خسته شدم از همه چیز - کم آوردم

با سلام به همه ی کاربران - بنده هر از گاهی نمیدونم چرا اعصابم خراب میشه خود به خود مغزم انگار تعطیل میشه از همه چیز میگذرم - من دانشجو هستم - نمرات زمان دبیرستانم خوب بوده یعنی مشکلی نداشتم - اما دوران دانشگاه میلی به هیچ چیز ندارم - حتی کلا تو زندگی اینطوری میشم - میگم هر از گاهی ! نمیدونم از چیه -احساس خستگی میکنم - 4 روز در هفته تو خنه ایم اونم پشت کامپیوتر - دوست خوب نداریم - کسی هم نداریم ! دختر باز هم نیستیم که وقت پر بشه - بعضی زمان ها کلا میگم تهش مثلا چی؟ هر کاری - مشکلات زیادی در بچگی کشیدم - ادم زود جوشی هستم - فکر میکنم افسرده شدم - اما همش نا امید میشم باز میخوام شروع کنم دوباره اینطوری میشم - همه چیز تکراریه - کمک کنید به حل مشکلات !

سلام
من فکر میکنیم کتاب از حال بد به حال خوب آقای دیوید برنز رو حتما مطالعه کنید خیلی موثره هم برای افسردگی وهم ناامیدی. شاید به خاطر اینکه بیکار هستید افسرده میشید و اینکه
به دنبال یک هدف مشخص که براتون هم جذاب باشه برید ، با هدف بودن به زندگی تون مفهوم و معنا میده.
:325:

میشه منم سوالم و اینجا یپرسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نتونستم تاپیک بزنم

- - - Updated - - -


ببخشید اینجا گذاشتم...جای دیگه پیدا نکردم...


سلام
آقای سنگتراشان و دوستان بزرگوار
لطفا برای این مورد مشاوره نظرات کارشناسی تون رو بگذارید
شزایط:
دختر23-4ساله-دانشجوی ارشد
به لحاظ اعتقادی بشدت معتدم(از خانواده خودم هم بیشتر)
ویژگی های شخصی:فوق العاده حساس-عموما اگر از کسی یا چیزی ناراحت شم سعی میکنم به رو نیارم و صبوری کنم.زیاد عصبانی نمیشم ولی وقتی دلم بشکنه دیگه راضی کردنم کار حضرت فیله
مشکل اصلی من الان اینه که نیاز جنسی-که به نیاز عاطفی قاطی شده خیـــــــــــــــــلی اذیتم میکنه.آنقدر فکرمو به خودش مشغول میکنه که کسی که حتی تو چشم استادشم ممتد نگاه نمیکنه رو(منظور حیایی ست که خدا داده)تبدیل به آدمی کرده کهبه بیشتر مذکر ها به چشم ناخوبی نگاه میکنه(یه نگاه و بعدش کلی فکر مزخرف)جالب اینجاست بعدش از خیلی از مردا هم بدم میاد...
با این همه درس و زندگی همش فکرم درگیره-نه تمرکز دارم نه...به بهانه ی نیاز عاطفی میرم تو فکر و خیالبعد هم نت و چت روم.بعد اونجا هم بیشتر تحریک جنسی میشم و...
زندگیم داره فلج میشه...درمونده شدم یجورایی
واقعا عاشق خدام-معتقدم تنها اوست که لایق دوست داشتن انسان است .دیوونه ی بندگی ائمه علیهما السلام و بندگی خدام.حتی از ایییییییییییییییین همه گناه خودم و دیگران کلی ناراحت و افسرده میشم-دلم زندگی ای رو میخواست که همش بندگی خدا باشه-
ولی موضوع اینه که این نیاز فیزیولوژیکی است.مثل گرسنگی.البته خیلی شدید تر(من با "هیچی"هم تحریک میشم...)که چون تو مسیر صحیح نیفتاده داره به یه مشکل بزرگ تبدیل میشه.توقع ندارم هر کسی حال منو درک کنهوتا حالا کلی راهنمایی هایی که بدردم نمیخوره شنیدم.هرررر راحی که بگید رفتم.از بعضی هاشم ضربه خوردم.
فقط کسی منو میفهمه خودش هم دین و اعتقاداتش براش مهم باشه.هم این نیاز بالقوه اش انقدر شدید و...باشه.
از نظر دیگران موقعیت شخصی و خانوادگی نسبتا خوبی دارم ولی واقعیت تلخ و خودم میدونم و خدا(و حالا شما هم)
راجع به ازدواج هم:خواستگار(البته نه خیلی جدی)کم ندارم ولی خدا نمیخواد فعلا ازدواج کنم
خواااااااااهش میکنم بح ازدواج رو پیش نکشید چون خودم بیش از هرکسی میخواستم.چون بهترین نوع و روش بندگی برای یک زن رو تو اون مسیر(در همسری و مادری عالی با الگوی فاطمه الزها سلام الله علیها )میبینم.ولی وقتی خدا نمیخواد-نمیخواد دیگه-زور که نیست.خداست.
خواهشا بصورت اورژانسی کمکم کنید(هم دعا هم راهنمایی)

- - - Updated - - -
ببخشید طولانی شد

با سلام به شما bande
دينداري با خواسته ها ونيازهاي ما تناقضي نداره اينکه آدم اينقدر مقيد باشه وآرزوهايش رو در چارچوب ديني جستجو کنه خيلي خوبه ولي نبايد بي تفاوت به خواسته ها ونياز هاي خودت هم بشي .. مراقب باش موضوع اعتقادي را با نيازهاي جسماني درتضاد نبيني ودرشرايطي قرارنگيري که خودت رو از همه موهبت هاي خداوندي محروم کني ويا به درجه اي برسي که دين واعتقادات خودت رو عامل مشکلات روحي ببيني ودين گريز بشي .... حالا که معتقد هستي بايد بدوني که رزق هرچيزي مشخص ومعين هست پس اگه قرارباشه همسر مناسب برات تعيين شده باشه که شده پس بموقع اين اتفاق ميفته ...پس نبايد خودت رو درشرايطي قراربدي که خلاء اين موضوع رو بيش از پيش احساس بکني .. ضمنا ميبينم خيلي روي اعتقادات تاکيد ميکني مبادا تصورکني چون معتقد هستي دچاراين مشکل شدي ودست وپات بسته شده .... ايتطورنيست ! قاعدتا بايد درزندگي با توسل به اعتقاد به آرامش برسي که اميدوارم اينطورباشه .. بهرصورت سعي کن علاوه برحفظ پاک دامني وعفت خودت ؛ باتوجه به مسائل جذاب ديگه وامورات ديگه مثل مسافرت با دوستان ؛ ورزش ؛ شرکت در فعاليت هاي اجتماعي و.... به آرامش برسي ! موضوع نياز جنسي وارتباط با جنس مخالف بسيار قوي واثرگذاره ولي وقتي شرايش نيست بايد کمتر بهش دامن زد ودرشرايطي قرارنگرفت که نبودش بيشتر حس بشه ( نشستن پاي حرفاي افرادمتاهل يا افراد داراي روابط نامناسب يا فضاهاي مجازي تحريک کننده ويا روياپردازي راجع به مسائل جنسي و... ) چون گلاويز شدن با خودت دراين قضيه منجر به شکست خواهد شد ... نميدونم چه اخلاقي دارين ولي ميتونين با سرپرستي يه بچه دربهزيستي ( سرپرستي بمعناي قبولي فرزند نه ! منظورم ..يعني دادن خرج ماهيانه ؛ ديدن بچه وسرزدن وارتبط هاي هفتگي با اون ...) علاوه بر ارضاء روحي خودتون ... مشغله قشنگ وبا محبتي براي خودتون ايجادکنين حالا که نياز به محبت دارين خودتون رو درمعرض محبت کردن ودايره عاطفي قراربدين ... البته فقط يه پيشنهاده !

ممنون.حرفاتون هم قشنگ بود هم تاحدی درست...ولی حال و روز من...خیییییییییییییییییلی حالم نزاره....الان از شدت گریه به زور دارم مینویسم.نمیدونم دیگه چجوری از خدا بخاماین نعمتی که داد و من لیاقتشو ندارم ازم بگیره یا هرکاری کنه و کمک کنه من آدم شم....کاش بمیرم...دغدغه و کار کم ندارم....دلم مریضه...خیلی مریض....

- - - Updated - - -

ممنون.حرفاتون هم قشنگ بود هم تاحدی درست...ولی حال و روز من...خیییییییییییییییییلی حالم نزاره....الان از شدت گریه به زور دارم مینویسم.نمیدونم دیگه چجوری از خدا بخاماین نعمتی که داد و من لیاقتشو ندارم ازم بگیره یا هرکاری کنه و کمک کنه من آدم شم....کاش بمیرم...دغدغه و کار کم ندارم....دلم مریضه...خیلی مریض....

...

سلام بنده عزیز برای ایجاد تایپیک میتونید به یکی از قسمت ها ( مثلا طرح مشکلات فردی) بروید و اونجا به یکی از تاپیک ها جواب بدید و بعد دوباره به صفحه اصلی که همون صفحه مشکلات فردی میشه برگردید که همون رو کادر بالا که ابی هست نوشته شده ارسال موضوع جدید ویا در پایین کادر آبی نوشته شده ارسال یک موضوع جدیدی هست که در کادر آبی کوچکی در زیر صفحه وجود داره و وقتی ارسال موضوع جدیدی رو انتخاب کردید تاپیکی مخصوص شما ایجاد میشهو. اینم بگم که بالای صفحه و زیر کادر انجمن اینا که نوشته باز هم ارسال موضوع جدیدی نوشته اش هست حتما توجه نکردیدی اونجا بهتر به مشکلتون جواب میدن. و همیشه راهی برای جبران هست و اگر راهی بنود خو راهی خواهم ساخت.
موفق باشی امیدوارم راهنمایی ام مفید باشه

سلام "بی همدم"مهربون
وااااااااااااااقعا از راهنماییت ممنونم.
بالاخره شد
عاقبتت بخیر

هدف خودت رو مشخص کن.همین
بهترین و تنها راه حل مشکل شما!

با سلام به Bande
ما از درون همديگه خبر نداريم اين خداونده که به همه امور اگاهه ؛ قاعدتا من ودوستان شرايط شمارو نميدونيم واگه چيزي هم ميگيم خيلي خيلي جزئي وبراساس برداشت اندک خودمون ازمطالب شماست .... چون فرمودين معتقد ومقيد هستين ميخوام بهتون پيشنهاد کنم با يکي از خانمهاي مطمئن وبزرگ اطرافتون حالا درفاميل واشنا ويا دانشگاه ويا محيط اداره مطرح کنيد وبخواهيد ايشون دراين زمينه تلاش کنه از طرفي ازت ميخوام با اعتقادات قلبي خودت پايبند باشي وبدوني براساس قران شريف پايان هرسختي آساني است ويقينا آنچه مقدر ميشود حتما به صلاح وسود بنده است ... پس توسلي کن واز گره کشاي عالم بخواي آنچه درقلبت مکنون هست واو آگاه هست با توجه به جميع شرايط برايت فراهم نمايد .... من برايتان دعا ميکنم