مشکل در مسائل مالی

سلام دوستان
من در خانواده ای بزرگ شدم که همه با هم خوبیم و مال من و تو نداره، اما همسرم در خانواده ای که پدر و مادرش از نظر مالی از هم جدا هستند و همه چیز با هم حساب می کنند
این گفتم که شرایط بهتر درک کنید و بهتر بتونید راهنمایی کنید
حالا من از اول در نامزدیم و عقدم که الان 2 سال از نامزدیم میگذره مامانم هی میگفت نزاری چیزی حساب کنه بهش فشار میاد
اینکار انقدر انجام دادم که یه موقع به خودم اومدم دیدم حرصم در اومده هیچی حساب نمیکنه حتی میشینه میگه بزار خودش حساب کنه، خوب اونم باید در مقابل من احساس مسئولیت کنه دیگه
الان چند ماهه که سعی میکنم وقتی میریم بیرون حساب نکنم بزارم خودش حساب کنه بفهمه زن گرفته
من اشتباه زیاد کردم زیاد حرص مسائل مالی خوردم و تو این مسائل زیاد دخالت کردم
اونم بهم میگه خودت حقوق میگیری خرج خودت باید بدی
اگه هم مبلغی ازش بخوام میگه تو خودت حقوق میگیری
خرج همه چیز خودم باید بدم حتی آرایشگاه


حالا از شما خواهش میکنم که راهکاری بهم بدین که بتونم این مسئله مدیریت کنم

سلام مینا جون.مشکلتو خوندم.خیلی حس بدیه که فکر کنی طرفت پشتوانت نیست.درواقع تو این جور مواقع به ادم حس عدم امنیت دست میده.یه چیزی هست اینه که تو قبل از هرچیز عادتش دادی به این کار.و ترکش یه خورده زمان بره.اینکه یه خانم شاغل باشه خوبه ولی دلیل بر این نیست که شوهرش از نظر مالی حمایتش نکنه.اون خیلی تحت تاثیر خانوادش وروابط پدر و مادرش و نحوه رفتار اونا تو این قضیه بوده سعی کن براش شفاف کنی این قضیه رو که من از مرد زندگیم انتظار دیگه ای دارم.و این طرز برخورد غلطه.ببین این یه خورده زمان بره ولی حل شدنیه.اون باید بفهمه که کارش درست نیست وگرنه ازدواج و یکی شدن چه معنایی داره​؟؟؟؟

مرسی عزیزم که وقت گذاشتی، البته چیزی که هست از اول اینجوری نبوده، مشکل دوطرفه هست، اون به خاطر روابط پدر و مادرش یه ذهنیتی تو این قضیه داره
حالا من میخوام یه جوری این قضیه حل کنم که مشکلی پیش نیاد و دعوا نشه
البته تا حالا چند بار دعوا کردم اما وقتی که دیگه حیلی حرصم میگیره، سعی میکنم اینکار نکنم

«حمایت افراطی در ماندگی می آموزد»

حمایت افراطی یعنی
وقتی شما به جای او احساس مسئولیت می کنید،
به جای او پول در می آورید،
به جای او اضطراب و تنش کارهای منزل را پیدا می کنید،
به جای او برای زندگی هزینه می کنید
به جای او به وظایفش می رسید
معلوم است که او بی مسئولیت شده و نقش حاشیه ای در زندگ پیدا می کند.

همچنین شخصیت وسواسی و جزئی نگر این حمایت افراطی را زیاد می کند یعنی،
برای اینکه همه چیز درست پیش برود فرصت خطاکردن به همسرش نمی دهد.
و دوست دارد یا خطایی پیش نیاید
یا سریعا جهت بهبود و رفع آن اقدام نماید.

لذا لازم است برای برون رفت از این مسئله شخصی حمایتگر ، نقش خود را به مرور کمرنگ کند و در پی این باشد که اضطرابها و تنشهای خود را کاهش داده و حس مسئولیت را به همسرش بازگرداند.

