مادر شوهرم میگه بدون زنت بیا با ما مسافرت وای.............

:47:سلام بچه ها دلم گرفته از دست مادر همسرم تو نوشته های قبلمم کامل همه چیزو توضیح دادم و ی مختصر توضیح مادر همسرم میخواد که همسرم کلا هر جا میره با اونا باشه و من نباشم باهاشون و فقط بهانه های الکی میاره رفتن شهرستان ب خواهر همسرم سر بزنن گفته نیاد جا نداریم ولی شوهر من باید باشه باهاشون و اگه نره نفرین میکنه و میگه همش زیر سر زنته ب خدا من نمیگم همسرم نره فقط میگم با هم باشیم خواسته زیادیههههه؟؟؟؟میگه کربلا و مکه هم باید تو بیای ولی بدون زنت چون ما ازش خوشمون نمیاد من تو هیچی براشون کم نذاشتم مادر همسرم زیاد مهمونی میده ولی من مثل ی دختر کاراشو میکنم دیگه نمیدونم چ کار کنم کمک کمک کمک:54::47:

سلام همسرت چه میگه نه خواسته زیادی نیست زن و شوهر بهتره که در مسافرت ها با هم باشن متوجه نمیشم کی به شما رسونده که گفتن ازش خوشمون نمیاد؟

- - - Updated - - -

بچند ساله هستید
تحصیلات
خونه مستقل دارید
همسرت چه برخوردی میکنه

عزیزم بذارهر چی میخوان بگن اصلا نذار شوهرت بدون تو جایی بره عادتش میشه دیگه براش غیر عادی میشه که باهاش بری از هم دور میشین و این وسط زندگی تو سرد میشه نه کس دیگه ای

سلام ببین چه خوبه همسرت تو خونه مشکل چشم گیری نداره.
اول آروم باش و به این فک کن کسی که بتونه برا مادرش پسر خوبی باشه قطعا همسر و به دنبال آن پدر خوبی میتونه باشه پس اول بهش افتخار کن که دوست ندارد ناسپاسی مادرش کنه بعد حالا زیاد نمیتونه تمایز قشنگی بینتون قایل بشه که مثلا احترام به همسر هیچ از دوستی خانواده کم نمیکنه تو نشونش بده

صدف هیچ و هیچ و هیچ وقت. خودت رو مقابل خانواده همسرت مخصوصا مادرش نبین
تو بدترین درگیری لفظی نگو من یا مادرت؟ نگو حرف من گوش بده اون نه.َچون با محبت ترین مرد هم اگه بپرسی من یا مادرت به خدا میگه مادرم. یک چون الان حضور نداره وظیفه خودش میدونه طرفش بگیره دو چون نمیخواد ناسپاسی کنه حتی اگه در دلش و رفتارش مشخص باشه که تو و حرف تو بیشتر قبول داره باز هم میگه مادرم خانوادم. پس همیشه خودت را کنار آنها بذار از بدیهاشون زیاد گلایه نکن پیشش سعی کن مشکلت با مادرش بین خودتون حل بشه نه از شوهرت قضاوت بخوای

برا مادرش هدیهذبگیر صمیمی شو تا بهتر عمق حرفات (شوهرت)بهتر متوجه بشه و راحت تر بدون تعصب قبول کنه.

- - - Updated - - -

سلام ببین چه خوبه همسرت تو خونه مشکل چشم گیری نداره.
اول آروم باش و به این فک کن کسی که بتونه برا مادرش پسر خوبی باشه قطعا همسر و به دنبال آن پدر خوبی میتونه باشه پس اول بهش افتخار کن که دوست ندارد ناسپاسی مادرش کنه بعد حالا زیاد نمیتونه تمایز قشنگی بینتون قایل بشه که مثلا احترام به همسر هیچ از دوستی خانواده کم نمیکنه تو نشونش بده

صدف هیچ و هیچ و هیچ وقت. خودت رو مقابل خانواده همسرت مخصوصا مادرش نبین
تو بدترین درگیری لفظی نگو من یا مادرت؟ نگو حرف من گوش بده اون نه.َچون با محبت ترین مرد هم اگه بپرسی من یا مادرت به خدا میگه مادرم. یک چون الان حضور نداره وظیفه خودش میدونه طرفش بگیره دو چون نمیخواد ناسپاسی کنه حتی اگه در دلش و رفتارش مشخص باشه که تو و حرف تو بیشتر قبول داره باز هم میگه مادرم خانوادم. پس همیشه خودت را کنار آنها بذار از بدیهاشون زیاد گلایه نکن پیشش سعی کن مشکلت با مادرش بین خودتون حل بشه نه از شوهرت قضاوت بخوای

برا مادرش هدیهذبگیر صمیمی شو تا بهتر عمق حرفات (شوهرت)بهتر متوجه بشه و راحت تر بدون تعصب قبول کنه.

