عشق دانشجوي دختر به استاد
سلام
من استاد دانشگاه هستم (البته نه خيلي رده بالا- در مقطع كارشناسي تدريس ميكنم)و 34 سالمه و متأهل هستم با يك فرزند
مدتي پيش يكي از دانشجوهاي دختر (با سن 20 سال)( كه من به خاطر پاكي و تقواش و حجب و حياش خيلي بهش احترام ميذاشتم با استرس و نگراني خواست با من صحبت كنه و خلاصه بعد از كلي مقدمه چيني به من ابراز عشق كرد و ازم كمك خواست.
شايد هركس ديگري به غير از او بود من اصلا اجازه نميدادم صحبتش را تمام كنه و سريع ردش ميكردم ولي با شناختي كه از او داشتم متوجه شدم اين يك علاقه با اهداف مادي و نيتهاي مادي مثل نمره يا موقعيت اجتماعي نيست. شايد يه عشق انساني و الهي باشه .
او مشكلاتش را در طول ترم با من مطرح مي كرد كه مادرش بيماري سختي داره و سالهاست گوشه بيمارستانه. بعد گفت اهل يكي از شهرستانهاي كوچك غرب كشور هستند. خودش گفت كه خانواده اونها به نوعي پراكنده شده يعني خواهران و بردارانش همه ازدواج كردن و پدرش هم معمولا منزل نيست و مادرش هم كه گوشه بيمارستانه و من هم بررسي كردم و متوجه شدم همينطور هست.
به هر حال من وضعيتمو بهش توضيح دادم و گفتم كه من نميتونم با اون ازدواج كنم چون متاهلم.
بعد او پيشنهاد داد كه همسر دوم من باشه و من هم گفتم كه در مورد اون هم مشكلاتي وجود داره مثلا اينكه همسر من بايد راضي باشه و شرايط مالي من اجازه بده و اختلاف سني ما و مهمتر از همه خانواده اون بايد به اين وصلت عجيب رضايت بدن.
ولي او گفت با همه اين مشكلات اگر مشكلات طرف من حل بشه اون رضايت خانواده اش رو به هر صورتي با خواهش و نذر و دعا و ... ميگيره.
و باز هم جواب من اين بود كه معلوم نيست شرايط من تا چند سال آينده براي اين كار فراهم بشه.
و آخرين پيشنهاد او اين بود كه تا وقتي در شهر ما هست تا درسش تموم بشه (مدت 2 سال) با هدف اينكه بتونيم با هم صحبت كنيم ازدواج موقت داشته باشيم و با اين كه من به او گفتم كه بعد از پايان ازدواج موقت ميتواند رابطه ما تمام شود ولي او در سخن خود پايدار بود.
و اينم بگم كه در اين مدت من هم در خودم نسبت به او يك نوعي از علاقه پاك و نوعي دلسوزي مثبت رو احساس كردم
به هر حال من از او خواستم فرصت بده تا فكر كنم البته ميدانم و او هم ميداند و اين را با هم مطرح كرديم كه اين ازدواج موقت پيشنهاد شده يك رابطه كاملا محدود انساني خواهد بود و به هيچ وجه به روابط زناشويي كشيده نخواهد شد.
و از طرفي اين كار ميتونه هم براي من و هم براي او عواقب بدي داشته بشه. مثلا در محيط كار براي من مشكلاتي پيش بياد و مخصوصا اينكه او دچار ضربه هاي روحي بشه.
مي خواستم كمكم كنيد تا تصميم درست بگيرم.
يا حق