چرا سراغمو نمی گیره؟!!

دوستان نمیدونم چقدر در جریان مشکلات من هستید. شوهر من بالاخره کارش درست شد. وقتی برای تعیین تکلیف بهش زنگ زدیم گفته بود دنبال اختلاف نیست و با پدر و مادرش مشورت می کنه و توهفته آینده میاد صحبت کنیم. این چند روز همش گوشیمو چک می کنم که ببینم اس ام اسی داده یانه! به نظرتون چرا بهم زنگ و اس ام اس نمی زنه؟!!من و اون زن و شوهریم ناسلامتی! چرا همین هفته مثلا امروز نیومد صحبت کنیم؟1جورایی دلم قرص نیست! چرا دوسم نداره؟!! من با این که می تونستم تو این مدت مهریه مو اجرا بزارم و با ظلمایی که بهم کرده بود دست نگه داشتم، دلم نمی اومد!چرا انقدر محبتش بهم کمه؟!چیکار کنم؟

من که در جریان مشکلاتتون نیستم

ولی چه تناقضی تو حرفاتون هست

منتظر اس ام اس شوهر بودن

و استفاده نکردن از توانایی به اجرا گذاشتن مهریه

چرا ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mignonne

دوستان نمیدونم چقدر در جریان مشکلات من هستید. شوهر من بالاخره کارش درست شد. وقتی برای تعیین تکلیف بهش زنگ زدیم گفته بود دنبال اختلاف نیست و با پدر و مادرش مشورت می کنه و توهفته آینده میاد صحبت کنیم. این چند روز همش گوشیمو چک می کنم که ببینم اس ام اسی داده یانه! به نظرتون چرا بهم زنگ و اس ام اس نمی زنه؟!!من و اون زن و شوهریم ناسلامتی! چرا همین هفته مثلا امروز نیومد صحبت کنیم؟1جورایی دلم قرص نیست! چرا دوسم نداره؟!! من با این که می تونستم تو این مدت مهریه مو اجرا بزارم و با ظلمایی که بهم کرده بود دست نگه داشتم، دلم نمی اومد!چرا انقدر محبتش بهم کمه؟!چیکار کنم؟

---

با سلام
شما قبلا مشکلتون رو با تاپیک "آیا با نامزد بی وفایم ادامه دهم" بیان کردید. بهتر نبود با همون تاپیک قبلی ادامه می دادید؟ چون اینجوری مجبورید دوباره طرح مشکل کنید و دوباره پاسخهای قبلی رو بشنوید. راستی تاپیک قبلیتون از این انجمن حذف یا منتقل شده؟؟

شوهرتون دقیقا الان چند مدته که ازتون خبری نگرفته؟ شما که میگید هنوز بهش علاقه مندید آیا مطمئنید میشه با این آقا به عنوان تکیه گاه زندگیتون ادامه بدید؟ قبلا گفته بودید که پدر و مادرتون میگند این آقا باید تاوان پس بده چون تو این سه سال با ما نشست و برخواست داشته و به همه معرفیش کردیم. پس چرا هیچ اقدامی نمی کنند و به قول شما دست روی دست گذاشتند. دیگه منتظر چی هستند؟ اگه نامزدتون کوتاه اومد آیا با وجود این اتفاقایی که افتاده (چند ماه سراغ نگرفتن و ...) اینقدر بهش اعتماد دارند که به وصلت و خونه بخت رفتن شما راضی بشند؟

من قبلا نظرم رو در مورد مشکلتون گفته بودم. به نظر من این زخم داره چرکی میشه اون هم بدجور. حالا که شما و ایشون و خانواده ها روتون بهمدیگه باز شده بهتره از وابستگیتون به اون آقا کم کنید و کاری رو که اکثر دوستان توصیه می کنند انجام بدید. درضمن دنیا که به آخر نرسیده که فکر خودکشی دارید. این جوری هم دنیا و هم آخرتتون رو خراب می کنید. یادتون باشه که مکافات اون دنیا هزاران برابر از این دنیا سخت تره و غیر قابل برگشت. توکلتون به خدا باشه و از خدا می خوام که آرامش هرچه زودتر بهتون برگرده.
راستی یک سوال دیگه هم داشتم واکنش خانواده نامزدتون چی بوده؟ آیا از شما حمایت می کنند؟

