مشکل من با خانواده همسر مرحومم
نمیدونم چرا نمیتونم برای دو روز هم که شده خوشحال باشم.خواهرم عاشق شده اونم عاشق کی عاشق پسرخاله شوهرم .میخوام بمیرم .فهمیدم این عشق یه طرفه نیست پسرخاله شوهرمم دوستش داره نزدیک 2 ماهه که رابطه دارند به هم اس میدادند.خداییش پسرخاله شوهرم آدم خوبیه ولی اگه خانواده(شوهر مرحومم)بفهمند دیگه برام زندگی نمیزارند نمیدونم چیکار کنم خواهرم هم کوتاه بیا نیست میگه زیادی بهشون بها دادی میگه حالا که اینطور شد برای اینکه لجشون رو هم در بیارم باهاش ازدواج میکنم.از وقتی که به برادر شوهر(مرحومم)گفتم چوب خدا صدا نداره نه به من زنگ زدند و نه به مدرسه و باشگاه پسرم رفتند.تازه میخواستم یه ذره شاد باشم که اینجوری شد.من نمیدونم این بچه تو شکمم چه گناهی کرده که از همین الان با استرس من داره رشد میکنه.خدا کمکم کن