به زنم کمک کردم موفق بشه اما سرکش شده ....
سلام - 9 ساله که ازدواج کردم
من قبلاً کارمند یک شرکت بودم و همسرم خانه دار . مستاجر بودیم و زندگیمون کم و زیاد می گذشت.
حدوداً 6 سال پیش بود که همسرم از من خواست تا براش کار پیدا کنم . من بهش پیشنهاد دادم که اگه خیلی دوست داره کار کنه با توجه به تحصیلاتش یه شرکت باز کنه و با استخدام کارمند کارهای شرکتو مدیریت کنه . قبول کرد و شرکت رو باز کردیم برای هزینه ها هم از خرده پس انداز و گرفتن وام استفاده کردیم اما کفایت نمی کرد و پدرم هم کمکمون کرد. بالاخره شرکت راه افتاد . تا 2 سال اول خیلی مشکل داشتیم هنوز همسرم به کار مسلط نبود و .... ولی با کمک من و نزدیکانم از پسش بر آومد.
سه سال پیش بود که حجم کار خیلی زیاد شد و همسرم تقریباً تمام وقت کار می کرد. ، .این بود که تصمیم گرفتیم یا شرکت رو تعطیل کنیم ویا اینکه من از کارم استعفا بدم و کارهای شرکتو گردن بگیرم. بعد از مشورت ؛ من استعفا دادم و شرکتو دستم گرفتم . خدارو شکر توی 2 سالی که اومدم توی شرکت تونستیم کلی کار کنیم و اوضاع مالیمون کلاً دگرگون شد. همسرم هم نیمه وقت به شرکت نظارت می کرد. اما چون شرکت بنام همسرم بود و هست تمام کارهای مالی و قرادادها بنام اونه .
حالا چند وقتیه این موضوع باعث اختلافات ماست که هر روز هم بیشتر میشه . همسرم تمام موفقیت هارو مال خودش میدونه . رفتارش کلاً آمرانه شده . تمام حسابهای مالی شرکتو تو انحصار خودش آورده . با توجه به اینکه سود شرکت به حساب همسرم میره برای مخارج خونه هم باید ازش اجازه بگیرم . هر کار دلش بخواد میکنه و دیگه نظر من زیاد براش مهم نیست. بارها باهم صحبت کردیم اما فایده ای نداره . درگیری لفظی هم زیاد داریم . از لحاظ عاطفی هم خیلی سرد شده شاید هر 2 ماه هم رابطه ای نداشته باشیم. احساس بدی دارم . خیلی بد دهن شده تا چیزی به دلخواهش نباشه فوراً ناسزا و بد و بیراه میگه . مدام تهدید میکنه . الان دیگه اتاقمون هم جداست و خلاصه مدتیه با هم شدیداً مشکل داریم . نمی دونم مشکلش چیه !
خواستم از شرکت بیام بیرون و برگردم سر شغل قبلیم ولی فکر کنم این وضعیتو بدتر بکنه . اگه میتونید راهنمایی کنید. متشکرم