بهتره یه خلاصه از مشکلتون رو بگید

با سلام خدمت آقای منصور و بقیه دوستان.اون تاپیکو به دلایلی منتقل کردم. من عقدم.شوهرم چندماهیه که اصلا سراغی ازم نگرفته. خانواده ایشون هم هیییییچ اقدامی برای برطرف کردن مشکل ما نکردن.آقای منصور من تو این مدت فهمیدم طلاق گرفتن به این آسونی هم نیست!1-من آدمی نبودم که مهریه را با اون شرایط شوهرم اجرا بزارم هر چقدر هم که بهم بدی کرده باشه وخانواده م اصلا این مساله رو قبول نمی کردن که توافقی جدا شیم2-تو این مدت متوجه شدم که تحمل سرزنش های دیگران رو ندارم.باورتون نمیشه با وجود اینکه ایشون در حق من ظلم کرده بود ولی از جانب نزدیک ترین کسانم هم به خاطر اینکه نتونستم شوهرمو جذب کنم سرزنش می شدم! 3-من حدود از 4 سال از عمرمو پای این آقا گذاشتم، از کجا معلوم فرد دیگه ای که میاد تو زندگی من از ایشون بهتر باشه4-ایشون تا حالا مشکل کار داشت حالا که کارش درست شده میخوام 1 فرصت دیگه بهش بدم شاید عصبی بودنش به خاطر این موضوع بوده 5- می خوام آبروی خانواده مو حفظ کنم!

- - - Updated - - -

در ضمن آقای منصور از دعای خیرت ممنونم.:72:

- - - Updated - - -

واقعیتش وجودم پر از تردیده! اعتمادمو بهش از دست دادم، ازش می ترسم! همش فکر می کنم می خواد اذیتم کنه بهم آسیب بزنه ولی از طرفیم نمی خوام به این راحتی از زندگیم دست بکشم

سلام دوست عزیز
درک میکنم چقدر بهت سخت میگذره،ولی شک نکن اگه ذره ای بهت علاقه داشته باشه خودش میاد سمتت،شاید این فاصله برای هردوی شما لازم بوده،یا شاید همسرت به خاطر نداشتن کار کلافه و عصبی بوده،خیلی خوبه به فکر ساختن زندگیت هستی،ولی حواست باشه به حدی گذشت نکنی که یه روز چشمت رو باز کنی ببینی ازت رد شده،در هر حال شما همسرش هستی و مطمئن باش نقشت توی زندگیش پررنگه، هر راهی که منطقی و درست هست با نظر یه کارشناس برای حفظ و بهتر شدن زندگیت انجام بده اگه خدایی نکرده نتیجه نداد اولا خیالت راحته همه کار برای زندگیت کردی و در اون حال میتونی به فکر جدایی باشی.
موفق و خوشبخت باشی

البته شما درست میگید باید همه راههای ممکن رو امتحان کرد که بعدا هیچ پشیمونی در کار نباشه. اگه احتمال میدید که الان با صبر و فرصت دادن ممکنه اوضاع عوض بشه پس عجله نکنید ولی در عین حال حواستون به زمان و زندگی خودتون هم باشه 4 سال زمان کمی نیست.
توی این مدت که ازتون سراغ نگرفته آیا شما باهاش تماس نگرفتید. منظورم اینه که جواب تلفن شما رو میده یا اینکه کاملا خبری ازشون نیست؟

من با ایشون مستقیم صحبت نکردم، پدرم چند بار باهاش صحبت کرده.

- - - Updated - - -

اوایل که چندباری بهش اس ام اس دادم خیلی بد جوابمو داد.به خاطر همین دیگه قضیه رو کامل به پدرم سپردم.