دوستی تلفنی دوستم با یک مرد متاهل
سلام دوستان:72:
اطلاعات خودم کامل نیست و نمیدونم از کجا شروع کنم.
دوستم دختریه که دنیا رو خیلی ساده می بینه، اولین باری که در این مورد بهم گفت، من خیلی جوش زدم که بهش بفهمونم این آدم نیت درستی نداره و هدف این ارتباط چیزی نیست که بهت گفته شده! چون اول رابطه شکل دیگه ای داشت، ولی مسیج های نامربوط هم میومد.
اون روز راضی شد ولی نه در حدی که برای من بدیهی بود! یعنی به جای کات کردن کامل ارتباط، سعی کرد از نیت اون فرد سر در بیاره.
خلاصه آخرش رسید به یه رابطه دوستی، در حد مسیج و تلفن.
دوستم نگاه خیلی ساده ای نسبت به این موضوع داره...
رابطشون یه دوستی ساده و بی هدفه. البته حساسیت های من باعث شده که دیگه دوستم در موردش صحبت چندانی نکنه، ولی میدونم که براش چیز مهمی نیست، فقط چون تنهاست، و چون خط قرمزی در این ارتباط نداره، از اینکه کسی بهش حرفای قشنگ بزنه، یا وقتشو پر کنه، بدش نمیاد. در هرحال فکر نکنم با توجه به نوع خونواده و فرهنگش، بیشتر از این به این ارتباط راه بده. منظورم اینه که حضوریش نمی کنه (هرچند چندباری همدیگه رو دیدن).
من اولش خیلی جوش زدم برای این موضوع، و نتیجه ای که گرفتم فقط سردرد بود. برای همین بعدش سعی کردم بی خیال بشم (چون من خیلی به این موضوع حساسم و هربار سعی کردم در این ارتباط کاری انجام بدم، اونقدر حرفام توام با حرص خوردن بود که هربار به سردرد شدید منتهی شد...)، مثلا وقتی بهم گفت که اون آقا تو مسافرتش همش پیام میداده یا از خونه هم بهش زنگ میزنه، من سعی کردم فکرم رو منحرف کنم و هیچی نگم! البته درسته که در ظاهر اینکارو بخاطر مواظبت از جسم و روانم انجام دادم، اما اگه امیدی داشتم که حرفمو گوش می کنه، بازم تلاش می کردم...
ولی انگار من راه ارتباط باهاش رو نمیدونم... یعنی دیگه عقلم قد نمیده چی بگم! چیزهایی که برای من خط قرمزهای وحشتناکی هستند، برای اون هیچ مفهومی ندارن. با توجه به اینکه فضای فکریمون (حداقل در این مورد) با هم خیلی فرق می کنه، به نظرتون من باید چیکار کنم؟