دارم دیونه میشم بایدجداشم؟لطفاکمکم کنید
سلام دوستان.من یدختر 26سالم که 3ماهه با اقای28 ساله از فامیل نامزدم. هردو لیسانسیم. موقعی که ایشون اومدن خواستگاری تو ملاقاتای اول وبا توجه به پیشینه ذهنی که داشتم فهمیدم که مشکل ارتباط برقرار کردن داره اونم به دلیل این بوده که از 12سالگی با پدر دیکتاتورش دور از مادر وخواهر تو تهران زندگی کردن واین 2سال اخر کاملا تنها،وهیچ دختریم تو زندگیش نبوده ، به اصطلاح خجالتی وکم اعتمادبنفسه .واسه همین چیزا ویسری چیزای دیگه میخاستم بگم نه، ولی خانواده اصرار داشتن که با سنت وشرایطی که میخای(تحصیلات،مذهبی بودن،سن،سالم بودن)بعد از این کیس بهتری پیدا نمیشه واینکه برادرش همکه اینطوربود بعد از ازدواج کلا تغییر کرده،نامزد شدیم وخودشم قول تغییر دادومنم گفتم یه فرصت برا شناخته .ولی الان با گذشتن این مدت من تغییر وتلاش انچنانی ندیدم(اگرم تلاش کوچکی هست بخاطر راضی نگهداشتن منه) خودش میگه پول ندارم چون کار درست حسابی نداره(قراره ظاهرشم تغییر بده)،من هرکاری ازدستم برمیامد(تشویق،کمک،مشاوره، هر و...)انجام دادم ولی اتفاقی نیفتاد من الان بشدت دودلم به ادامه نامزدی(صیغه ایم نه عقد) میدونم اگه همینطور بمونه با این شخصیت نمیتونم زندگی کنم،ازطرفی خیلی دوستم داره وخیلی مهربونه خودش میگه من یکیو میخاستم که بهش محبت کنم ومنم یه حسی بهش دارم که نمیدونم عادته یا دوست داشتن،سعی میکنه منوراضی نگه داره وهمش جلوم کوتاه میاد واینم منو میترسونه (چون برعکس اون من خودساخته ام) که نکنه فردا توزندگی من نقش شوهرو داشته باشم واون زنو یعنی اون بهم تکیه کنه(راستی من شاغلم) وهم اینکه بعد ازاین کیس بهتری پیدا نمیشه(البته من خیلی خواستگار داشتم هرکدوم به یه دلیلی رد کردم) اونا هرچه سریع تر اصرار به عقد دارن لطفا کمکم کنین دارم دیونه میشم....................