نمایش نسخه قابل چاپ
هیچ وقت بلد نیستم بین خانوادم و همسرم تعادل برقرار کنم
نمیدونم تا چه حد خوانوادم حق دخالت دارند
هر کی یک چیز میگه
رفتار نامزدم به لحظه همه رو ناراحت میکنه.ولی بعدش عذر خواهی میکنه.
ولی همه کینه میگیرند.هم خانواده من و هم خودش.من خستم
از زندگی بدم میاد
امروزم مثلا عقدمه ولی اصلا خوشحال نیستم
عزیزم از چی خوشحال نیستی؟
از انتخابت؟ یا از اینکه نمی تونی مدیریت کنی این رابطه رو؟ یا از دخالتهای خانواده ات؟
دقیقا از کدومشون؟ چون هر کدوم راه حل های مخصوص به خودش رو داره.
از همه چی ناراضی هستمنقل قول:
نوشته اصلی توسط del
مثل موج سینوسی هست انتخابم.
خانوادم از دلسوزی میگن.نامزدم هم که بدبین هست به همه.
مثلا خانوادم میگن براش آب نبر پررو میشه.
تپخود نامردم میگه چرا برادرت میگه پول خواهرم هست و دلش بخاد هر کار میکنه.
آخه خود نامزدم دروغ گو هست همه بهش بدبین شدن.
من این وسط گیر کردم.
انتخابم راضی کننده نیست.ولی بعضی وقتا خیلی دوسش دارم.بعضی وقتا متنفرم به خاطر کاراش.
- - - Updated - - -
من آدم منعطفی هستم.نامزدم هم با دنیا کاری که کنه ولی به خاطر حرف من باز منعطف میشه.
ولی نمیتونم رفتاراش و کنترل کنم نسبت به خانوادم.
توقع زیادی ازم داره.
روز عقد من هست امروز خانوادم میگن مهریه خودتو باید امروز بیشتر کنی.
نمیشه که آخه بعدا این میشه زندگی.از هر دو طرف موندم و همه هم حق دارن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شیدا.
با سلام
شما چندین تاپیک زدید
و در هر کدام از آنها فقط گفتگو کردید و بدون توجه به نظر دوستان پیش رفته اید. و با عجله ای که داشتید امروز هم زدید روز عقدتون هست. و کلی مشکل؟
شما هنوز آمادگی نداشتید وارد رابطه جدیدی بشوید.
و اکنون هم این رابطه شما به جای با ثباتی نرسیده که عقد کنید.
و آمادگی لازم وجود ندارد.
باید صبور باشید و بررسی های بیشتری داشته باشید.
اما اگر هم وارد زندگی شده اید و مشکلاتی دارید که تاپیکی دوباره بزنید و برای حل آنها نظر بخواهید.
تا جایی که می دانم شما قبل از امروز که بخواهید عقد کنید. محرم بودید و حتی رابطه زناشویی داشته اید. پس امروز این عقد چیزی را برای شما عوض نمی کند.
با سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
بله شما کاملا درست میگید.ما صیغه بودیم.
من کلا نمیتونم درباره خانوادم درست تصمیم بگیرم.
اشکالات همسرم جای خود.ولی به این نتیجه رسیدم تو هر زندگی که برم.بزرگترین اشکال رو من و خانوادم داریم که بلد نیستیم چی کار کنیم
همین مشکلات تو زندگی اولم هم بود الانم هست
خانوادم تا لحظه آخر پشتم هستن همین که به نتیجه میخاد برسه که یا بشه یا نشه نظرشون برمیگرده
منم تحت تاثیر قرار میگیرم
کاملا به نتیجه درستی رسیدین و البته دوست من بیشترین مشکلات رو خودتون دارین یعنی سهم شما خ بیشتر از خانواده خودتون هستش!
امیدورام با افزایش مطالعه و بررسی نقاط ضعفتون بتونین هم سطح فکرتون رو بالاتر ببرین هم حرفه ای تر عمل کنین!
مرسی دوستمنقل قول:
نوشته اصلی توسط مهرااد
من خیلی فکر کردم و با خوندن مطالب اینجا واقعا فهمیدم چه این آقا باشه یا هر کسی دیگه ای.
تا من نتونم درست رفتار کنم همینه.......
من تحت تاثی زیاد حرف مادرم هستم.با اینکه به ظاهر میگم نیستم و اصلا حرفشو گوش نمیدم.ولی دقیقا چند روز یا چند ساعت بعد
دارم همون کاری که مادرم گفت انجام میدم
مادرم خیلی مهربون و سادست.ولی تصمیماتش قطعی نیست.
بازم ممنون از دوستان
من نیاز به تغییر رفتار و یاد گرفتن دارم:47:
که عمرا نمیشه.ولی مشکلم فهمیدم کجاست:97: