هیولایی بدتر از جاری

سلام دوستان من یک سالی میشه عقد کزدم مشکلی که دارم اینه که خانواده شوهزم در یکی از بهترین مناطق شهر تهران زندگی میکنند و خونه ایی بسیار بزرک دارن و طبقه بالای این خونه عموی ایشون زندکی میکنه که نزدیکه 10 سالی میشه که ساکن هست من و شوهرم علاقه زیادی داریم که تو این خونه زندکی کنیم چون واقعا خانواده خوبی هستن ونظیر ندارن ولی از موقعی که وارد این خونه شدم متوجه شدم زن عموی شوهرم رفتارش یه جوریه همش تو جمعها بغل بدرشوهرم میشینه و خودشیرینی میکنه .با اکراه جوابمو میده گاهی میبینم چب چب نگام میکنه و...و من با این که جاری ندارم واقعا حس میکنم یکی هست.در مورد این خونه اینطور که از شوهرم شنیدم همه انتظار دارن که بلند شن برن چون خونه برای بدر شوهرمه ولی احترامی که مابینشونه مانع این کاره که بدر شوهرم بهشون بگه شوهرم میگه اخر سر بین خودش و عموش یه دعوای بزرک میشه چون با کمک های مالی زیاد بدر شوهرم به اینا و چن سال زندکی تو یه محله عالی بلند کردنشون سخته لطفا کمکم کنین

سلام
خب اون خانوم هم فهمیده که با ازدواج شما موقعیتشون به خطر افتاده و ممکنه خونشونو از دست بدن. این واکنش طبیعیه. شما سعی کن ازش دوری کنی و وارد حاشیه نشی. وقتی با خانواده ی شوهرت مشکلی نداری خدا رو شکر کن. زن عموی شوهر چه خوب چه بد واقعا اهمیتی نداره که بخاطرش اعصاب خودتو خورد کنی

ممنونم سارا جان ولی من از اختلافات اینده میترسم شوهرم همش تو فکره چجوری به اینا بکه و حرمت ها حفظ شه ولی عموی ایشون مثل اینکه عین خیالش نیست عروس و داماد اومده زنشم کفرمو داره در میاره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستاره کویر

ممنونم سارا جان ولی من از اختلافات اینده میترسم شوهرم همش تو فکره چجوری به اینا بکه و حرمت ها حفظ شه ولی عموی ایشون مثل اینکه عین خیالش نیست عروس و داماد اومده زنشم کفرمو داره در میاره

---

دوستان لطفا کمکم کنین من نمیدونم دقیقا چی کار کنم من فک میکردم میتونین کمکم کنین ولی وقتی باید همیشه اونا رو ببینی و تظاهر کنی که خوشحالی ولی از درون ناراحتی نمیشه

ستاره جان،

شما که نمی تونی برای کل اون خانواده تصمیم بگیری کی چیکار کنه و چیکار نکنه.
پدر ایشون دوست داشته خونه اش را داده به برادرش. حالا شما هم از اون خونه خیلی بزرگ و خوشگل شمال شهر خوشت اومده که دلیل نمی شه خالی کنند بدن به شما.

همسرتون حتما یه خونه برای شما تهیه می کنه و پدرش هم اگر به فکر برادرش هست، به فکر پسرش هم خواهد بود و کمکش می کنه.
نگران نباشید.
بگذارید هر طور خودشون صلاح می دونند عمل کنند.

خونه مال پدرشون هست و ایشون هست که اگر لازم باشه با برادرش مطرح می کنه.
درست نیست شما یا همسرتون به عموش بگید بلند شه.
بذار خود همسرت و پدرش مساله را حل می کنند. دخالت نکنی به نفعته.

این هیولا را خیلی باحال اومدی:311:

سلام دوست گرامی . به تالار همدردی خوش اومدی.

اولا الان شما عقدین و معلوم نیست کی عروسیتون بشه. و مطمئن باشید تا موقع عروسی پدرشوهرتون خودشون این مشکل رو حل خواهند کرد و نیازی به دخالتهای شما و همسرتون نیست. چون اوضاع بدتر میشه و اصلا به نفعتون نیست به عنوان یه عروس تازه وارد کاسه داغتر از آش بشید.

یه چیزی هم بگم حالا که احترام بین شما و خانواده شوهر حفظه پس دوری رو ترجیح بدین و به خاطر یه خونه نذارید احترامها از بین بره. چون بالاخره خواه نخواه بین آدمها بعضی مواقع اختلاف سلیقه هایی پیدا میشه و این موارد تو عروس و خانواده همسر بیشتر به چشم میاد و رنگیتر میشه و باعث شکستن حرمت ها میشه. پس از اول گفتن دوری و دوستی.

پس شما باید به این نتیجه برسید که دخالت بیجا تو کار پدرشوهر ممنوع. (چون اون مصلحت شما را بهتر میدونه و اگر بخواد موقع عروسی عذر برادرشو میخواد و اگر هم اینجوری نشد دلیل نمیشه شما و همسرتون ازش ناراحت بشین یا فکر کنید برادرشو به شما ترجیح داده. جون ممکنه اونم دلایل خودشو داشته باشه و شما از اون بیخبر باشید).

درسته من دلایل شمارو قبول دارم ولی همسر من اونجا رو حق خودش میدونه و من نمیتونم بگم که این حق تو نیست و ازش صرف نظر کن در ثانی تو این چن سال همسرم فک میکنه که اونها بیشتر از اون چیزی که هست دریافت کردن حتی بیشتر از یه فرزند.بنابراین من نمیتونم اونو متقاعد کنم به خاطر همین از اینده میترسم

عزیزم حتما پدر شوهرت که این همه به برادرش کمک کرده قطعا فکری برای آینده پسرش برای مکانی برای زندگی داره تا اون لحظه صبر کنین و اصلا واکنشی که خانواده ها به هم بریزن انجام ندین.چون اطمینان داشته باش اگه اتفاقی بیفته و دعوا پیش بیاد از آخر همه کاسه کوزه ها رو سر شما میشکنن ستاره جان وشمارو مصوب اختلافات خانوادگی خودشون میدونن.حتما برای شما زوج خوب هم پدر شوهرت برنامه هایی داره چون نمیشه که برادرشون رو ساپورت کنن اما پسرشون رو نه.صبر داشته باش گلم