بی غیرتی شوهرم

سلام دوستان این روزا تنها آرزوم شده مرگ شوهرم تنها اینطوری میتونم به آرامش برسم از تحقیر کردناش خسته شدم همش فوحش تحقیر نمیدونم چطور از این وضعیت خلاص بشم اینم بگم که در برابر من اصلا مسئولیت پذیر نیست فقط نسبت به خواهراش غیرت داره و هرکاری براشون میکنه نصیب من فقط فوحشه! تو هیچ کاری حاضر نمیشه کمکم کنه همش میگه برو به مامان و بابات بگو! فکر میکنه به خواهرش حسادت میکنم براش قسم میخورم و بارها بهش گفتم خوبه که اینقدر هواشونو داری ولی اونقدر که قربون صدقشون میری و براشون هرکاری میکنی یه ذره با منم اینطوری باش میگه تو باید یاد بگیری مستقل باشی و بدون من بتونی زندگی کنی الان بعد 2 سال زندگی فقط وقتی میخاد باهام رابطه داشته باشه یه کم باهام خوب میشه بعدش همون آش و همون کاسه! شما بگید چطوری خلاص بشم؟

سلام عزیزم
بهتره اصلا به خواهراش حساس نباشی
می دونم از اینکه میبینی به اونها توجه بیشتری می کنه اذیت میشی اما باید دنبال راه حل باشی
اصلا واکنشی نشون نده وقتی میبینی داره بهشون محبت می کنه یا چیزی میخره یا ....
نه واکنش خوب نه بد
کاملا عادی باش انگار یه کار عادی کرده انگار داره مسواک میزنه
خودت رو مشغول کارهات کن
و تا یه مدت تا جایی که می تونی کارهاتو خودتانجام بده و ازش درخواست نکن که تو جواب بگه برو از مامان بابات بخواه
اگر یه مدت کارهاتو خودت بکنی حتی شاید بعد از مدتی خودش ازت بپرسه کاری نیست ؟
کاری نداری با من ؟
امتحان کن

- - - Updated - - -

در ضمن به هیچ عنوان از رابطه جنسی به عنوان تشویق و تنبیه استفاده نکن که پیامدهای خیلی سنگین تر و بدتری داره

چطور میشه یه نفر اینقدر تغییر کنه! ما با عشق شروع کردیم اوایل آشنایی اینقدر با من خوب رفتار میکرد که آرزوم این بود که هر چه زودتر بهش برسم بعد کم کم متوجه یه سری اخلاقای تندش شدم اما اونقدر عاشقش بود که گفتم درست میشه حالا اون مرد آروم و رمانتیک یه وحشی به تمام معنی شده!! چند ماه بعد از عقد کاملا متوجه اشتباه بزرگی که کردم شدم بهش گفتم طلاق میخوام خانوادم هم حمایتم کردن آقا با یه چاقو اومد در خونمون خدارو شکر مادر پدرم خونه نبودن منم از ترس هیچی نگفتم دیگه حساب کار اومد دستم حالا هروقت به جنون میرسم و اسم طلاق رو میارم میگه تو طلاق بگیر تا منم باباتو بکشم و به مادرت....کنم این حرف شرم آور نیست؟ کجای دلم بذارمش؟ کاش فقط بمیره یعنی خدا صدای منو میشنوه؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahtab14

چطور میشه یه نفر اینقدر تغییر کنه! ما با عشق شروع کردیم اوایل آشنایی اینقدر با من خوب رفتار میکرد که آرزوم این بود که هر چه زودتر بهش برسم بعد کم کم متوجه یه سری اخلاقای تندش شدم اما اونقدر عاشقش بود که گفتم درست میشه حالا اون مرد آروم و رمانتیک یه وحشی به تمام معنی شده!! چند ماه بعد از عقد کاملا متوجه اشتباه بزرگی که کردم شدم بهش گفتم طلاق میخوام خانوادم هم حمایتم کردن آقا با یه چاقو اومد در خونمون خدارو شکر مادر پدرم خونه نبودن منم از ترس هیچی نگفتم دیگه حساب کار اومد دستم حالا هروقت به جنون میرسم و اسم طلاق رو میارم میگه تو طلاق بگیر تا منم باباتو بکشم و به مادرت....کنم این حرف شرم آور نیست؟ کجای دلم بذارمش؟ کاش فقط بمیره یعنی خدا صدای منو میشنوه؟!

---

برای خودت ، ترست ، شوهرت و زندگی بی معنی که داری متاسفم
شوهرت علنن چاقو کشی کرده و تهدید کرده پدرت رو میکشه و به مادرت تجاوز میکه و راست راست وایسادی نگاه کردی ؟!
مملکت اینقدر بی قانون شده که این همه میترسی ؟
از این منجلاب زودتر بیا بیرون چون شوهرت یه روانیه !
یه وکیل درست حسابی بگیر و خودتو از زندگیش بکش بیرون
اگه بازم به ترست ادامه بدی ، لیاقتت همین زندگی نکبت باره
توجه : نظرم کاملا شخصی و به هیچ عنوان کارشناسی نیست ! فقط با خوندن این متن ها بدجور جوش آوردم

سلام مهتاب جان
من فکر کنم باید همسرت رو ببری روانپزشک

سلام عزیز دلم
به خاطر مشکل ات خیلی ناراحت شدم امیدوارم که مشکلت زود حل بشه

اگه می خوای باش زندگی کنی باید مثل اون که تغییر کرده تو هم تغییر کنی ،
به نظر من نسبت به رفتارش با خواهرهاش کاملا بی تفاوت باش.
سعی کن به شوهرت هم وابسته نباشی و خودت رو ضعیف جلوش نشون نده
با لحن خواهش و ملتمسانه که اصلا باش صحبت نکن.


ولی اگه نمی خوای باش زندگی کنی:
از طلاق تنها زمانی پیشش حرف بزن که دادخواست به دستش برسه و گرنه نتیجش می شه سنگ رو یخ شدن خانوادت بخصوص مادرت.

ولی به نظر من نه ارزوی مرگش رو بکن نه طلاق
تو می تونی رامش کنی. اگه قوی باشی و به قول شوهرت مستقل
تو این سایت زنهایی نوشتن که حتی شوهرشون واسه رابطه هم بشون محل نمی زارن. تو هنوز کمی وضعت بهتره.

سلام دوست خوبم.خوبی؟

یادت باشه که جایگاه شما با جایگاه خواهرهای همسرت کاملا فرق میکنه و شما قطعا نزدیکتر به همسرتی.پس وقتی جایگاه تو بهتره، چرا بازهم روی دید همسرت به خواهراش حساسی؟؟

شما و همسرت چند سالتونه؟
تحصیلاتتون چیه؟
چطور باهم اشنا شدین؟
چرا همسرتون همش به شما ناسزا میگه؟

مثلا چه کمکی ازش خواستی که گفته برو به پدر و مادرت بگو؟

انتظار چه کمکهایی رو ازش داری؟منظورم اینه که در چه زمینه هایی؟

باید دلایل تغییر 180 درجه ای همسرت رو بفهمی و بدونی ریشه اش کجاست/؟

اروم باش و جو خونه رو اروم نگه دار.حرف طلاق زدن کاری رو درست نمیکنه بلکه فقط اوضاع رو بیشتر میریزه بهم.چون مشخصه که همسرت به شدت حساسه به این حرف.

فعلا طلاق رو بذار کنار...گزینه مناسبی نیست.

در وهله اول سعی کن ریشه یابی کنی نقط ضعف و نقاط مثبت خودت و همسرت رو بنویس.اول از خودت شروع کن.ببین کجا به نظر خودت قدم اشتباهی برداشتی.
روی خواهراش حساس نباش.به هیچ وجه.الان خواهراش مهم نیستن بلکه استجکام زندگی مشترکتون خیلی مهم تره.به حاشیه ها توجه نکن.

موفق باشی
منتظر جوابات هستم

- - - Updated - - -

سلام عزیزم درکه میکنم منم گاهی وقتا حسادت میکنم اما خوب میدونم اینو اگه به کسی که اون اهمیت بده حساس شی اون بیشتر به اون سمت مدیره امتحان کن مثلا شوهر من 2تا دوست ناباب داره از نظر من نابابن.چون از وقتی که با اونا دوست شده از خودش در اومده طفلی نمیدونست اینترنت چیه حالا مدیره فیس بوک:-dبه اون دوستشان حساس شدم یه قیامتی راه انداختم که باید با اونا کات کنی از لج من رفت دودستی چسبید بهشون.به خانواده خودش خیلی اهمیت میداد منم از اون بیشتر اهمیت دادم خواستم ببینم چه میکنه همش طرف مامان باباشون میگیرم آنقدر که الان از خانوادش تقریبا دوری میکنه.ایشالا کلید حرفم مو. بفهمی.منم مشکل زیاد دارم اما شاید بتونم بهت کمک کنم

عزیزم بشین از اول زندگیتو مرور کن ببین اون ادم ارام و عاشق چطور شده که اینطور شده تنها نقطه ضعف های اونو نبین . ایرادهای خودت هم بررسی کن شاید خودت نتونی اشکالات خودتو ببینی اگه مثالهایی از زندگیت بیاری بهتر میشه راهنماییت کرد مثلا حرف زدن از طلاق اونو تا این حد عصبانی کرده این یعنی خیلی بهت علاقه داره به جای اینکه به خواهرهاش حساس بشی تو زندگی خودت دقت کن ببین کجاها اشتباه کردی توجه اون به خواهرهاش نه تنها بد نیست بلکه نشون میده که ادم مسئولیت پذیریه . ادم مسئولیت پذیر نسبت به همه اطافیانش مسئولیت پذیره همسر که دیگه جای خود داره به عنوان همسر جایگاه خودتو حفظ کن . با غر زدن اونو از خودت دور نکن . در کنارش باش در مقابلش . دوستش داشته باش تا دوستت داشته باشه . عزیزم نشد نداره رفتار هایی که از اطرافیانمون میبینیم عکس العمل عمل های خودمونه .

- - - Updated - - -

عزیزم منم یه زنم و حرفاتو خوب میفهمم ولی قهر کردن و از خونه رفتن اشتباه بزرگیه که خانما مرتکب میشن ادم خونه خودشو ترک کنه وبره ؟ این خیلی به مرد اسیب میزنه دوم اینکه پیش خونواده ها کوچک میشه و زمینه دخالت بقیه رو فراهم میکنه . ومشکلات بعدی پیش میاد .