مشکل من واقعا چیه ؟

سلام .
این حرفایی رو که میخوام بهتون بزنم تا حالا به پدر یا مادر خودم هم نزدم ولی میخوام به شما اعتماد کنم و هر ان چه هست رو بگم بلکه نجاتم بدید .
من کنکوری هستم . از اول مهر نمیدونم این چیه باهام افتاده اگه سر جلسه ی ازمون ها یک سوال رو درست جواب بدم همش فکر میکنم همه میگن تقلب کرده و روحیم داغون میشه . اصلا تمرکز ندارم . خیلی میخونم ولی همش همین فکر مانع میشه و سر جلسه ازمون همش به این فکر میکنم . از نفر اول کلاس اومدم نفر 7 کلاس . به خودکشی فکر میکنم . این افکار چیه خدا .
از همتون عاجزانه تلاش میکنم کمکم کنید . اول از خدا کمک میخوام بعد از شما .
به روان پزشک و روان شناس هم دسترسی ندارم . فقط شما و خدارو دارم .
همه دارن پیشرفت میکنن . من با این افکار چجور زندگی کنم ؟ خدا منو بکشه راحت شم .

رفیق هیچ ایرادی نداره این فکرا طبیعیه حتی فکر خودکشی
خیلی وقتا سر یه موضوع خیلی ساده خیلیا به این چیزا فکر میکنند
چون وقتی مغزتو زیاد درگیر یک مسئله میکنی به مغزت فشار میاد و وقتی مغز جوابی برای مسئله نداره سعی میکنه بجای حل مسئله صورت مسئله رو پاک کنه

اگه رتبه ات خراب میشه یا اصلا حتی نمیتونی کنکور قبول شی فدای سرت
میدونی من چندتا فوق لیسانس بیکار یا با حداقل حقوق میشناسم که از زحمتاشون پشیمونن
بیا ببین چقدر کچل و عینک ته استکانی و آدم جوش جوشی درسخونده بیکار دور و برم هست
در عوض کلی پسر سالم و خوشتیپ و پولدار که توی درس هیچی نشدند و رفتند دنبال علاقه اشون و نتیجه هم گرفتند

همسایه ما باباش پارچه فروشی داشت با اینکه درسش خوب بود اما ادامه تحصیل نداد و رفت پارچه فروشی
اولاش خیلی دلم براش میسوخت
اما وقتی چند سال پیش دیدمش سوار یه ماشین گرون قیمت شده داشت بچه شو میبرد مدرسه فهمیدم اونی که ضرر کرده منم و باید به حال خودم دلم بسوزه
توی این مدت هم یه خونه توی یه منطقه خوب خرید و از اینجا (همسایگی ما ) رفت
من این 7-8 سال سرم توی درس بود و همش استرس امتحانات و .... برای همین کامل درکت میکنم
البته خدارو صد هزار مرتبه شکر توی دانشگاه دولتی درس نمیخوندم
هنوز کار خوبی نتونستم پیدا کنم که از بابت کار خیالم راحت باشه
ماشین و خونه پیشکش
همه موقع درس خوندن و اونم حل سوالات ریاضی افکار خودکشی میزنه به سرشون :303::97:
خیلی ریلکس درستو بخون و خیلی ریلکش هم برو سر جلسه آزمون و اگرم قبول نشدی هیچ ایرادی نداره فدای سرت

بیخودی وسواسی نشو

و توصیه آخر اینکه همیشه طوری زندگی کن که انگار آخرین روز زندگیته
یعنی از زندگی و نعمت های خدا لذت ببر

موفق باشی

سلام دوست عزیز ممنون از پاسختون .
ولی مشکل من با درس خوندن نیست اتفاقا از درس خوندن خوشم میاد حتی اگه بیکار بشم !
من مشکلم با این افکاره .
ممنون میشم دوستان کمکم کنن .

تو اینترنت در مورد تکنیک های توقف ذهن مطالعه کن. همچنین سعی کن رو خودت حساسیت زدایی کنی

سلام اقای کنکوری
این افکار پیشینه واقعی دارن؟ یعنی اینکه فکر کنی اگه تستی رو درست میزنی دیگران میگن تقلب کرده، این فکر ایا در عمل وجود داشته؟ رابطه ات با دوستات و نظرت راجع به همکلاسیات چیه؟
به این موضوع اینطور نگاه میکنی یا موارد دیگه ای هم هست تو زندگیت که ذهنتو بهم بریزه و ازش وحشت داشته باشی؟
ببین روحیه رقابت خوبه اما سالمش! ریلکس باش یه بار ازمونت خوب میشه یه بار نمیشه... سعی کن با دوستات باشی یادشون بدی و ازشون یاد بگیری
اگه هم فقط درس میخونی بدون اشتباه محضه چون درسته که الان میگی دوست داری بخونی اما بدون ذهنت وقتی فقط یه سری مطالب خشک بکنی توش کم میاره و نمیتونی درست زندگی کنی منم مثل تو عشق درس بودم و الان وسواس فکری و چندتا مشکل فکری روحی دیگه دارم
حتما یه وقتی بذار تو روز شده 15 دقیقه ، به هیچی فکر نکن تا فکر اومد سراغت یه تابلو توقف بذار جلوش، با بقیه حرف بزن بخند اسمونو نگاه کن خیلی کارا هست که حتما باید همزمان با درست به اونا هم برسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط jamshid

از نفر اول کلاس اومدم نفر 7 کلاس .

---

با سلام.

دوست عزیز اونی که قبلا عقبتر از شما بوده و حالا جای شما تو رتبه اول گرفته بهش میگن حتما تقلب کرده و این همه پیشرفت کرده؟ حالا اگه

انگ تقلب باشه به اونایی که ضعیفتر از شما بودن و حالا بالاتر از شمان که بهتر می چسبه. نه به شما که از اول درس خون بودی و هستی. پس

جایگاهتو حفظ کن و تلاشتو بیشتر کن که بتونی دوباره به جایی که لایقته برسی. این افکار واهی رو هم از خودت دور کن.

اون وقت باید به این همه پروفسور و دانشمند بگیم با تقلب به اونجا رسیدن

سلام دوست کنکوری..........
1-مگه واقعا اهل تقلب بودی یا هستی؟اینجا کسی نمی شناستت...
2-مثلا نفر اول نباش و نفر 15 باشی چه اهمیتی داره...چرا به خودا استراحت نمی دی بعضی موقع ها آدم خستست مهم نیست که چرا مهم این که اگه به ذهنش و روحش استراحت نده نتیجش میشه افکار خودکشی که به قول دوستمون پاک کردن صورت مسیله است....
3-من یادمه تا سال اخر شاگرد اول بودم ولی سال اخر انقدر خسته بودم که افسرده شده بودم و نتیجه دلخواه رو نگرفتم و میدونی یه سری از دوستام که همیشه زیاد بهشون درس خون نمی گفتیم رتبهای خوب رو گرفتن چون بار سنگین این که کسی ازشون بابت شاگرد ممتاز بودن انتطار داشته باشه رو دوششون نبود حالا خودت ببین خوبه که چون انقدر به افراد و دهنیت اونها اهمیت بدی بیمار بشی و عقب بیافتی....

آقا جمشید گرامی

لطفاً عنوان مناسبی که گویای مشکل شما باشد را برای تاپیکتان انتخاب کرده و در پست بعدی ارسال کنید تا جایگزین شود ، در غیر اینصورت محبو.ریم تاپیک شما را قفل کنیم


دوستان عزیز


لطفاً تا عنوان تغییر نکرده پستی ارسال نکرده و راهنمایی ندهید

با تشکر