خیلی دوسش دارم ولی دیگه اعتماد گذشته رو نداره

من تازه با این گروه اشنا شدم..
حدود 3 ماهه حال روحیم داغونه.. 18 سالم بود با یه پسر دوست شدم اولین کسی بود که جدی وارد زندگیم شده بود اوایل زیاد برام مهم نبود ولی یه مدت که گذشت عاشقش شدم اونم منو دوس داشت ولی خب بیشتر وقتا گرفتار بود یا با دوستاش بود یا عصبانی بود یا حوصله نداشت.. منم ادمی بودم که هیچوقت نشده بود بگم حوصلتو ندارم یا اینکه بپیچونمش کلا دوس داشتم وقتمو باهاش بگذرونم ولی اون هر بار که میرفتم سمتش همیشه فکرش درگیره چیزای دیگه بود ولی بازم دوسش داشتم..تو این 3سال ناگفته نمونه تقریبا چند ماهی قهر بودیم سر یه مساله کوچیک ولی باز برگشتیم باهم.دوس نداشتم زیاد بهش پیله کنم که حس کنه گیرم یا ادامسم که خستش کنم واسه همین وقتی میگفت حوصله ندارم منم نمیرفتم سمتش چون خودش اینو میخواست چون اگه بهش گیر میدادم دعوامون میشد.منم دوس داشتم با یکی حرف بزنم ولی خیلی احساس تنهایی میکردم تا اینکه رفتم یاهو مسنجر و چت کردم.. ولی هیچوقت قصد خیانت نداشتم یا این که دوسش نداشته باشم!!! گذشت از این جریان.منم وقتایی که نبود میرفتم سراغه چت و دوستای چتیم.تا اینکه یه روز واسه نصب کردن یه برنامه لب تابمو بهش دادم شبه همون روز به من زنگ زد.. همه چتایی که کرده بودمو خونده بود از شانسه بدم یکی از کسایی که چت کرده بوم باهاش دوستش بود ولی من حتی اسم واقعیمو بهش نگفته بودم .همه واسه مسخره بازی بود.ولی باور نکرد البته حق داشت .گفت دیگه نمیخواد با من باشه. گفت دروغگو و خیانت کارم..تمامه دنیا خراب شد رو سرم!! منی که همه جوره پایش بودم شدم ادمه دروغگو خیانت کار مارمولک به قول خودش البته.. میدونم کارم اشتباه بود الانم عبرت شد واسم.. ولی همیشه دوسش داشتم ولی هیچوقت نفهمید واسه بی توجهیاش اون کارو کردم.. هنوزم خیللی دوسش دارم و دیوونشم.. الانم یه جورایی با همیم هنوز .. بعد از 3سال دل کندن سخته.. ولی دیگه هیچ کدوم از حرفامو باور نداره..نمیدونم چیکار کنم که اعتمادش برگرده ..:47:

سلام

دوست نازنین این سایت در مورد روابط دختر و پسر برای دوستی مشاوره نمی دهد.

دوستان محترمی که مثل شما وارد این روابط میشن باید همیشه یه نیم نگاهی به اون طرف قضیه و مشکلات روانی ان هم داشته باشه!

به قصد ازدواج بود نه فقط یه دوستی..
اگه یه دوست ساده بود هیچوقت تا این حد داغون نمیشدمممممممممممممممممممم مم

دوست عزیز شما نباید به خاطر بی توجهی ایشون دست به کاری میزدین که احتمال میدادین آخرش خوب تموم نشه.. شما با چت کردن میخواستین از یه راهی تلافی کم محلی های اون رو دربیارین.. از یه طرف این عمل شما نشون از سست بودن علاقه تونه.. پس کمی به ایشون حق بدین که اعتماد گذشته رو نداشته باشه ولی شما با راهکار هایی میتونیین دوباره اون اعتماد رو برگردونین.. اول اینکه بهتره یه مدت ارتباطتون رو باهاشون کمرنگ کنین تا خودش تصمیم بگیره و نباید به زور نگهش دارین با وجود سختی ای که براتون اره اما باید بذارین خودش تصمیم بگیره.. این راه نشون میده که شما خیلی مشتاق ادامه ی رابطه با ایشون نیستین و ایشون توی این سه سال باید اونقدر از شما شناخت داشته باشن که بدونن همچین دختری نیستین و باید دنبال اصلاح رفتار خودش باشه.. باید متوجه نیاز های عاطفی یه دختر باشه و سعی نکنه با بی محلی و بی توجهی شما رو از خودش دلسرد کنه.. پس اون هم به اندازه ی شما و شاید حتی بیشتر مقصره!!

بهتره از رابطه دستی دست بردارید و اگر ایشون خواهان شما بود رسماً خواستگاری بیاد .

به ایشون بگید کلاً دور این روابط را خط کشیده اید از رابطه دوئستی مثل رابطه با خودت تا چت و ... و فقط قصد داری کسی که رسماً بیاد خواستگاری را زیر نظر خانواده راه بدی برای شناخت و به کمک یک مشاور .....

همین حرکت شما می تواند اعتماد سازی کند اگر ایشون واقعاض هدف ازدواج داشته باشد . اگر هم هدف ازدواج نداشته باشد که معلوم میشه .... تجربه ثابت کرده بهترین امتحان برای اقدام یک پسر به خواستگاری رسمی . قطع جدی رابطه و غیرت نشون دادن نسبت به خود هست که اینگونه روابط در کار نباشد .

ضمناً انتظار توجه و گذاشتن وقت بیشتر از کسی که هیچ نسبت باشما ندارد و وظیفه و تعهدی به شما ندارد یک انتظار غیر منظقی هست که بخاطر برآورده نشدنش خلاء پیدا کرده و رو به روابط نامطلوب دیگر آورده ای .



لازم به ذکر است که همانطور که یکی از دوستان اشاره کرد . همدردی درخصوص ادامه و بهینه کردن رابطه دوستی بین دختر وپسر مشاوره نمی دهد . حتی اگر این دوستی به قصدازدواج باشد . کلاض همدردی با این دوستیهای دختر و پسر بنا به ادله منطقی فراوان ، مخالف هست .

ممنون از راهنمایی هاتون دوستان..