سلام hanaجون ممنون که تنهام نذاشتی و همین طور حنای عزیزم از هر دوی شما سپاس گذارم :hanaجون خود همسرم گاهی که زیاد ازش میپرسم بهم میگه چیا پشت سرم میگن مادرش همش منو زمانایی میخواد که کار داشته باشه و تا زمانی که اونجا هستم و دارم کاراشو انجام میدم باهام خوبه البته در ظاهرفرداش سریعا فراموش میکنه راستی گاها برام کادو میخره ولی بعدش سریع پولشو از همسرم میگیره منم روزای مادر و تولداش کادو تهیه میکنم اون همش تا همسرم میره خونشون مدام از من بد میگه که از چشم همسرم منو بندازه خود همسرم میگه خسته میشم از حرفاش و میزنم از خونه بیرون تازه منم که میرم اونجا حق ندارم از پدرو مادرم حرفی بزنم خوشش نمیاد اونا هم بهمون خونه دادن هم شغل همسرم با پدرشه وماشینمونم با اوناس وتحدید میکنن که میگیریمشون ازتون خیلی توقعاتشون بالاست مثلا فردای روزی که از پیش خواهرش اومده بودن ب همسرم زنگ میزنه و میگه بی زنت (با همین لفظ )ناهار بیا اینجا یعنی دوباره تنهاش بذار و بیا پیش ما وای دارم دیونه میشم......البته نرفت همسرم بهش میگم دلم برات تنگ میشه وقتی ازم جدا میشی اونم میگه منم همین طور ولی چ کار کنم ؟؟؟شما بگید ما چ کار کنیم؟؟؟ممنون:203:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadaf tanha

:47:سلام بچه ها دلم گرفته از دست مادر همسرم تو نوشته های قبلمم کامل همه چیزو توضیح دادم و ی مختصر توضیح مادر همسرم میخواد که همسرم کلا هر جا میره با اونا باشه و من نباشم باهاشون و فقط بهانه های الکی میاره رفتن شهرستان ب خواهر همسرم سر بزنن گفته نیاد جا نداریم ولی شوهر من باید باشه باهاشون و اگه نره نفرین میکنه و میگه همش زیر سر زنته ب خدا من نمیگم همسرم نره فقط میگم با هم باشیم خواسته زیادیههههه؟؟؟؟میگه کربلا و مکه هم باید تو بیای ولی بدون زنت چون ما ازش خوشمون نمیاد من تو هیچی براشون کم نذاشتم مادر همسرم زیاد مهمونی میده ولی من مثل ی دختر کاراشو میکنم دیگه نمیدونم چ کار کنم کمک کمک کمک:54::47:

---

مادر شوهرت به خودت میگه تو باهاشون نری؟
به شوهرت میگه؟

این حرف را از کی شنیدی ؟از کسی که این حرف را برات اورده دلیش را بپرس

چرا میری خونه مادر شوهرت کار میکنی؟
کسی ازت می خواد کمک کنی ؟ یا خود دست به کارت خوبه؟
پستهای قبلی ات را خواندم
جایی گفته بودی پدر و مادرت از یه شهر دیگه امدند تا ختم فامیل همسرت شرکت کنند
خب چرا سر همسرت منت گذاشتی و توقع داشتی تا خانوادههمسرت تو ختم فامیل شما شرکت کنند؟
شاید اونا از این فامیل شما خوششون نیاد و نخوان بیایند ولی خود تو را دوست داشته باشند با این رفتار اشتباهت یه ذره محبتی که تو دلشون نسبت به تو هست را پاک میکنی و میبری اخه این گلایه هست که تو میکنی؟
چون تو ختم نیومدند معرکه میگیری؟ سر بحث و جدل را راه می اندازی؟

اگه می تونی بدون منت محبت کنی هنر کردی
ولی این که یه محبتی بکنی و بجاش توقع داشته باشی همون محبت نکنی ب برا خودت و اونا بهتره
شاید بعضی از رفتارهای خانواده شوهرت اشتباه باشه
ولی شما هم رفتارهای خوبی نداشتی

سلام دوست گرامی

زن و شوهر دیگه بعد ازدواج من و تو نیستند و در واقع میشن ما یعنی یک نفر . وقتی پسر یا دختری ازدواج میکنه دیگه از خود یک نفرش خارج میشه و یک نفر دیگه همیشه با اونه . عین سایه امون که همیشه باهامونه. الان هم همسر شما باید اینو به خانواده اش بقبولونه که من بدون همسرم معنایی ندارم . هر کی منو میخواد باید همسرم رو بیشتر از من بخواد و احترام به اون احترام به منه. به نظر من تو مشکل شما همسر شماست که نقششو کم رنگ کرده و از زیر مسئولیتش شونه خالی کرده و خودشو کشیده کنار. اونه که باید این مشکل رو حل کنه و تا ایشون نخوان و این آگاهی رو به خانواده اشون ندند متاسفانه مشکل شما حل شدنی نیست.

- - - Updated - - -

خانمت نباشه چون ما ازش خوشمون نمیاد که نشد دلیل. اگر واقعا خانواده همسرتون این حرفا رو به همسرتون میزنن ( البته به خود شما نمیگن پس شما نمیتونین کاری بکنین) اونه که باید با احترام و البته با جرات از حق خانمش که صد البته حق خودش هم هست ( که همسرش در هر مسافرتی کنارش باشه) دفاع کنه مگر اینکه...