شوق مرگ تو وجودم بال بال میزنه , چیکار کنم بش برسم؟
یه گندی به زندگی زدم که تا آخر آخرت نمیشه جمعش کرد
احساس نا امیدی ندارم احساس گناه هم همین طور
البته واسه کارم وجدان درد دارم اما آرزوی مرگم واسه این نیست
در به در دنبال خدا می گشتم
گشتم و گشتم و گشتم ولی پیداش نکردم
خدایی به معنای متافیزیکیش دستمو نگرفت
داد زدم ضجه زدم هرکاری کردم سراغمو نگرفت
مثل به آب راکد از بی تحرکی گندیدم
پسسسسسسسسسسسسس کجاست؟؟
فقط من ندیمش؟ شماها حضورشو حس کردین؟
واسه رسیدن به مرگ چه مراحلی رو باید طی کرد؟؟
چیکار کنم ار این غوغای دلم نجات پیدا کنم
نه راه پس دارم نه راه پیش
بدجوری گیر افتادم
چیکار کنم؟
به خدا دیگه بریدم
ته تهشم دیدم
سیر شدم از زندگی.....