- - - Updated - - -

این هم توصیه ای از مدیر همدردی

سخن نغزی هست که می گوید:
« حمایت افراطی ، درماندگی می آموزد»
یعنی وقتی یک نفر هست که بار ما رو ببره، و احساس مسئولیت افراطی داره، غریزه لذت طلبی و تنبلی ما را قلقلک می ده.
احتمالا همسرتون غیر از هزینه نکردن، خیلی مسئولیتهای دیگر و ....، را نیز انجام نمی دهه.
کم کم باید جدی و با قاطعیت ، اما در کمال ادب و احترام با او صحبت کنید، و بگوئید که حاضر نیستید، در بی مسئولیت کردن او بیشتر از این دچار اشتباه شوید. و به خاطر علاقه ای که به او دارید، وظیفه دارید که به او کمک کنید تا عزت نفس و وظایف خود را درست انجام دهد. لذا به جاس ترسهای توهمی و خیالی ، به طوری جدی کم کم نقش درآمد خود را در زندگی کم و کمتر کنید، اگر خواستید همکاری داشته باشید باید قراری با همسرتان بگذارید، مثلا اینکه فقط به اندازه ای که او از نظر مالی جلو بیاید شما هم مطابق او همکاری دارید.
فراموش نکنید بی مسئولیتی ، وظیفه نشناسی، تنبلی و لذت طلبی متاسفانه رشد می کند و مسائل جدی و خطرناک دیگری را در زندگی به خانواده تحمیل خواهد کرد.
شما در مورد مسائل دیگر آقاتون چیزی نگفتید. اما باید حساس باشید.
کار برای انسان ( به ویژه مردان)، فقط محلی برای کسب درآمد نیست، مسئله عزت نفس، موقعیت اجتماعی، باروری و رشد، بالندگی، مفید بودن، و گریز از بسیاری موارد منفی و .... می باشد.
لذا جدی تر باشید.....

مرسی واقعا ممنونم که واسم وقت گذاشتین
دارم کم کم اینکار میکنم، به پیشنهاد یه مشاور واسه حقوقم چاه کندم یعنی تو یه خونه که مامانم اینا خریدن شریک شدم
حالا این خونه چقدر بساط داشت : اول میخواستن واسه خودمون بخرن که دیدن پدرشوهرم میگه پول ندارم منم گفتم پس مالما نیست و من هر چقدرش برگردونم مال من، البته شوهرم هر چی پول داشت داد چون اون موقع قرار بود کلا مال ما باشه
اما من دیدم اینجوری خیالش راحت میشه و بی

مسئولیت تر میشه که قبول نکردم

اینکه میگید حساس باش یعنی چی؟
من فکر کنم به اندازه کافی حساسم
احتمالا همسرتون غیر از هزینه نکردن، خیلی مسئولیتهای دیگر و ....، را نیز انجام نمی دهه.! میشه بیشتر توضیح بدین

شما در مورد مسائل دیگر آقاتون چیزی نگفتید هر چیزی نیاز هست بپرسید تا بگم

من خیلی دوس دارم مشکلم حل بشه قبلا دوستان یه کتابم پیشنهاد کردن(مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن) خوندم
هر چیزی به ذهنتون میرسه بگید
به نظرم مستقیم صحبت نکنم بهتره
البته این تو همین سایت یاد گرفتم، تو رفتارم نشون بدم، حرفی نزنم

با زبان خوش و مهربانی درکنار شوهرت باش و به مرور حمایتت رو کم کن ، بسار نامحسوس نقش خودت را در مسائل مالی کنار بکش
صبوری شما در حل این مساله بسیار الزامی می باشد
به گفته خودتون به مرور زمان با اشتباه عملکرد شما ، شوهرتون تغییر کرده ، اگر دوسال طول کشیده که به اینجا رسیده اید ، حداقل همون دوسال یا حتی گاهی بیشتر هم زمان می برد ، تا به منطقه صفر و اولیه برسید لذا می بایست در طول این مدت جوری روابط را مدیریت کنی که مشکل تنش زا ایجاد نشود

پستی که از مدیر برای شما گذاشتم ، مال کار بر دیگری بود که مشکلی مشابه شما داشت (شاید همه اش برای شما سودمند نباشد لینک تاپیک را می گذارم تا خودت بخونیش لینک تاپیک (کلیک کن)

در خصوصو اون مسئولیت ها می تونه ، همین مشکلی باشد که سر سرمایه گذاری کردن ، شما و شراکتتون با پدرتون پیش اومده باشه و یا مشکلاتی از این دست
چون در این خصوص شما دو نفر بافرهنگ های متفاوتی بزرگ شده اید لذا رسیدن به تفاهم و هماهنگی زمان بر خواهد بود،


و در این خصوص بسیار حساس باش:

کسب درآمد و هزینه کردن آن برای زندگی از سوی مرد باعث احساس مفید بودن و ارزشمند بودن به مرد می شود ، و این وظیفه ای است که در ذات مرد نهفته هست ، اما وقتی ما زنان از روی ناآگاهی این نقش درآمدزایی و سرمایه گذاری و دغدغه داشتن برای ساختن آینده از نظر مالی را قبول می کنیم ، کم کم نقش شوهرمون رو در این خصوص ازش می گیریم و این جاست که مرد کم کم سرد می شود و احساس عدم انگیزه و مفید بودن در زندگی ازش دیده می شود

سلام