-
رویا پردازیهای من
باسلام ، من سی ساله ام متاهلم و یک پسر شش ساله دارم ، مشکل من رویا پردازی است ، نمی دونم اصلا بد است یا خوب . از وقتی که یادم میاد این رویاها با من بوده اند، به محض اینکه تنها میشوم اولین چیزی که به ذهنم میرسد رویاهایم است ، و چون آرامش بخش است سعی در کم کردنش نمیکنم.آیا این مشکل روحی است ؟ باید درمان شود ؟
-
آرامش
سلام عزیزم
دقیقا من هم مثل شما هستم وشاید از شما هم بیشتر ، من بدون رویاهام نمی تونم بخوابم و هرشب بافکر کردن به رویا هام می خوابم.و افرادی که تو رویا هام هستن رو خیلی دوست دارم و بهشون هم وابسته شدم و از بچگی هم همینطورم .فکر نکنم مشکل باشه . من دائما با رویا هام زندگی میکنم و اکثر رویاهام غیر واقعی هستن یعنی هیچ وقت اتفاق نمی افتند اما خیلی بهم آرامش میدن.به نظر من طبیعیه:310:
-
اکثریت آدمها اینطوری نیستند ، این باعث میشه فکر کنم غیر طبیعیه ، من زمان خواب بهشون فکر نمی کنم باید بیدار باشم و راه برم این باعث میشه منتظر تنهایی باشم و این انتظار گاهی طولانی و آزار دهنده میشه.
-
دوست عزیز بیشتر به چه موضوعی فکر میکنید؟
-
سلام به همگی
من کارشناس نیستم و نمی تونم بگم طبیعی یا نه.
اما اینکه فرمودید ارامش بخش, به نظر من این یک ارامش کاذب و باز هم در واقعیت سودی نداره و باعث از دست رفتن عمر میشه و در اینده می تونه مخل ارامش ادم هم بشه, منظورم اینه که به جای اینکه وقت صرف کارهای مهم و ضروری بشه, بیهوده صرف رویاها میشه و خود به تعویق انداختن کارها باعث اسیب به زندگی میشه و همینطور فرصت ارزشمندی که میشد صرف ساخت زندگی و پیشرفت بشه, بیهوده از دست میره.
به نظر من شما بیاید یک لیست از رویاهایی که دارید تهییه کنید و بعد ببینید کدام یک منطقی و ممکن و شدنی و بعد بیاید برنامه ریزی کنید تا در دنیای واقعی کم کم به انها برسید.
اگر هم هیچ کدام ممکن و شدنی نیست, بیاید فکر کنید و به جای ان رویاها , یک هدف سودمند و لذت بخش و واقع بینانه برای خودتون مشخص کنید و در اوقات فراغت و تنهایی به انجام ان کار بپردازید.
و سعی کنید برای تمام لحظه های زندگی برنامه داشته باشید و بیکار نباشید که ان رویاها سراغتون نیاد و اگر هم باز ان رویا ها امدن, به عواقبش فکر کنید که همانا مانع پیشرفت شما و حتی خانواده شما میشه.
مثلا اوقات فراغت را می تونید به فرزند و همسرتون اختصاص بدید, مثلا کاری را انجام بدید که باعث خوشحال شدن همسر و فرزندتون میشه و یا با پسرتون بازی کنید و ایشان را برای سال اینده که قرار به مدرسه برن اماده کنید و یا شروع به یادگیری یک مهارت جدید بکنید و یا هر کاری که به نظرتون مفید و شیرین. به نظر من اگه می خواهید رویاهاتون را فراموش کنید باید انها را با یک کار لذت بخش جایگزین کنید. و راستی به این هم فکر کنید که ان دنیا از ما درباره چگونه سپری کردن عمرمون سوال میشه.
سلامت و موفق و شاد باشید
:72::72::72:
-
منم تقریبا با رویا زندگی میکنم و رویاهامو خیلی دوس دارم و خیلی دلم میخواد بهشون برسم ولی به قول دکتر هولاکویی خواستن توانستن نیست ، الان نسبت به قبل کمتر شده چون واقعیت های تلخ زیاد دیدم !
