این چنین حسی اسمش چیه؟ برای تصمیم گیری در مورد ازدواج باعث خطا میشه؟
سلام.
این مدت خیلی سعی کردم دست از گارد گرفتن در برابر احساسات خودم بردارم.
گمان کنم موفق هم شدم.
و نمیدونم متاسفانه یا خوشبختانه دیدم هنوز همون آدم احساساتی و عاطفی قبل هستم.(انگار نه انگار دو سه سال تلاش کرده ام دلسنگ باشم)
من به شدت تمایل دارم به غصه خوردن برای درد و رنج دیگران، کمک کردن به دیگران، حمایت از دیگران، محبت کردن به دیگران، فداکاری برای دیگران. دلسوزی خیلی عمیق.
نمیدونم چرا من این مدلی ام.
انگار این اخساسات یک جور لذت روحی برام ایجاد میکنه. یک جور درد لذت بخش درونم ایجاد میکنه که برام معنادار و ارزشمنده.
نمیدونم اسم این حس چیه.
گاهی فکر میکنم من عشق رو هم با یک دلسوزی عمیق و تمایل شدید به فداکاری و کمک و همدردی اشتباه گرفته ام.
فکر میکنم در مورد جریان پسرخاله ام هم درگیر چنین حسی بوده ام.
به نظر شما این حس اسمش چیه؟
یم چنین حسی رو آدم اگر به کسی داشته باشه یعنی عاشق اون شخصه؟
و اگر حس به همسر هم از این نوع حس باشه مشکلاتی در انتخاب و زندگی ایجاد میکنه؟ چی؟
در کل چجوری میتونم کنترلش کنم و تعادل بهش بدم؟