نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به ههمه دوستای همدردی
من حدود یک ماه پیش خواستگاری داشتم که شرایط نسبتا خوبی داشت ولی ردش کردم
ما دو جلسه صحبت کردیم و بعدش من در یک لحظه تصمیم گرفتم و جواب رد دادم
حالا الان پشیمون شدم هر چی به حرفاش فکر میکنم می بینم نقاط مثبت داشته ولی من توجه نکردم:54:
آخرین بار یه روز قبل محرم تماس گرفتن و ما منفی دادیم و گفتن پسرم خیلی ناراحته و داره گریه میکنه!
قرار شد من تجدید نظر کنم
نمیدونم مجددا تماس میگیرن یا نه!
می ترسم موقعیت خوبی باشه و از دست داده باشم!
سلام دوست عزیز چرا جواب رد دادید دلایلی داشتیدی؟.نکات مثبتشون چی بود و نکات منفی ایشون چی بود؟معیارهای شما و ایشان چی بود؟
مرسی ستیلا جان که جواب دادی
راستش روزی که جواب منفی دادم توی صحبتامون چند مورد باهام شوخی کرد که خوشم نیومد
یه حرفی هم زد که من اون لحظه خوشم نیومد ولی الان که فکر میکنم میبینم واقعیت رو گفته و من الکی ناراحت شدم
در واقع ازش حرصم گرفت و بلافاصله ناراحتی خودمو پیش خانواده نشون دادم و برادرم هم چون قبلا ایشونو می شناخت حرفی زد که باعث شد من از جوابم مطمئن بشم
ولی الان که فکر میکنم می بینم داداشم کلا این مدلی هست مثلا گفت که 10 و 12 سال پیش که با هم توی تیم فوتبال بودن آدم بی دست و پایی بوده و اون لحظه حرفی زد که برام جالب نبود
خانوادم دو روز بعد جواب منفی دادن ولی حتی هیچ کدوم نگفتن تجدید نظر کن یا کمی راهنماییم کنن
تا حالا که این قضیه رو برای چند تا از دوستام تعریف کردم گفتن عادیه و مسئله ای نیست که به خاطرش کلا قید طرف بزنی
معیارهای من اولینش اینه که به دلم بشینه
بعد اخلاق و اعتقاداتش که به من نزدیک باشه اصالت و خانواده - مودب و محترم بودن - کاری و آینده نگر - در نهایت خسیس نباشه و چشم بد به خانوما نداشته باشه
هنوز شناخت کاملی ازش کسب نکردم ولی تا جایی که فهمیدم خوب بود فقط چون خانواده ما همه جدی هستن و خیلی توی جمع مراقب رفتارمون هستیم فکر میکردم به من و خانواده من نمیخوره من خودم دختر مستقل، با جذبه و با نفوذی هستم و حس کردم مناسب من نیستن
ایشون هم همین موارد رو مد نظر داشتن ولی توی صحبت با من شوخی می کردن و خودشون اصلا نمی خندیدن و من احساس میکردم دارن به من تیکه میندازن البته گاهی هم از ته دل می خندید که من اون لحظه بدم می اومد ولی الان که فکر میکنم حس خوبی میگیرم
البته در آخر ازش پرسیدم گفت شوخی میکنم که طرف مقابل راحت باشه
ولی من توی جلسات کاملا جدی بودم و گاهی لبخند میزدم درحالی که همیشه اینطور نیستم و البته کمی هم استرس داشتم
اینجور که من متوجه شدم شما از رفتار ایشان در جلسه خواستگاری خوشتون نیومده .میتونید از طریق واسطه با خانواده ایشان تماس بگیرید و بیان شود که در یک جلسه دیگه با هم صحبت داشته باشید .مثلا میتونید قرار بیرون بذارید که بعضی موارد رو بهتر بتونید ببینید .چون اونا گفتن که شما تجدید نظر کنید و شما هم نه نظر مثبت بدید نه منفی فقط چند جلسه دیگر با ایشان نشست و برخاست داشته باشید
- - - Updated - - -
دوست عزیز چه برای جواب مثبت چه منفی دلایل رو به خوبی بررسی کنید.حتی میتوانید با مشاوره حضوری .
نگران نباش. اگه قسمت باشه میان دوباره.
نباشه هم نمیان.
به همین سادگی.
بسپار به خدا....
ولی حواست باشه از این به بعد هر خواستگاری اومد بی دلیل و توی یه لحظه تصمیمی نگیری.:305:
انشاالله خوشبخت باشی.:72:
مرسی pooh جان بابت پاسخت
خودم هم همین طور فکر میکنم
نمیدونم گاهی فکر میکنم همین پشیمونی من شاید قسمت باشه
آخه محل کارش طوری هست که من هر روز که از شرکت برمیگردم خودشو نه ولی نمایشگاهشون رو می بینم
و همین باعث میشه فکرم درگیر بشه
حق با شماست باید بسپارم به خدا
به قول پوه زیاد سخت نگیر...
- - - Updated - - -
به قول پوه زیاد سخت نگیر...
saed.a به قول شما نباید سخت بگیرم
فقط سوالی که من دارم از آقایونه که آیا ممکنه پسری با دو جلسه اینطوری دل ببنده و گریه کنه؟!
فکر نمیکنید طرف کمی بچه میزنه؟
سلام دوست عزیز پسری که با 2 جلسه حرف زدن و جواب رد شنیدن گریه کنه پس مرد نیست. انگار چه اتفاقی افتاده که گریه کردن به جای این کار می تونستند دوباره ازتون فرصت بخوان. و گیرم این آقا گریه کردن خانواده چرا باید این و مطرح کنند. مرد باید اونقدر قوی باشه که تکیه گاه همسرش باشه نه که با کوچکترین چیزی گریه کنه!!!!!!!!!!!! به صلاحتون نبوده شاید پس اصلا پشیمون نباشید