-
ترس از خیانت همسرم
با سلام. من زنی 26 ساله هستم که به مدت 6 ماه هست ازدواج کردم. البته قبل از ان هم 4ماه با همسرم نامزد بودم و یک سال هم دوست بودیم.
مشکلی که من دارم وجود ترس و دلهره از اینکه همسرم به من خیانت کند. با اینکه تا الان حتی مورد کوچکی هم ازش ندیدم. اهل اس ام اس بازی هم نیست. در دوران دوستی یکبار با اس ام اس امتحانش کردم جواب نداد و من هم به روی خهودم نیوردم که من بودم.
نمی دونم چرا همش فکرم جاهای بد میره. الان یه هفتس رفته ماموریت کشور دیگر و تا 10 روز دیگر هم نمی آید یهو ترس میاد سراغم که نکنه داره خیانت می کنه. این موضوع را به خودش گفتم که من همش می ترسم تو بهم خیانت کنی و اگر خیانت ببینک جدا میشم. اونم می گه چرا اینقدر فکرت درگیره من تو مجردی اهلش نبودم الان هم نیستم. نمی دونم چرا این ترس ولم نمی کنه حتی تصور هم می کنم که الان با یکی دیگست و بعد سریعا بهش زنگ می زنم اگه همون لحظه جواب نده می ریزم بهم. با اینکه می دونم الان اول زندگیه و احتمال وقوع خیانت کمه باز فکرم میره...
خسته شدم. از این فکرای مسخره
-
دوست عزیزبااین فکرها فقط داری میری به سمت نابودی زندگی.به شوهرخوبت اعتماد داشته باش ودست ازاین تجسس وشکاکی بردار.بااین کارهات وبااین حرفهایی که به شوهرت میزنی خودت داری بادست خودت توی این مسیر میفرستیش.اگه اوقات بیکاری تون زیاده یه فکری بکنید وخودتون روسرگرم کنید.باخدارازونیاز کنید وبرای خوشبختی خودت وشوهرت دعاوتلاش کن. اگه ازاون فیلمها هم نگاه میکنید که موضوعاتشون خیانته بزاریدشون کنار.خودتون روباچیزهای مفید سرگرم کنید مثلا مطالعه درزمینه شوهرداری و...
موفق باشید.
-
سلام عزیزم منم 5 ماهه ازدواج کردمو دقیقا این مشکل رو دارم همش یهش شک دارم اما میگن از هر چی بترسی سرت میاد و کاملنم درسته :54::54:
-
\پاییزجان اتفاقا اصلا اوقات بیکاریم زیاد نیست. ما هر دو شغل و از صبح تا حداقل ساعت 6 عصر سرکاریم. ولی نمی دونم همش همه جا حرف از خیانته و این تشدید می کنه قضیه رو. البته من کلا یکم بدبینم مثلا خواهرش زنگ می زنه بهش من احساس کنم راحت حرف نمی زنه فکر می کنم در مورد من داره بدگویی می کنه با اینکه می دونم جرئت نداره پیش شوهرم بدگویی کنه.
شاید حس بدبینی به خیانتم بخاطر اینه که خیلی مورد توی دوستام دیدم که می گفتن مرد زندار بهشون گیر داده و البته خودم هم چند موردش رو وقتی اصفهان دانشجو بودم دیدم. با اینکه همیشه از این قضیه دوری کردم که سرم نیاد یه موقع.
فکرا دست از سرم بر نمی دارند...
-
سلام
توصیه می کنم به روانشناس مراجعه کنین. این رفتار نرمال نیست و همین طوری نمیشه نظری داد. باید ریشه بروزش رو پیدا کرد. به مرور ممکنه شدیدتر بشه.
تاحالا شده -در هر زمینه ای- تفکر وسواسی داشته باشین؟
کسی توی خونواده درجه اول شما بوده که به همسرش خیانت کنه؟
-
گلبرگ من یه شوهر خواهری دارم که الان 11 ساله ازدواج کردن. همه می گن این مرد عالیه. حتی خودمم همین فکر رو می کنم خیلی با معرفت ولی یه بار خونه خواهرم بودم و به طور اتفاقی فهمیدم با یه دختر چت کرده و حرفای عاشقانه زده. من یه کاری کردم که بفهمه من فهمیدم (وسط صفحه چتش که فراموش کرده بود ببنده و رفته بود بخوابه و دختره هی پیام میداد گذاشتم من خواهر همسرشونم الانم با خواهرم خوابه چی می گی هی پیام میدی) دختره دیگه جواب نداد ولی به خواهرم نگفتم.. یعنی شوهر خواهرم فرداش بهم گفت توروخدا نگو خواهرت قبلا یه بار فهمیده دعوا کردیم و من با این بهم زدم نذار توهم بزنه دوباره.... الان با خودم میگم اون پسری که نماز روزش سرجاشه و اینقدر به نظر همه آدم خوبیه هم خیانت کرده دیگه چشم ترسیده
- - - Updated - - -
تفکر وسواسی که نه... بدبینم همیشه نیمه خالی لیوان رو می بینم یعنی خیلی پیش اومده بهم بگن مقاله درسی که نوشتی خوبه ولی من همیشه فکر می کنم این که خیلی مسخره و به نظر بچگانست که می نویسم. با اینکه بعدا می فرستم واسه جایی و قبول می شه بازم می گم حتما درست نخوندنش یا شانسی بوده
-
با سلام
بهتره نزد یک روانشناس بالینی بروید . تفکر بدبینی شما فقط در این زمینه نیست ، بلکه چون در خصوص خیانت بحث زیاد شنیدی اینجا پررنگ تر خودش را نشان می دهد . افکار بد بینانه شما در مسائل دیگر هم هست ، به قول خودتون اگر به گونه ای هستید که همه اش نیمه خالی لیوان را می بینید ، یا احساس خطر می کنید و ...... نشانه این هست که بدبینی داردی و نگذارید تشدید شود و به بیماری حاد برسد . با مراجعه به روانشناس بالینی می توانی به تغییر وضعیتت کمک کنی
-
سلام
این مشکل منم هست.
البته مشکل من اینه که شوهر من ازش بعیدم نیس اصن.
به خاطر سنش و ... کلن خونوادشون این مورد رو زیاد دارن.
دیوونه شدم بس که بهش ف کردم.
شمارو خدا راهشو پیدا کردین به منم بگین.
:102: