نداشتن انگیزه برای ادامه زندگی مشترک
سلام
خیلی خوشحالم از اینکه عضو این سایت شدم.:43:
من حدود 1 سال هست که ازدواج کردم . مرد زندگی من انسانی سخت کوش ، مهربان ، عاشق پیشه ، اجتماعی و خوش قلب هست . البته صفات پسندیده بیشمار دیگه ای هم داره که نمیشه اینجا همشو نام برد . ولی متاسفانه از نظر فرهنگی و طبقه اجتماعی خانواده های ما بسیار با هم تفاوت دارن .
من در خانواده ای سطح بالا از نظر اقتصادی بزرگ شدم و ایشون در یک خانواده ساده و شاید متمایل به فقیر بودند. و فرهنگ خانواده های ما از زمین تا آسمون متفاوته طوریکه خجالت میکشم خانوادشو به دوستام معرفی کنم.این تفاوتها در زندگی مشترکمون هم تاثیر گذاشته به اضافه اینکه من از ظاهر شوهرم هم خیلی راضی نیستم.مثلا با اینکه قد بلندی داره ولی پایین تنه و بالا تنه متناسبی نداره .(اینو به این خاطر گفتم که متوجه منظورم بشید).در حال حاضر در زندگی مشترکمون احساس رضایت نمیکنم و شوهرم رو اونقدری که باید دوست تدارم
کاملا واضحه که من باید قبل از ازدواج به این مسایل فکر میکردم . ولی متاسفانه برای فکر کردن به این قضیه دیگه دیر شده
خیلی خوشحال میشم اگه دوستان منو راهنمایی کنن که انسانی در شرایط من باید چطور برخورد کنه تا بتونه شوهرشو بیشتر دوست داشته باشه و این زندگیو به سوی یک زندگی سرشار از عشق و موفقیت پیش ببره ؟ من واقعا دوست دارم بدونم چطور میتونم روی ذهنیت خودم کار کنم تا باعث خوشبختی خودم و شوهرم در زندگی موجود بشم ؟