-
سردرگمم چیکار کنم؟
سلام
من دختری 19 ساله هستم دانشجوی ترم اول روانشناسی
مشکلم اینه ک نمیدونم چطور باید رفتار کنم هر طور رفتار میکنم دیگرونو میرنجونم
همه بهم میگن ادم خشک و عصبی و کم حرفیم درحالی ک خودم نخواستم باشم
قبلنا همه ی دوستا و خونواد ام بهم میگفتن دیوونه چون خیلی میخندیدم اما الان کم میخندم خب دلیلی واسه خندیدن پیدا نمیکنم
راست میگن عصبی شدم چون خیلی از سادگی و مهربونیم سو استفاده شده دیگه کسی رو نمیبینم ک ارزش مهربونی رو داشته باشه هر وقت با هرکی بودم از کل وجودم براش مایه گذاشتم تو سختیا و شادیا اما هر وقت خواستمش نبود تا حدودی هم رک شدم
کم حرفیمم واسه اینه ک واقعا خیلی وقتا چیزی واسه گفتن ندارم
حالا خیلی اذیتم دیگه حالم از هرچی دوستی و دور هم جمعیه بهم میخوره دوست دارم توجمعا باشم اما خراب میکنم نمیدونم واقعا چیکار کنم
مقاله درمورد مهربونی و اینچیزا میخونم فایده نداره پیش روانشناس رفتم فایده نداشت
همه چیرو جدی گرفتم شوخیا رو حرفا رو تیکه کلاما رو نگاهارو خواستم ساده بگیرم نمیشه
تو روابطم با دیگرون خیلی دچار مشکلم
راهنمایی لطفا؟
ممنونم
-
به خودت زمان بده...تو سنی هستی که خیلی چیزا برات گرون تموم شده و کم کم داری حقایق تلخ زندگی رو میچشی و طرز فکر رویایی دخترونت داره راجبه ادما و زندگی اصلاح میشه..
-
سلام خواهرخوب.ازخودت زیاد انتظار نداشته باش همونطوری که هستی خودتو بپذیر.روابط با آدمها یه حکم ثابت نداره که براساس اون رفتارکنی نمیشه همیشه خندید یاباهمه مردم صادق بودوبهشون اعتمادکرد یاهمیشه عصبی بود "هرجایی باید به گونه ای رفتارکرد"هیچ اشکال نداره کمی هم توزندگیت سیاست داشته باشی تا از ارزشهاوداشته هات حفاظت کنی.شخصیتت،ارزشهات واولویت هات مشخص میکنه بیشترباچه تیپهایی صمیمی خواهی شد.بنابراین ذهنت رو ازاین رهاکن که حتماچطوررفتارکنی.ما ازکودکی تاحالا آموزش دیدیم تا به اینجارسیدیم این سوالت جواب یه کلمه ای نداره.پس ذهنتو رهاکن وبراساس آخرین چیزایی که تاحالامیدونی رفتارکن.دنبال این نباش که ۱۸۰درجه تغییرکنی چون سردرگم ترمیشی.