رابطه 4ساله +ازدواج با یه شخص دیگه+برگشت

با سلام
دوستان من تو یه موضوع عجیب و قریب گیر افتادم حدودا از سال 86 با یه خانمی به منظور ازدواج دوست بودم و پارسال خواستگاری هم کرده بودم و لی به دلایلی (از دست دادن پدرم) من نتونستم و ایشون هم بدون اطلاع ازدواج کردن و حالا بعد ازدواج که حدودا 13 ماه میگذره دوباره رابطه داریم من می خوام این رابطه یا تموم بشه یا درست بشه
میگم اگه می خوای بامن باشی باید از اون جدا شی و گرنه به این رابطه ادامه نمیدم نه دست از سرم برمی داره و نه برمی گرده
می گه طلاق تو خونواده ما نیست باید صبر کنی هم تو و هم من!! ایشون یه ساله عقده رسمی کرده ولی هنوز خونه خودش نرفته(عروسی نکرده)

من اگه بخوام کمک کنم به هم برسیم چیکار باید بکنم؟ لطفا راهنمایی کنید؟ اصلا باید کاری انجام بدم یا نه؟ اون باید همه رو خودش انجام بده؟ من دخالت کنم یا نه؟
لطفا جواب بدین کلافه شدم از این موضوع

فکر نمی کنی با این کار زندگی یه مرد دیگه از هم می پاشه

ایشون یکبار روی شما خط کشیده رفته

الانم روی شوهرش خط کشیده میخواد دوباره با شما باشه

چه تضمینی هست بعد جدا شدن از ایشون و ازدواج با شما برای بار دوم روی شما خط نکشه ؟

سلام
دوست عزیز این رابطه رو تمام کنید ،و از این خانم و زندگیش دوری کنید.

به دو دلیل:
یکی بخاطر اینکه این خانم مناسب شما نیست!

دخترخانمی که بعد 5 سال دوستی با شما و بعد خواستگاریتون رفته با یه نفر دیگه ازدواج کرده ،(بدون اینکه به شما هم اطلاع بده)، به نظر خودتون شریک خوبی واسه زندگی شما میشه؟

متعجبم از شما که بازم تمایل به ادامه رابطه دارید!!!!!!


یکی دیگه هم اینکه شما نباید تو خراب کردن زندگی دیگران تلاشی داشته باشید!!

یک لحظه خودتون رو بذارید جای اون آقاپسری که الان همسر ایشون هست، خودتون متوجه میشین چی درسته چی غلط!

برادر من ،خودتون رو از زندگی کسی که الان هیچ نسبتی باشما نداره بکشید بیرون،
شما میتونید در آینده آگاهانه انتخابات بهتری داشته باشید ، و خوشبخت بشید

چیزی که من در این ماجرا می بینم فقط مشکلات هست و خیانت و نابودی افراد و زندگی و....

ممنون بخاطر راهنمایی هاتون
همه اشتباه می کنن تو زندگیشون، من به اینحاش فکر کردم و برا خودم هم سواله که چه تظمینی وجود داره به من هم خیانت نمی کنه مثل الان و بازم نمی ره
ولی یه بار دیدمش همه بدنش اب شده!!! و این یعنی پشیمونی
در مورد پاسخ ریحانه عزیز بگم درسته من هیچ نسبتی ندارم الان و من رک گفتم نمی خوام با کسی که زن دیگری است ارتباط داشته باشم بهش گفتم اول تکلیف خودتو مشخص کن بعد بیا سراغ من
نه کاری می کنه و نه دست از سر من برمی داره
برام سواله وقتی ازدواج کرده چر ا نمی خواد منم ازدواج کنم و سروسامان بگیرم؟ این چه سودی براش می تونه داشته باشه؟ ایا اینا از سر حسادت هست یا چی می تونه باشه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sahand745

نه کاری می کنه و نه دست از سر من برمی داره
آقای سهند ایشون دارن اشتباه میکنن، شما که متوجه هستین تو اشتباهاتش شریک نشید

برام سواله وقتی ازدواج کرده چر ا نمی خواد منم ازدواج کنم و سروسامان بگیرم؟ این چه سودی براش می تونه داشته باشه؟ ایا اینا از سر حسادت هست یا چی می تونه باشه؟

---

شاید حسادت باشه،شاید میخواد گزینه بعدیش برای ازدواج (درصورتیکه جدا شد) آماده منتظرش باشه،شاید...
ولی به نظر من چیزی که مهمه فکر اون نیست، تصمیم فعلی شماست
که این رابطه رو تمام شده بدونید

حتی حتی اگه این خانم جدا شدن از همسرشون،شما میتونید بپذیریشون؟!!!!
من اگه جای شما بودم هیچوقت دیگه این رابطه رو ادامه نمیدادم
اگر شما رو میخواست چرا ازدواج کرد؟

متاسفم ولی اون خانم داره اشتباه بزرگی رو مرتکب میشه و نگرانم آخرش واسش دردسر بزرگی هم درست بشه، که شما بزرگترین لطفی که در حق خودتون و ایشون میتونید داشته باشید،اینه که ایشون رو برای همیشه فراموش کنید

اول زندگی همه زن و شوهرها بحث و مشاجره وجود داره . الان پشیمونه از ازدواجش ، وشما رو زاپاس نگه داشته که اگر ازدواجش به جدایی منجر شد ، شما رو داشته باشه .
بهترین کار اینه که شما ازش دوری کنید ، و کاملا ارتباطتتون رو قطع کنید و بهش بگید که دوستش ندارید ، اون اگر بدونه که مرد دیگه ای جایی منتظرش نیست ، به زندگیش ادامه میده و هر جوری که هست مشکلاتش رو با شوهرش حل میکنه . ولی اگر بدونه یک نفر یک جا منتظرش هست و دوستش داره نمیتونه مشکلاتش رو با همسرش حل کنه و به شما فکر میکنه .
خواهشا اگر دوستش دارید قبل از اینکه آبروریزی بشه ، پاتون رو بکشید کنار و بهش بگید که دوستش ندارید تا با خیالت راحت زندگیش رو کنه .
اون الان فکر میکنه که یک نفر منتظرشه ، برای همین نمیتونه به همسرش دل ببنده .

