همسرم همیشه فکر میکنه حق با اونه

سلام

شوهرم هر وقت ناراحت میشه باهام دعوا میکنه و رفتار بد از خودش نشون میده و عذر خواهی هم نمیکنه اوایل من به رفتارای بدش اهمیت نمیدادم و ازشون ابراز ناراحتی نمیکردم

اما الان چند سری چند روز پشت سرهم بحث و دعوا و دلخوری ایجاد کرد که منم یک بار با ارامش و نه با دعوا بهش گفتم بهت اجازه نمیدم با من اینجوری صحبت کنی و اونم گفت حقته هرجوری باهات صحبت کنم

من دوباره فردای اون روز باهاش رفتار خوبی داشتم و انگار که نه انگار و اونم خوب بود و هیچ صحبتی نشد در اون مورد و منم فکر کردم حتما از رفتارش پشیمون شده و غرور مردونش اجازه نداده عذر خواهی کنه و اینجوری خودمو راضی کردم.

امروز دوباره سر یه موضوع پیش پا افتاده بهم گفت تو بی شعوری و هرچی میکشم از دست توئه!!! منم ناراحت شدم و ناهارشو بهش دادم و باهاش صحبت نکردم تا کمی آروم بشم . بعد که آروم شد ازش پرسیدم چی شده که چند روزه دلخور و ناراحته ؟ و اینکه من واقعا دوس ندارم باهام اونجوری برخورد کنه . با ور کنین با ارامش کامل باهاش صحبت کردم

بهش گفتم درسته مشکلات زیادی داریم اما یکم صبور باشیم حل میشن و نهایتا سختی هامون دو سال طول بکشه که بهم گفت از دلداری دادنات حالم بهم میخوره و گفت که هر رفتاری باهام داره حقمه و یه دعوای بزرگ و بد درست شد...

من واقعا دلم نمیخواد هر رفتاری میخواد انجام بده و سکوت من رو به معنی حق به جانب بودن خودش قلمداد کنه .

عزیزم الکی بت گیر میده؟

:328: عزيزم شما چند سالتونه-همسرتون چند سالشه؟
از كيه كه اين مشكل براتون پيش اومده-از اول اينطوري بوده؟
روحيه خودتون و همسرتون چطوريه؟

در یک ماه چند بار بحثهای ات به فحاشی ایشان به شما ختم میشه!

آیا همه بحثها به فحاشی ختم میشه یا تازگیها اینجوری شده؟

آیا شوهرت همیشه اینجور خشمگینه یعنی با دیگران هم همینطوره یا فقط با شما اینطوریه؟

ساحل جان وقتی از خودت مطمئنی که با لحن بدی حرف نزدی ، و همسرت الکی داره باهات با خشونت یا بی احترامی صحبت میکنه ، باهاش زیاد صمیمی رفتار نکن . البته اصلا هم بد یا اخمو نباش ، خیلی عادی زندگی کن و بهانه دستش نده ، فقط صمیمی نباش . تا تفاوت شما رو وقتی ازش دلگیری و و قتی نیستی متوجه بشه . و دلش برای صمیمیتت تنگ بشه .
مثل این میمونه که یک بچه بهت بی احترامی کنه ، و شما ناراحت بشی ،بعد با خودت بگی حتما متجه اشتباهش شده ، بزار دیگه باهاش صمیمی باشم تا پشیمون بشه . با اون صمیمیت بچه فکر میکنه کار اشتباهی انجام نداده ، یا برای شما این بی احترامی اهمیتی نداشته ، تازه خیلی هم کارش خوب بوده که شما باهاش انقدر خوبید ، دفعه بعدی ، بدتر هم میکنه . چون میدونه شما اصلا به دل نمیگیرید .
عزیزم باید یک فرقی بین روزهای عادی و روزهایی که ناراحتت کرده وجود داشته باشه .
میدونم سخته ، ما زنها احساساتی هستیم و دوست داریم زود همه چی به روال عادی برگرده و با همسرامون صمیمی باشیم ، ولی این واقعا راهش نیست . باید یکم با احساساتت بجنگی

گیسو و titi عزیز :

من 23 و همسرم 24 سالشه هر دو دانشجو هستیم اون فوق من لیسانس

قبلا دعوا که میکرد بعدش ازم عذرخواهی میکرد و خیلی ابراز ناراحتی میکرد اما الان جند ماهیه این جوری شده

