وسواس فکری - عملی من و مختل شدن زندگی عادی
نمی دونم تاریخ این مشکل به کی برمیگرده . تا اونجا که یادم میاد از موقع کودکی این مشکل همراه منه.
یک احساس ترس و عدم امنیت. یک احساس اضطراب و نگرانی دائمی. بدترین حالتی که برام اتفاق می افته هجوم فکرهای آزار دهنده است. بارها و بارها در روز فکر اینکه ممکنه برای عزیزان یا افراد خانوادم اتفاق بدی بیافته اذیتم میکنه. دائم فکر میکنم ممکنه یکی رو از دست بدم.
این افکار انرژی زیادی از من میگیره. تمرکزم به شدت افت پیدا کرده و نمی تونم حواسم رو جمع کنم
گاهی برای چند کار که از خونه میام بیرون باید حتماً یادداشت کنم وگرنه فراموش میکنم چه کارهایی رو باید انجام میدادم. از دست این فکرها خسته شدم . یه وقتایی احساس شکست مغزی میکنم انگار که مغزم از فشار میخواد از کار بایسته. خیلی دلم میخواد مثل آدمهای عادی بشم و این افکار و گاهی تیکهای بعدش که ناخودآگاه حس میکنم سبب دفع فکر آزار دهنده میشه از بین برن.