چه کار کنیم همسرمان زمان بوجود آمدن مشکلات، دست از توهین و تحقیر بردارد.

سلام به همه کسانی که برای زندگی تلاش میکنند.
من همسرم 27 ساله خودم23 ساله ام......2 سال است عقد کردیم.
بیشترین مشکلی که من با همسرم اذیتم میکنه و از دلم بیرون نمیره اینه که زمانی که مشکلی بامن پیدا میکنه تا چند دقیقه اول عادی حرفشو میزنه ولی اگه یکم بحثمون طول بکشه دیگه ادامه اش تا ساعت ها و روزها با داد و هوار و فحش دادن به منه که باعث میشه نتونیم مشکلو حل کنیم.مخصوصا اینکه دست میذاره روی نقطه ضعف های من....

مثلا گفته بودم من از کلمه "نمیفهمی" بدم میاد...وااای دیگه موقع عصبانیتش صدبار باید بشنوم، نمی فهمی..نفهمی...فهم نداری و....

بین دعوا مدام توهین میکنه،مثلا سوالی میکنه و من متوجه نمیشم،میگه جواب بده،من اگه بگم متوجه نشدم میگه اول معذرت خواهی کن که نفهمیدی سوالو!!!بعد بگو نفهمیدم سوالو نگو متوجه نشدم.....انقد گیر میده که منم میگم سوالونفهمیدم و اون میگه از بس نفهمی!!
یا مثلا اگه در جواب توهیناش من سکوت کنم میگه مردی جواب نمیدی!....خب منم احساس حقارت میکنم اون هی تو حرفاش بم بگه خفشو...گمشو...خاکبرسرت....گو.... ه خوردی،... و من درجواب بگم قربونت برم؟!
و این رفتارش همیشه باعث با کش پیدا کردن مشکلمون شده،چون هرچی با منطق و قربون صدقه باش آروم حرف میزنم فحش میشنوم،حتی اگه بگم تو بگو من چیکار کنم میگه تو انقد نفهمی که نمیدونی باید چیکار کنی....!
از همه بدتر که تمام عصبانیاتو کش پیداکردنا رو از چشم من میبینه و میگه گند زودی به زندگی....

اگه بگم چرا بامن اینجوری حرف میزنی میگه لیاقتت بدتر از ایناس یا چند بار گفته باید تورو گو....ه بگیرن...
ببینید اینا از دلم بیرون نمیره.

احساس میکنم این منم که به تنهایی دارم واسه اصلاح زندگی تلاش میکنم و اون هی خرابش میکنه....

نمیدونم چه رفتاری به خرج بدم که عادت کنه اولا انقد سریع عصبانی نشه،بعدشم بتونه لااقل انقد عین اسب سرکش خودشو به درو دیوار نزنه،یکمم فکر واسه حل شدن مشکلمون بذاره.؟؟
باورتون میشه از بس عربده میکشه یکی از گوشاش مشکل داره.گوش منم داره کر میکنه!!
راه حل درست چیه؟؟

خداوندا به مردان ماغیرت و به زنان ما عزت بده....!

سلام دوست عزیز کاملا می فهمم چی می گی. همسر منم بی احترامی می کنه. دقیقا حرفا و رفتارهاشو می فهمم. اما من ازامروز تصمیم گرفت خیلییییییییییی قوی باشم تا زیر دست اون له نشم. سعی کردم کمتر ببینمش یا باهاش حرف بزنم تا ی خورده ازش دور باشم و بتونم وابستگیمو ازش کم کنمو یه سوال : تو فکرشو بکن جاهاتونو تو ذهنت با هم عوض کنین. ببین وقتی احساس کنی یه نفر ضعیفه هی مدام بیشتر تو سری می خوره . فکر کن اگه برعکس بود و اون هی منت تورو می کشیدی نا خودآگاه تو بیشتر ناز می کردی. خودتو دریابو دوستای همدردی به من گفتن خودمو اصلاح کنم . منم مطمئنم جواب میده. شما هم امتحان کن. موفق باشی