الکی گیر میده بهونه نباشه بهونه میتراشه . چرا جابجایی انجام دادم . چرا ب خودم نمیرسم . چرا فلان چیز خرابه . همه اینا ب نظر خودم ریشه در مشکلات مالیمون داره . فشار زیادی روشه روی هر دومونه اما واقعا توقع ندارم وقتی من انتظاری ازش ندارم و نداری رو به رخش نمیکشم و هر وقت ناراحت میشه از نداری همیشه میگم اشکالی نداره همیشه که شرایطمون این نمی مونه فوقش دوسال مراعات میکنیم آسونی بعدش شیرینه . تازگیا بهم میگه واسش جذابیتی ندارم و حرفام به نظرش مزخرفه

آقا احسان :

الان چندوقتیه عصبی تر و پرخاشگریش بیشتر شده و از حرف بد زدن ابایی نداره و همه رو تعمیم میده به دعواهای اولی که باهم داشتیم و قبول نمیکنه که اونا تموم شده و نباید زخم کهنه رو باز کنه و عذر خواهی که ازش میکنی خیلی سخت میبخشه . تازگیا خیلی خشمگین شده تو اداره اگه کسی بهش چیزی بگه بهش گیر میده و حتی توی دانشگاه امروز گفت با استادشون بحثش شده

تمنای عزیز:

اگه باهاش بی اعتنایی کنم یکم مهربونتر میشه اما هرگز عذر خواهی نمیکنه و اگه بگم ناراحت شدم میگه حقت بود اون رفتارو باهات داشتم و نهایتا اگه بگم ناراحتم و کشش بدم میگه ناراحت بمون برای من بهتره باهام کاری نداشته باشی و واقعا یه قهر طولانی و بزرگ میشه چون اون دلش میاد باهام مدت زیادی بی اعتنا بشه ولی من نمیتونم و آخرش خودم باید نرم بشم . من میخوام اون بفهمه که اشتباهه بعضی کاراش

- - - Updated - - -

من تاپیک های she عزیز رو دنبال میکنم و خیلی رفتارهام رو تغییر دادم . اگه بهم ظلمی بشه بدون دعوا اعلام میکنم که ناراحت شدم و خیلی حق ها رو برای اون در نظر میگیرم و دیگه بابتشون ناراحت نمیشم اما نمیدونم چرا اینجوری شده . وقتی اون عصبی بشه و گیر بده نهایتا 5-6 بارش رو دووم بیارم و چیزی نگم ولی دفعه هفتم منم عصبانی میشم و پرخاشگری میکنم . صبرم خیلی بیشتر شده اما بازم گاهی لبریز میشه ...

عزیزم لازم نیست برای کاری که نکردی عذر خواهی کنی .
مثلا روزایی که همسرت خیلی باهات خوبه ، تو هم خیلی باهاش خوب باش ، بغلش کن ، بوسش کن ، عزیزم و چایی بریزم با هم بخوریم و ....
ولی اگر حرفی زد که ناراختت کرد ، دیگه مثلا کارای بالا رو انجام نده ، خیلی عادی باش ، فکر کن داداشت کنارته ، کارای خونت رو انجام بده و ....
تا فرق بین این دو حالت رو بفهمه .
اگر هم که دیگه حرفش خیلی بد بود ، و بهت بی احترامی کرد ،به هیچ عنوان جواب حرف بدش رو نده ، فقط سکوت کن ، تا به هیچ عنوان مقصر نشی که بخوای بری معذرت خواهی کنی ، بهتره که باهاش سرسنگین بشی ، و باهاش صحبت نکن و خودت رو با یک کاری مشغول کن ، مثلا کارای خونه رو انجام بده ، بعد بشین پای کامپیوترت ، یا فیلمی چیزی ببین ، یا بخواب .... خیلی عادی رفتار کن ، اصلا خودت رو عصبانی نشون نده ، جوری رفتار کن که انگار همسرت تو خونه نیست .
بدون اینکه بخوای حرف بزنی و گله کنی که ناراحتی ....
همین سکوت تو کافیه تا بفهمه که کارش خیلی بد بوده . فقط صبر داشته باش .تا خودش پیش قدم شه . وقتی هم که اومد به سمتت و خواست آشتی کنه ، اگر همسرت رو میشناسی که اگر باهاش آشتی نکنی ، قهر بزرگی میکنه ، تا اومد سمتت تو هم باهاش آشتی نکن ... البته خیلی عادی ، نه اینکه تو هم بپری تو بغلش و ...خیلی عادی رفتار کن ...
بعد مثلا شب که خواستین بخوابید ، توی رختخواب ، اگر دیدی رفتارش خوبه و موقع خوبیه ، خیلی خیلی در نهایت احترام ، بهش بگو که وقتی اون طوری باهام حرف میزنی دلم میگیره ، دلم نمیخواد عشقمون با این حرفا الکی خراب شه و ....همین . یکم خودت رو براش لوس کن ...

ممنونم تمنای عزیز:72: