نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. من 20 سالمه عاشق یکی از کارمندای دانشگاهمون شدم که 30 سالشه. در حد کاری رابطه ی نسبتا دوستانه و خیلی خیلی معمولی داریم. اوایل حس می کردم اونم بهم تمایل داره چون چندین بار تو موقعیتی تقریبا قرارم داد که من اقرار کنم می خوامش اما از اونجایی که من دختر پایبند و خجالتی و کمی مغرور هستم به زبون نیاوردم چون ترجیح دادم اگه احساس دوطرفه باشه ابرازش از سمت اون باشه. اما اون رفته رفته سردتر و بی توجه تر شد بهم
سلام دوست عزیز.
من متوجه این خط نشدم.
و اینکه توی رابطه خیلی خیلی معمولی چطور ممکنه همچین موقعیتی برای شما بوجود آورده باشه!
:
من فکر میکنم که اگه هم از طرف ایشون احساسی در کار باشه، از اون دست احساس ها نیست که به ازدواج منجر بشه.نقل قول:
چندین بار تو موقعیتی تقریبا قرارم داد که من اقرار کنم می خوامش
احساس خطر کردم از همین دو سه خطی که نوشتی!
6 ماهه می خوامش. از وقتی بهش علاقه پیدا کردم تصادفا کارش منتقل شد به یه شهر دیگه الان فقط گاهی از طریق sms ارتباط داریم که اغلب شروع کننده منم. اوایل خیلی استقبال می کرد و خوشحال می شد اما الان چندین ماهه یک در میان زیاد جوابم نمیده به بهانه مشغله کاری و فکری زیاد, وقتی هم من حرف می ندازم که دلم نمی خواد مزاحم بشم میگه نه خوشال میشم دوستی که یک طرفه نمیشه, اما وقتی خودش دیگه نمیاد سمتم یعنی یک طرفه شده دیگه.......:-( وااااااااااای خیلی کلافه ام نمیدونم چرا دیگه بهم توجه نداره
سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید.
به نظرم کار درستی کردید که ابراز علاقه نکردید. ببین دوست من اگه مردی از یه خانم خوشش بیاد میاد جلو و ابراز علاقه میکنه پس اگه واقعا حس می کنید که می خواسته شما اقرار به علاقه کنید یعنی از احساس شما مطلع شده. به نظرم به خاطر این موضوع سعی نکنید جذبش کنید چون ممکنه متوجه بشه کاملا بی تفاوت باشید ایشون باید به عنوان یه مرد پیش قدم بشن. در ضمن سعی کنید رابطتون در همون حد اجتماعی حفظ کنید و وارد فاز عاطفی نشه.
میشه بگید چه نکات مثبتی از ایشون دیدید و چه خصلتی از ایشون شمارو شیفته کرده؟ چون اختلاف سنیتون زیاده و سن شما هم برای ازدواج کم.
مثلا می گفت تو زیاد نگران منی نه? در حالی که من حرف خاصی نزدم که اون یرداشت بشه.. یا چیزایی شبیه این, انگار می خواست به زبونم بذاره که تو منو میخوای
- - - Updated - - -
ممنونم دوستان از لطف و توجهتون الان باید برم جایی یکم دیگه میام بیشتر توضیح میدم
- - - Updated - - -
من دختر پایبندی هستم طوری که تا به حال با هیچ پسری دوست نبودم. از ایشونم اوایل اصلا بدم میومد اما به مرور اخلاقشون جذبم کرد که سرسنگین و مغروره . حداقل در محیط دانشگاه اینطور بود. اما این چند ماه اونقدر اعمال و رفتارشو انالیز و تحلیل کردم دیگه شک دارم به سنگین بودنش می گم شاید فقط خیلی با سیاسته!!!!!! با این حال هنوززز خیلی میخواااااااامش.....
- - - Updated - - -
دیگه خودمم نمیدونم چیکار کنم:-( یه روز میگم نه دیگه قیدشو میزنم نمیخوام اویزونش باشم, یه هفته میگذره دلتنگی فکرش امونمو می بره باز sms ميدم اونم که بی توجه ..... عذاب می کشم... کمک کنین چیکار کنم جذبم شه؟؟:-(
- - - Updated - - -
چرا هیچکس چیزی نمیگه? من با این سایت تازه اشنا شدم باید کار خاصی بکنم که واسم نظر بذارن؟؟
سلام
این همه خودتون رودرگیراین افکارنکنید
اگرمدام به این موضوع فکرکنیددلتنگی به سراغتون میاد وشایدبتوانیدیکی دوروززنگ نزنیدولی بالاخره احساسات بهتون غلبه میکنه وپیام میدیدسعی کنیدخودتون رو باکارهای مختلف مشغول کنیدواصلابهش فکرنکنیدحتی اگردلتنگی (احساسات)اذیتتون کردبه این موضوع فکرکنیدکه اگرایشون به شمابگویندخانم به کاروزندگیتون برسیدومزاحم من نشوید یایه همچین چیزی چیکارمیخواهیدبکنید فکرنمیکنیدبشکنید
اگرایشون خواهان شماباشنداقدام میکنندواقراربه علاقشون میکنندنه اینکه منتظرابرازعلاقه ازطرف شماباشند همونطوری که میدانیداگردختری معیارهای موردنظرپسرهاروبرای ازدواج داشته باشه وهمون فردموردنظرشون باشه بلافاصله اقدام میکنند واجازه نمیدهندزمان بگذره
حق با شمااست می دونم باید قیدشو بزنم سعی میکنم دیگه فکر نکنم. اما می دونید که دل این چیزا حاالیش نیست
دل حالیش نمیشه ؟؟؟؟؟؟؟/اختیارادم دست خودشه بخوادمیشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط پرستو20
من خواستم یه راه حل هایی بگین که دوباره جذبم بشه..... هرکی اومد گفت بکن این دندون لق رو:-(
پرستو خانم، اگه بخوای این آقا برای ازدواج جذبت بشه فقط یکراه داره اونهم همینه که همه دوستان گفتند و خودت هم نوشتی. باید بکنی این دندون لق رو.نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرستو20
ولی اگه این آقا رو فقط برای دوستی میخوای اونوقت راه های دیگه ای هم هست که میشه جذبش کرد.