+ای وای از این عشق

سلام
دختری 20 ساله هستم ودانشجو مدت 1 ساله با پسری آشنا شدم که فردی قابل قبول ودارای شغل مناسب است .وماقصد ازدواج داریم اما مشکل اساسی وجود داره که من نمی تونم این موضوع رو با خانوادم مطرح کنم چون خا نواده من به قدری در این مسایل رو در بایستی دارند که هیچ گاه در مورد این موارد صحبت نمی کنند و طوری رفتار می کنند که من به خودم اجازه نمی دم که موضوع خواستگاری رو مطرح کنم در صورتی که من خودم دختری هستم که توانایی اداره زندگی رو دارم واز طرفی دلبسته این شخص هستم در مورد این آقا تحقیقاتی انجام دادم که نتیجه مثبتی داشته از طرفی ادامه این دوستی برای هر دو ما خسته کننده شده و ما باید تکلیفمون رو مشخص کنیم ولی نمی دونم چه جوری این موضوع رو به والدینم مطرح کنم که دچار شوک نشن.من باید این مشکل رو سریع حل کنم چون دانشجوی شهرستان هستم و باید برگردم.:203:از طرفی خودم وقتی به 1 سال قبل نگاه می کنم میگم کاش این داستان شروع نمی شد که این قدر دلبسته هم بشیم که حالا اگه نتونیم به هم برسیم ...
فقط خواهشا نگین که فراموشش کنم چون من فوق العاده احساساتیم البته من با شناخت نسبی که از خودش و خانواده اش بدست آوردم دلبسته شدم ولی الان میگم نکنه...ولی خدا نکنه...

ببین بهتره بیشتر درباره ی خونوادت و خونوادش و خودش بگی چون اطلاعات کمی دادی و یه سوال بسیار کلی هم پرسیدی!

رویان عزیز.
بهتره اول شناخت کافی رو ایشون پیدا کنی. اگه شناخت پیدا کردی برو به پدرت بگو. آخه معمــــــــــــولا دخترا با پدرشون رابطه صمیمی تری دارند تا مادرشون.
مگه پدرت تا حالا عاشق نشده که اینطوری میگه !؟ اونم با خونوادش در میون گذاشته دیگه ! مگه نه ؟
برو راحت حرفت رو بزن !
هیچ وقت نذار حرف تو دلت بمونه.
ایشاا... هر چی صلاحت باشه همون میشه.
اصلا خودم میام عروسیــــتون.