چه جوری تمومش کنم رابطه ای رو که خودم نمی خواستم واردش بشم؟؟
سلام به یاران همدردی:72:
پسری 27 ساله و دانشجو هستم که در ترم اول رابطه درسی خوبی با دختر خانم همکلاسیم داشتم و ارتباطمون در حد دو هم کلاسی بود یک بار ایشون مشکلی با یکی از اساتید داشتن که چون میدونستن من با استاد ارتباط نزدیکی دارم از من تقاضای کمک کردن ومن هم دریغ نکردم و مشکل حل شد همون روز برای تشکر به من اس ام اس دادن من هم گفتم کاری نکردم و مواظب خودتون باشید ایشون بلافاصله گفتن خواهشا اینطوری نگید که مناسب رابطه دو هم کلاسی نیست و من نمیخوام دوست بشیم و آسیب ببینیم!! منم گفتم اصلا اهل دوستی نیستم( شخصیتا و ظاهرا بسیار رسمی و جدی هستم و تنها به آینده کاریم فکر میکنم و در مرحله بعد ازدواج!!) به ایشون گفتم بنده اهل دوستی نیستم و شاید هدفم شناخت بیشتر شما برای ازدواج باشه ایشونم گفتن پس بیاید خواستگاری منم بعد از 1 جلسه ملاقات حضوری و شناخت ویژگی های هم قضیه رو با خانوادم مطرح کردم که گفتن تا اتمام درس و شغل مناسب خیر!! بلافاصله به ایشون جریان را گفتم و رابطه تموم شد شبش باز اس ام اس زدن که میمونم!! رابطمون بسیار رسمی و اسی موند تا 1 هفته بعد که مجددا گفتن بیا خواستگاری و من هم حرف اولمو زدم باز هم منو ترک نکردن و ادامه پیدا کرد ولی همراه با نارضایتی اون و حتی من از این فرم رابطه!!بارها گفتم بذار تا تعیین شدن وضعیتمون از هم جدا باشیم ولی قبول نکرد گفتم نمیخوام دینی به گردنم باشه ولی باز هم ادامه دار شد!! هربار از این وضعیت شکایت میکرد میگفتم من همون اول گفتم بیا فعلا بیخیال هم بشیم ولی باز ادامه میداد میگفت نمیشه از هم جدا باشیم تا تکلیف تو معلوم شه اینجوری شاید از یکی دیگه خوشت بیاد!!1 ساله از ارتباطمون گذشته و خدارو شاهد میگیرم من حتی 1 ثانیه از با هم بودنمون لذت نبردم همش نگران عاقبتش بودم سعی میکردم کمتر ببینمش اما تا 1 هفته نمیدیدمش قاطی میکرد هر بار حرف جدایی زدم گریه کرد و منو ناخواسته 1 سال به این رابطه پایبند کرد...
خیلی احساس عذاب وجدان داشتم از روز اول تا الان بارها خواستم تا اقدام رسمی تموم کنم این روابط رو ولی نذاشت
الان اما حساب میکنم 1 سال از درسم مونده و 1 سال هم تا پیدا کردن کار زمان لازم دارم و به هیچ وجه حاضر نیستم بیش ازین این خانومو با خودم همراه کنم نمیدونم چه جوری تمومش کنم رابطه ای رو که خودم نمی خواستم واردش بشم و ترس از شکستن دل منو تا اینجا کشوند...