با آزار یک خاطره بد چه کنم
سلام،
من 26 سالمه و مهندسی نرم افزار خوندم فوق العاده آدم تخیلی و بسیار فعالم
چند سال پیش زمانی که تازه به سن بلوغ رسیده بودم عاشق یه دختر 6 سال کوچکتر از خودم شدم و تصمیم داشتم در آینده باهاش ازدواج کنم تو این چند سال هر روز دنبالش میرفتم و می دیدمش اما هیچ حرفی بهش نمیزدم و هر روز بعد نماز از خدا میخواستم زمینه رسیدن من رو برای اون فراهم کنه 7 سال با دعا گذش و من تو این 7 سال به بدترین شکل عاشق این دختر شدم اما بعد 7 سال اتفاق جدیدی رخ داد این دختر با یکی از کسانی که من میشتاختم ازدواج کرد و من به شدت به هم ریختم و چند ماه داغون بودم تا اینکه موفق شدم بعد چند ماه فشار روحی فراموشش کنم یک سال بود به آرومی زندگی میکردم می دیدمش اما تاثیر آنچنانی روم نداشت اما زمستان امسال وقتی با شوهرش دیدم دوباره اون حس لعنتی به سراغم اومد نمی دونم چی شد که این جوری شدم اما دوباره گذشته رو برام زنده کرد الان یه جوری شدم که حتی میترسم به خیابون برم زندگی روزمره ام کلا به هم ریخته به نظرتون چیکار باید بکنم