یه دعوای حسابی به خاطر یه موضوع خیلی بی اهمیت
یکی هم به داد من برسه
سلام
من یه دختر 21ساله هستم.1ساله که عقد کردم.قبلا با شوهرم دوست بودیم.
دو روز پیش نامزدم اومد دنبالم که بریم خونه شون.رفتیم.نشست جلو تلویزیون.اصلا انگار نه انگار که من اونجام.البته دو هفته ای میشه که اینجوری شده.
خواهرم بامن کارداشت.چندبار زنگ زده بود اما من جواب نداده بودم چون گوشیم تو کیفم بود صداشو نشنیده بودم.خواهرم نگران شده بود و به نامزدم زنگ زده بود.البته اونم جواب نداده بود.
نامزدم برداشته به خواهرم اس داده که که دست از سر ما بردار.
خواهرم اس داده شرمنده
اونم جواب داده شرمنده بشی ذلیل بشی هر چی بشی به خودت مربوطه فقط دست از سرما وردار.
البته اینم بگم چون نامزدم به احترام گذاشتن خیلی حساسه.خواهرم 2 یا 3 بار بهش بی احترامی کرده.و چون انتقامجو هم هس از اون موقع باهاش لج کرده.
بعد باز خاست اس بده.دراز کشیده بود من پریدم روش که گوشیشو بگیرم اما نتونستم. دیدم کاری نمیتونم بکنم محکم گازش گرفتم.اونم وقتی دید آروم نمیشم خواست خفه ام کنه.نمیدونم جدی بود یا میخواست مهارم کنه.
منم داد و فریاد کردم پدرومادرش اومدن.
اون به پدرومادرم فحش داد.منم جلو مامان وباباش جوابشو دادم
خلاصه زنگ زد به بابام که بیا دخترتو ببر.
مامان وبابام اومدن دنبالم.
رودرروشون وایساد و بهشون توهین کرد.اما اونا هیچی جوابشو ندادن.
منم وقتی میخاستم یه کلمه حرف بزنم بهم میگفت خفه شو.منم میگفتم خودت خفه شو.
خلاصه گفت اگه اینجوری باشه من دیگه نمیخام.منم گفتم منم نمیخام.گفت سکه ها رو هم میدم.یعنی مهریه ام.منم گفتم وظیفه ات هس و حق من.
گفت شماره مو از گوشیت پاک کن.منم گفتم خودتو از زندگیم پاک کردم.
بعد از مامان و باباش حلالیت خاستم.به خودشم گفتم خاستی حلال کن نخاستی نکن.
خداحافظی کردم و اومدیم خونه.
بابام گفت گوشیتو خاموش کن.
حالا دو روزه نه از خودش خبری هس نه از خانواده اش.
امروز هم اولین سالگرد عقدمون هس
نمیدونم چیکار باید بکنم
دعوا رو من شروع کردم اما حالا غرورم و بابام اجازه نمیدن برم منت کشی.
لطفا راهنماییم کنین
- - - Updated - - -
کسی نیس کمکم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