اولین بازی را با "مزرعه توت فرنگی" شروع می کنیم.
1- رفتید بیرون از شهر و دارید قدم می زنید که یه دفعه به یه مزرعه توت فرنگی می رسید. توت فرنگیها بهتون چشمک می زنن و شما هم خیلی هوس کردید. یک حصار بین شما و مزرعه هست. این حصار چقدر بلنده؟
تا شونه ام میرسه یک گوشه فنس اش بازه لای فنس رو میگیرم و وارد میشم. :81:
2- به یه طریقی وارد مزرعه می شین و شروع به خوردن می کنید. چند تا توت فرنگی می خورید؟
حداکثر 5 تا.
3- یهو صاحب مزرعه پیداش می شه و سر شما داد می زنه که چرا بی اجازه وارد مزرعه اش شدید. در دفاع از خودتون چی می گید؟
میگم ببخشید و از مزرعه اش تعریف میکنم اگه دیدم قانع نشد فلنگو میبندم :58:
4- خب حالا که توت فرنگیها را خوردین، مزه اش چطور بود؟
دوست نداشتم بی مزه بود حیف این انرژی که واسه دزدی گذاشتم
5- الان که به عقب بر می گردید و به اون روز فکر می کنید، به نظرتون این کار چطور می آد؟ چه حسی نسبت به کار خودتون دارید؟
خجل میشم عجب کار احمقانه ای کردم.