مشاوره در زمینه شغلم و مشكل ارتباطی با همكارانم
سلام
من در محل کارم با مشکل مواجهم از نظر ارتباط با همکاران
من به علت اینکه بالاترین سمت را بین خانم ها دارم و از همه قدیمی ترم همیشه مورد اذیت و آزار قراردارم و محکوم به بی اهمیتی خانم های اطراف خود می باشم. آنها من را مغرور میدانند در صورتی که من همیشه انها را دوست داشته ام ولی چون مشغله کاری من بیشتر است کمتر میتوان با آنها ارتباط غیر کاری داشته باشم به این دلیل مورد آزار قرار گرفته ام:203::302::302::302::302:
RE: مشاوره در زمینه شغلم و مشكل ارتباطی با همكارانم
چون خودم هم شاغل هستم خواسته ام به شما کمکی کرده باشم ولی متوجه نشده ام منظور شما از آزار چیست؟
مگر همچین چیزی امکان دارد؟
ولی اگر منظور شما نیش و کنایه باشد باید بگویم - از قدیم گفته اند که در دروازه را می توان بست اما در دهان مردم را هرگز-
RE: مشاوره در زمینه شغلم و مشكل ارتباطی با همكارانم
سلام
راه حلش بسیار ساده است بذارید یه سوتیه بزرگ بده شما که بلد کارید می دونید چی جوری میشه یه کاری بکنید یه خرابی به بار بیارید و همه چیز رو بندازید به گردن اون بالاخره سابقه کار یه جاهایی به درد می خوره دیگه اینطور نیست؟!
اینهم بشه برای شما یه درس عبرت تا دیگه کسی رو ندیده و نشناخته تائید نکنید
در مورد مشکلی که با تمامی همکارانتون دارید خب تاحدیش طبیعیه معمولا زنها با هم خوب راه نمی یان حتی اگه رئیس آقایون هم یه زن باشه بازهم آبشون با هم توی یه جوب نمی ره چه برسه به اینکه محیط تاحدی زنونه باشه که دیگه وامسیبتا!!!
پیشنهاد می کنم نقطه ضعفی که شما به دست همکارانتون داید و بوسیله اون بیشتر اذیتتون می کنن رو از بین برید شما آدم زودرنجی هستید چه نقطه ضعفی از این بزرگتر!!اونجا محل کارتونه هر چقدر هم که تلاش بکنید و زحمت بکشید بالاخره محل کارتونه نه خونتون یکی زیرآبتون رو میزنه که خواهرش رو بیاره یکه بدتون رو میگه تا خودش شیرینتر بشه و هزار و یه مطلب دیگه اولا با همکارانتون رابطه صمیمیتری برقرار بکنید دوما یاد بگیرید با پنبه سر ببرید سوما با قربونت بشمو ایرادی نداره چیزی از شما کم نمیشه زبون برای این روزاست و حرف دلتون رو به هیچ کسی نگید پیش کسی از دیگری بد نگید که میگن کسی که حرف میاره حرف هم می بره
این جمله همیشه تو ذهنت باشه "با دوستان رفاقت با دشمنان مدارا"
من صاحب یه شرکت هستم که همه کسانی که باهاشون کار می کنم حتی منشیم از من بزرگترن کسانی که حتی بزرگتر از پدرمم هستن ولی این رو می دونم که باید با هرکسی با زبون خودش باهاش حرف زد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شد من از 19 سالگی این شرکت رو تاسیس کردم شرکت من یه شرکت ساختمانیه که با همه تیپ آدمی برخورد دارم ولی کسی نبوده که بگه من بهش بی احترامی کردم و بدهنی چیزی که توی این صنف مرسومه این فقط به این دلیل بوده که آرامش خودم رو حفظ کردم و بینهایت محتاط بودم اگه بگن بی زبونی بهتر از اینکه بگن نشخوار نکرده حرف میزنه!!!
در پناه حق