اما خودمم حس میکنم این یه مشکل که باید رفع بشه چون باعث میشه خیلی ایده آل فکر کنم ... خیلی ...
-
سلام.
من هم دقیقا مثل شما این رویا پردازیهارو دارم.برای من تقریبا از 15 سالگی شروع شد.اون زمان سر کلاس درس بیشتر تو رویا بودم. یا تمام دلخوشیم این بود موقع خواب توی همین رویاها غرق بشمو خوابم ببره.خیلی وقتها هم با راه رفتن توی خونه توی این رویاها غرق میشدم.به نظر من این یه مشکله که مثل اعتیاد میمونه و اصلا طبیعی نیست و خیلی میتونه به زندگی لطمه بزنه.مثلا من الان تمرکز کردن خیلی برام سخت شده، یه وقتایی احساس میکنم بیناییم کم شده ولی در اصل این ذهنمه که نمیتونه 100 درصد یه جا باشه.
- - - Updated - - -
سلام.
من هم دقیقا مثل شما این رویا پردازیهارو دارم.برای من تقریبا از 15 سالگی شروع شد.اون زمان سر کلاس درس بیشتر تو رویا بودم. یا تمام دلخوشیم این بود موقع خواب توی همین رویاها غرق بشمو خوابم ببره.خیلی وقتها هم با راه رفتن توی خونه توی این رویاها غرق میشدم.به نظر من این یه مشکله که مثل اعتیاد میمونه و اصلا طبیعی نیست و خیلی میتونه به زندگی لطمه بزنه.مثلا من الان تمرکز کردن خیلی برام سخت شده، یه وقتایی احساس میکنم بیناییم کم شده ولی در اصل این ذهنمه که نمیتونه 100 درصد یه جا باشه.
-
سلام
همه ما يه روياهايي داريم ولي پرداختن بيش از حد بهش وحس آرامش داشتن يه جور خلسه بودن ودوري از واقعيات هست به نحوي که وقتي شما با دنياي واقعي به آرامش نميرسين ويا دوستش ندارين ويا احساس هاي شمارو ارضا نميکنن سعي ميکنيد ازطريق خيالبافي وتجسم نمودن خواسته هاي خودتون اطراف وافراد وموضوعات رو براي خودتان چيدمان کنيد ولي اين فقط يه روياست که هرگز واقعيت پيدا نميکند وعاقبتش عدم پيدا کردن ظرفيت واعتماد به نفس درمشکلات وخداحافظي با عزت نفس خويش هست همينطور سبب گوشه گيري وخلوت گزيني شما ميشه تا بتونيد خواسته هايتان رو نظم وترتيب بديد به نظر من عادت به اين موضوع اصلا سودمندنيست ....
-
واقعا برای از بین بردنش باید چی کار کرد؟
-
با سلام خیلی ممنونم که نظراتتون را بیان کردید ، ( بی همدم ، m_eros و گرداب تنهایی عزیز ) من خیلی خوشحال شدم که دیدم دیگرانی هم مثل من هستن دیگه فکر نمی کنم جذام دارم:227:
medaso عزیز اینکه گفته بودید " چه موضوعی ؟ " هر موضوعی میتونه باشه مثل اینکه شما فیلم بازی میکنید در هر نقشی که دوست دارید.
N.I.K.I عزیز اینکه گفته بودید " آرامش کاذب " موافق نیستم ، چرا کاذب ؟ مگه آرامش هم کاذب میشه ؟ وقتی شما آرومی و این رو با ذره ذره روحت حس میکنی دیگه کاذب نیست در دنیای امروز به نظرم هر آرامشی ارزش داره.اما اینکه گفته بودید " از دست دادن عمر " موافقم چون بعضی وقتها اونقدر خوبه که آدم زمان را قربانی میکنه.
ardeshirk عزیز با نظرتون با در نظر گرفتن عبارت " بیش ازحد " موافقم.
اما اینکه واقعا برای از بین بردنش چهکار باید کرد و یا اصلا لازمه که از بین بره یا باید مدیریت بشه نمیدونم.