-
سردو راهي گير كردم
من ٢ ماه پيش جدا شدم و طلاقم توافقي بود و دليل طلاق هم مشكلات معمولي بود اما به دست شوهرم بزرگتر شد و كار به اينجاها كشيد اما الان پشيمونه و ازم ميخواد برگردم ولي از طرفي خانوادش مخالفن من دوسش دارم و فهميدم كارمون اشتباه بوده اما اونا نميزارن و بهش گفتن ما نميزاريم و استخاره انداختيم بد اومده با اينكه همه ميدونن در كار خير جاي استخاره نيست اما انقدر روي شوهرم كار كردند كه اونم گفت بزار زمان عده بگذره و من تلاش براي راضي كردن خانوادم بكنم
- - - Updated - - -
الان سر دو راهيم چرا اجازه ميده همه تو تصميماش دخالت كنن و وقتي به من گفته بود من تصميمم كاملا جديه باز به عقب انداخت تازه وقتي پرسيدم تو نظرت تو اين مدت عوض نميشه گفت نميدونم راجع به اينده چيزي بگم
-
درود بانو
میشه به این سوالم جواب بدین اولا چرا طلاق گرفتین؟دلایل رو کامل بنویسین
دوما: چه چیزی توی ایشون عوض شده که شما رو ترغیب کرده که برگردین به زندگی مشترک؟
-
سلام .دلیل طلاقتون چی بوده؟؟
مشکلاتتون رو بیان کنید ؟؟
-
[QUOTE=khaleghezey;317283]درود بانو
میشه به این سوالم جواب بدین اولا چرا طلاق گرفتین؟دلایل رو کامل بنویسین
دوما: چه چیزی توی ایشون عوض شده که شما رو ترغیب کرده که برگردین به زندگی مشترک؟از اشتباهاش پشيمونه و خودمم يه جاهايي مقصر بودم لجبازي كردم كوتاه نيومدم فكر ميكردم جدايي راحته اما الان واقعا قدر زندگيمو فهميدم
- - - Updated - - -
دليلم واسه طلاق اين بود كه شوهرم يه جورايي منو ديگه نميديد همش ميگفت مجردا راحتن مسعوليت ندارن و خودش ميگه فكر ميكردم بري هيچي نميشه ولي الان قدرتو فهميدم و اشتباهامو ديدم
-
والله یا من خیلی گیجم و آیکیو سطح پایینی دارم یا واقعا دلیل طلاق گرفتنتون مسخرست
سن خودتون و ایشون رو بنویسین خصوصیاست مثبت و منفیشون رو چند نکته رو بنویسین
لطف کن از هر کدوم چند تا نمونه بیار
فکر کنم یه رفتار منفیشون اینه اعتماد بنفسشون بالا نیست کامل توضیح بدین
-
مشكل اصليمون از وقتي شروع شد كه شوهرم در حين رانندگي بينايي يكي از چشماشو از دست داد و بعد اون ديگه با من ميخواست خوب باشه اما نميتونست باعث و باني چشمش رو منو ميدونست بدون دليلي ميگفت چون با تو بحث داشتم و تو حرصم دادي اينطوري شد با اينكه من باهاش اون روزا كاري نداشتم و همش ترس اينو داشت كه ولش كنم چون چشمش اينطوري شده يا اگه بد تر شه من جوونيمو پاش نميزارم و بعدش كم كم مشكلاتمون ريشه دارشد
- - - Updated - - -
من ٢٢سالمه و ايشون ٢٩ نكات مثبت ايشون پاك بودن و زحمت كش بودنو با ايمان بودنشونه و نكات منفي دهن بين بودن و لجباز بودنشونه و اينكه اجازه ميداد اين اواخر هر كسي هر جور دوست داره راجع بهم تصميم بگيره
- - - Updated - - -
٢ سال و نيم زندگي كرديم اوايل عالي بود و زندگيمون خوب اما بعد مريضيش همه چي به هم خورده بود
- - - Updated - - -
هيچ وقت نشد يه تصميم به تنهايي بگيره و عمل كنه حتما بايد به همه ميگفت اگرم يك نفر نه مياورد ايشون پشيمون ميشد الانم تصميمش جدي بود اما با مخالفت خانوادش بازم شك كرد به تصميمش و قدرت تصميم گيري ضعيفي داره كلا
-
خانم آسمان آبی، من فکر کنم شما احتمالا بنا به ملاحظاتی کامل نمیخواین جزئیات زندگیتون رو اینجا بنویسین که البته اگه احتمال فاش شدن باشه کار عاقلانه ای هست.
چون موضوع تون مهمه و برای اینکه راحت تر مطالب تون رو بتونین بدون اینکه کسی ببینه با مشاورین سایت در میون بزارین من فکر میکنم که بهتره عضو بشین و به صورت خصوصی از کمک مشاورین سایت استفاده کنین.
-
خوب فکر کنم شما دارین احساساتی تصمیم میگیرین یا از سر دلسوزیه.
وقتی ایشون تغییری نکرده و همون آدم سابق هستن.خوب این ازدواج مجدد چه فرقی میکنه با دفعه قبلی ؟
بهتره شما ایندفعه عاقلانه تر تصمیم بگیرین.
خیلی کوتاه جواب میدی اینجوری فایده نداره به جایی نمیرسیم یا جواب ندین یا کامل چنتا نمیونه از مسکلاتتون رو توضیح بدین.
فکر کنم شخصیت شما هم مثل فرهنگ27 عزیز باشه کوتاه مینویسه و مختصر
شما برو تایپیک معیارها واسه ازدواج کردن طرف مقابل باید داشته باشه رو بخون فکر کنم بهتره یه تجدید نظر کنی توی معیارهات واسه تشکیل زندگی مجدد
-
سلام آسمان آبی هم اسم هستیم :310:
خانم این که دوراهی نداره ،شما طلاقت رو گرفتی همسرت هم همونه هنوز نمیتونه تصمیم بگیره و به حرف بقیه داره گوش میده،به نظر من قبل از هر تصمیمی هردو مشاوره حضوری برید.
-
سلام
لطفاً عنوانی که گویای مسئله شما باشد برای تاپیکتان انتخاب کنید و از طریق لینک تماس با ما ارسال کنید تا جایگزین شود
تا زمان ارسال عنوان مناسب و تغییر آن تاپیک قفل می شود و بعد از تغییر عنوان گشوده خواهد شد