پسری رو به زور نگه داشتم که نمیدونم ته رابطه چی میخواد بشه چیکار کنممممم
سلام کسی که به حد جنون دوسش داشتم سر یه جریان ازم دلخور شد و رفت کلی غرورمو زیر پا گذاشتم ولی حاضر نبود منو ببخشه یه سال تموم التماس میکردم هربارم که میبخشید به دو روز نکشیده باز میگفت نمیتونه ادامه بده و میرفت تا این چند روز به من زنگ زد و گفت که باشه باهات میمونم ولی اگه اتفاق قبل بیفته حتی پای سفره عقد همه چیو بهم میزنم فعلا از خاستگاری حرفی نزده منم هیچی نگفتم چون درگیر کاراش هستش و میگه گرفتارم چون داره رستوران میزنه با منم زیاد صحبت نمیکنه همش میگه گرفتارم البته میدونم گرفتاره ولی باید باهاش صحبت کنم .. چون داریم از شهری که توش هستم و البته محمدم هست میریم شهر دیگه این قضیه داره دیوونم میکنه میدونم اگه بهش بگم بازم بیخیالم میشه من واقعا دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم هیچ کاریم از دستم بر نمیاد میدونم این رابطه ته نداره ولی بازم نمیتونم بیخیال شم بگید چیکار کنم تورو خداااا !!!!امروز میخوام بهش بگم جریانو ولی میدونم میگه به درد هم نمیخوریم!!!! چیکار کنم که منو بخواد!!! به خدا انقد حقیر شدم که دیگه هیچی برام مهم نیسس بگید چیکار کنمممم