سلام.
نمی دونم این خانم چه ویژگی های خوبی داره، چقدر زیباست، یا توی اون چند سال چقدر بهش وابسته شدید؛ اما مطمئنا دوست داشتن این خانم منطقی نیست چون دوبار درست جلوی چشمای شما به کسایی که بیشتر از همه باید بهشون تعهد می داشتن خیانت کردن. اول به شما که سال ها باهاشون دوست بودین و دوم همسرشون.
حتی اگه با همسرشون هم مشکلی دارن؛ حل کردنش وظیفه شما نیست. تازه خودشون که گفتن قصد جدایی ندارن. پس چیکار می خوان بکنن؟! از شما انتظار دارن یه عشق افلاطونی داشته باشید و تا آخر عمر تنها بمونبن و به یه زن شوهردار دل ببندین؟! یا اینکه به همسرانتون خیانت کنید؟
از هر زاویه ای به قضیه نگاه کنین (جز لذت لحظه ای) رابطه فعلی شما و ایشون اشتباهه.

دوست عزیز
ازموده را ازمودن خطاست.ایشون اگه به شما تمایلی داشتن سراغ کسه دیگه ایی نمی رفتن متاسفانه اختلالات روانی و اخلاقی در زمانه ی ما در سطح جامعه زیاد دیده میشه.رک بگم شما براش زنگ تفریح هستید از طرف نامزدش نمی تونه نیازهاش رو براورده کنه سراغ شما میاد شاید هم به خاطر این نوع مشکلات نتونه از طرف هیچ کس دیگه ایی ارضا بشه دست دست کردنهاش هم می تونه نشانه ی بارز سرکار گذاشتن شما و وعده وعید واهی دادن باشه تا شما رو برای خودش نگه داره.اینکه میگین اب شده هم نمی تونه بخاطر دوری از شما باشه و دلایل متعددی می تونه داشته باشه.
صحبت من با خود شماست شما برای چی در این رابطه هستید؟شما هم به خاطر ارتباط با شخصی که تعهدی به کسه دیگه داره مقصر هستید مطمئن باشید همونطور که به شما برخلاف صحبتاتون و به شوهرش خیانت کرده بار دیگه هم به شما خیانت میکنه.شما احتمالن باید دارای اعتماد به نفس کمی باشد که در این رابطه موندید وگرنه ایشون چه ویژگی مثبتی داره که ذهن شما رو به خودش مشغول کرده؟! جدا از بحثهای اخلاقی قضیه برملا شدن این رابطه از نظر قانونی هم برای شما مشکلات زیادی خواهد داشت همسر ایشون به خاطر رابطه ی شما با خانمش می تونه از شما شکایت کنه و شما به خاطر رابطه با خانمی که می دونستید همسر داره محکوم میشید!
خلاصه بگم دوست عزیز شما در اب نمک خوابونده شدید و هرچه سریعتر باید از این رابطه که همه جوره به ضرر شماست خارج بشید.

نمی خوام دربارش قضاوت کنم چون جای اون نیستم و نمی دونم چه شرایطی رو داره تحمل می کنه که یه چنین وضعیتی واسه خودش و شما پیش اورده تعدد ارتباط با روحیات یه زن در تعارض زن ها زمانی اینکارو می کنن که کسی رو که دوست دارن جلو نمیاد و اون کسی رو که جلو میاد به اندازه کافی نمی خوان ولی خوب نمی خوان رو فرصت هاشون به خاطر احساسشون خط بکشن اگه به اندازه کافی بلوغ عاطفی داشته باشن سریع تر انتخاب می کنن و خودشونو از سردر گمی نجات می دن (البته اینا در باره یه ادم مجرد) این فرد اگه به اندازه کافی بلوغ داشته باشه اول تکلیفشونو با خودش مشخص می کنه بعد انتخاب می کنه بعد برای انتخابش تلاش می کنه با توجه به اینکه شما حاضرید اشتباهشو بپذیرد و بهش یه فرصت دوباره بدید یعنی همین میزان حمایت از شما برای ایشون کافیه اگه تصمیم نمی گیره این ضعف مربوط به خودشه و دلایل مختلفی می تونه داشته باشه که ربطی به شما نداره .

من هزار بار به همه اینایی که گفتید رسیدم ولی نه اعتماد به نفسم پایینه و نه بی عرضه ام فقط دوستش دارم و بخاطر همین از این اشتباه گذشتم ولی نه می خوام زندگی کسی رو به هم بزنم و نه دوست دارم اینطوری باشه اگه می دونستم خوشبخته می رفتم ولی نیست!! کاش بود
همان طور که ازدواج مقدسه بعضی جاها طلاق هم به نظرم مقدسه( چون شرع اومده زندگی را اسان کنه نه اینکه بدترش کنه)
مشکل جامعه ماست که نمی تونه طلاق رو بپذیره
همه ما میتونیم از اشتباه کسانی که دوسشون داریم بگذریم نمونه اش همون پدر مادرخودمون
من گذشتم که دلم برسم
حالا کمک می خوام که اگه هم نشد به هم نرسیدیم حداقل خوشبختیشو ببینم خیالم راحت بشه دغدغه نداشته باشم که دوباره برمی گرده