اقدام کنید.
تا یکسال دیگر هزار اتفاق می افتد.
جهت مطالعه بیشتر:
اگر آمادگی ازدواج ندارید، در تنور احساسات دمیدن ممنوع