موقع درس خوندن ذهنم درگير ازدواج ميشه چكار كنم؟
سلام دوستاي گل ومهربون قديمي وجديدم.:72:
هر وقت ميخوام درس بخونم حواسم پرت ميشه.تا يك صفحه ميخونم به آينده متعهلي يامجردي فكر ميكنم.
من به بعضي از خوابهام خيلي اعتقاد دارم.مخصوصااونايي كه تاريخ دارن.16 سال پيش خواب ديدم تاريخ ازدواجم مهر همين امساله.
همش نگرانم.يعني فكر ميكنم اگر امسال نشد من بايد تا آخر عمر تنها باشم.
اونايي كه منو اينجا شناختن ميدونن منظورم هر ازدواجي نيست وگرنه تا الان بايد4تا بچه ميداشتم.
با اينكه از پس كاراي خودم برميام وخداروشكرنگراني مالي ندارم وبه خدا توكل ميكنم اما درعمل اين توكل كمرنگ شده ونميتونم تنهايي روتحمل كنم.
از طرفي باخودم ميگم اين عاطفه واحساس شديد اگر جاي درستش خرج نشه منو به جنون ميكشونه.
ميدونم خداي بزرگم خير منو ميخواسته اما بارها بهش گفتم تو كه از حال من خبر داري پس چرا اينقدر منو با احساس خلق كردي؟
دوست داشتم اون اتفاقات نميفتاد ومن مثل خيلي از دخترا احساسات خنثي داشتم.
اما حالا كه گذشته رو نميشه برگردوند من بايد چه كار كنم كه به سادگي حالم خوب بشه؟
به خوابهام اعتقاد دارم مگر اينكه خلافش ثابت بشه.ذهنم خيلي فعاليت داره واسه همين مثلا اگر قراره امروز اتفاقي بيفته من تو خواب ديشب ديدم.حتي براي كسي تعريف نميكنم وصدقه ميدم اما دقيقا همون خواب با همون شرايط وجزئيات براي هر كس كه خواب ديدم اتفاق ميفته.