RE: خواهش میکنم کمکم کنید
سلام
ميدوني منم داستانم شبيه تو هستش با اين تفاوت كه پسره بهم دروغ گفته بود اونهم به مدت يك سال !!!!اون هم سنسش رو بهم دروغ گفته بود و هم دانشجو بودنش رو و به تبع اين دروغهايي كه گفته بود مجبور شد يكسري دروغ ديگه هم بگه!!!!! بعد از فاش شدن دروغهاش من ضربه بدي خوردم و با اون توافقي با هم قطع رابطه كرديم .ولي چون اون من رو خيلي دوست داشت و من هم خيلي اون رو دوست داشتم و ديدم كه خيلي تمايل داره كه من باهاش بمونم و از طرفي من هم بدون اون زندگي برام ممكن نبود بعد از جدايي دوباره برگشتم ولي با قولي كه ايشون نسبت به جبران دروغهاشون گفته بودن.
من به خاطر علاقه و وابستگي ام به اون و اينكه احساس ميكردم كه پيشش خوشبخت ميشم دوباره پيشش برگشتم .
الان مشكل اون آقا پسر اينه كه ديگه اصلا به شما اعتماد نداره(0%) و فكر ميكنه كه شما باهاش بازي كردي و احساسات و عواطفش رو ناديده گرفتي. به نظر من بهتره كه اگه خيلي بهش علاقه داري و دوست نداري كه از دستش بدي بري پيشش و اظهار پشيموني بكني و گرچه ممكنه كه ديگه بهتون هيچ موقع اطمينان كامل نكنه ولي سعي كنيد كه اعتماد اون رو به خودتون جلب كنيد و بهش بگين كه از كرده تون پشيمونين و چقدر دوستش دارين و بگين كه حس ميكنين كه فقط در كنار اون خوشبختين(البته اگه واقعا فكر ميكنين كه پيشش خوشبختين).
البته اگه اون آقا پسر بخواد عقلاني فكر كنه و از احساس خبري نباشه برگردوندنش خيلي سخت ميشه. ولي شما كلا بايد با اظهار پشيموني و سعي در جبران كارهاتون و ابراز محبت به ايشون سعي كنين برشون گردونين . اين كار در مورد من كه نتيجه داده ولي درمورد ايشون نميدونم چون فكر ميكنم احتمالا وضعيت شما يك كم وخيم تره.
موفق باشين
RE: خواهش میکنم کمکم کنید
ببين عزيزم شايد اينكه اول زندگي ادم از همسرش دروغ بشنوه خيلي فراموش كردنش راحت نباشه به نظر من اگر تحمل كني و اون رو فراموش كني تا موقعيتهاي بهتري برات فراهم بشه بهتره چون شايد الان تصميمت احساسيه و مشكلات زندگي همونطور كه تجربه كردي خيلي بيشتر از اين حرفهاست پس سعي كن اينبار يك زندگي آرام را از ابتدا شروع كني تا بعدا به مشكل بر نخوري