زندگی دوستم در حل از هم پاشیدنه . وظیفه من چیست ؟

سلام خدمت همه دوستان و مشاوران عزیز

یک مشاوره غیر معمول میخوام . یکی از بهترین دوستانم در حال جدایی از همسرشه مشکلات اونها از فردای عروسی شروع شده و از بزرگترین اونها هم مشکل با خانواده های دو طرف است . توی این سه چهار سال انواع و اقسام دعواها و مشکلات رو باهم داشتند. این زن و شوهر هر کدوم جدا از هم آدمهای خوبی هستند و مشکل اخلاقی ندارند اما باهم مدام در حال درگیری و دعوا هستند . حالا دوست من از این وضعیت خسته شده و تصمیم به جدایی گرفته. من خیلی ناراحتم و نمیخوام این اتفاق بیفته ما 4 نفر مدت زمان زیادی رو باهم گذروندیم و دوستان خوبی بودیم به نظر شما باید چکار کنم ؟ وظیفه من به عنوان یک دوست چیست ؟ دوست من آدمی است که گوش ناشنوا دارد و به نصیحت کمتر کسی گوش می کند. با این وجود حرف من را بیشتر از دیگران قبول دارد. البته با او چند بار صحبت کردم اما گویا تصمیمش جدی است

حالا به من بگویید با او چطور باید صحبت کنم که بیشتر تاثیر بگذارد ؟ آیا از مشکلات و عوارض طلاق با او بگویم ؟ آیا اگر با صحبتهای من از تصمیم خود برگردد و در آیند دوباره با مشکل مواجه شود من مقصر خواهم بود ؟ اصلا تا چه حد میتوانم در زندگی او دخالت کنم ؟

اصولا اگر بخواهیم کسی را از جدایی منصرف کنیم چطور باید برخورد کنیم ؟

سلام
جه جالب امروز چند تا تاپیک جدید تو سایت اومده که همه مشکل دوستشونو گفتن ! :distant:
خب در مورد دوست شما .. باید زن و شوهر خودشون برن پیش مشاور , اگر که تصمیم به جدایی دارن برای اینکه مطمئن شن نمی تونن ادامه بدن یا اینکه راهی وجود داره برای بهبود رابطه !
با توجه به اینکه شما هم گفتی دوست شما گوش ناشنوا دارن یعنی با نصیحت چیزی درست نمی شه پس بهتره شما دخالت نکنی ! چون تاثیری نداره ! فقط ازشون بخوای قبل اینکه تصمیمشونو قطعی کنن پیش یه مشاور خیلی خوب هم برن ! همین .

اینجا هم کسی نمی تونه راهنمایی به شما بکنه , چون نه شما از مشکلات کلی و جزئی اونا خبر داری به صورت کامل و نه ما !

ببینید فکر کنم شما متوجه نوشته من نشدید یا شاید من بد توضیح دادم من نمیخوام بیام مشکلات زندگی اونها رو بگم و از شما بخوام اونها رو حل کنید . من فقط میخوام بدونم به عنوان یک دوست برادر پدر مادر اگر کسی در حال جدا شدن از همسرش باشه چگونه باید با او برخورد کنیم ؟ مواقعی هست که مشکلات دو نفر مشکلات اساسی نیست و بر میگرده به طرز رفتار دو نفر باهم به لجبازی اونها با هم . در اینجا هم دو نفر قصد طلاق ندارند فقط دوست من اینجوریه و همسرش نمی خواد طلاق بگیره . من نمیخوام الان بیام و تمام مشکلات اونها رو حل کنم. کسی که در حال جدا شدنه در بعضی مواقع داره احساسی تصمیم میگیره و بعدا از کار خودش پشیمون میشه . من فقط میخوام جوری باهاش صحبت کنم که هشداری باشه براش و فکر نکنه بعد از طلاق همه چی درست میشه . در حقیقت سوال من کلیه و کاری به جزئیات ندارم.

بالاخره ما نمیتونیم نسبت به اطرافیانمون بی نفاوت باشیم و اونها رو به حال خودشون رها کنیم گاهی ما در قبال دیگران مسئولیت هایی داریم. دوستانی هم که میان این مسائل رو مطرح میکنند به دلیل این حس احساس مسئولیت هست و از طریق راهنمایی های مشاوران هم یه جورایی میخوان به تقویت مهارتهای اجتماعی خودشون در برخورد بادیگران بپردازند که در نهایت در زندگی خودشون هم تاثیرات مثبتی داره. خب وظیفه مشاوران و روانشناسان اجتماعی هم همینه دیگه .