-
مشکل در ادامه تحصیل
سلام;ببخشید اگه این موضوع رو تو این فروم مطرح میکنم دیدم فروم مربوط به خودش بازدیدی نداره و منم خیلی سریع جواب میخوام به خاطر شرایط خاصم.راستش من الان سال سوم دبیرستان هستم و دیپلم را با معدل نزدیک به ۱۶ گرفتم ولی دیگه انگیزه ای برای ادامه تحصیل ندارم.اصلا علاقه ای به درس خصوصا رشته ای که هستم یعنی ریاضی فیزیک ندارم.رفتم پیش مشاور برای تغییر رشته هر چی بحث کردیم نهایتن قبول نکرد تغییر رشته بدم.میگه رشته هایی که تو میخوای بری بازار کار نداره.خوب راستش واقعا هم نداره اما من دوست دارم توی رشته ای که علاقه دارم درس بخونم.با هم قرار گذاشتیم که امسال که ساله کنکوره رو بخونم بعد اگه بعد کنکور خواستم از یه طریق برم رشته گرافیک هم بخونم و دو دیپلمه بشم.اما الان که باید درسام رو بخونم نمیتونم.هرچی سعی میکنم دستو دلم نمیره.از طرفی خودم هم میترسم.میترسم بیام به حرف هیشکی گوش نکنم و یه سال مدرسه نرم.کار بکنم.بعد تابستون تغییر رشته بدم و یه گواهی اشتغال به تحصیل هم بگیرم برای سربازی.خودم اگه بازار کار نداشته باشه مشکلی ندارم میرم سره کار آزاد اما میترسم پس فردا واسه ازدواجم مشکل ایجاد بشه.
-
آقا کیارش، به نظرم بد نباشه توی همون فروم راهنمایی تحصیلی یه جستجویی بکنی ببینی کسی سوالی مشابه شما داشته یا نه و چه جوابی گرفته.
در انتخاب رشته علاقه و بازار کار دو تا آیتم مهم هستن. معمولا اگر به کاری علاقه داشته باشیم خلاقیتمون توی اون کار بالاتر میره.
اینطور که فهمیدم شما به گرافیک علاقه دارید. درسته؟ رشته جالب و خوبیه. البته بازار کارش خیلی بستگی به خلاقیت خودتون داره. توی یه رشته مثل گرافیک باید در بحث خلاقیت خیلی رقابت کرد تا بشه جلو افتاد و بازار کار رو به سمت خود جذب کرد.
در مورد ازدواجتون از چه نظر میترسید که مشکلی پیش بیاد؟؟
-
راستش من باید چند روز دیگه یه سری درسهارو دوباره امتحان بدم به خاطر شرایط خاص مدرسم و اگه حد نصاب نمره یعنی بالای چهارده تو اون درسهارو نیارم باید مدرسم رو عوض کنم که شاید مدرسه ای دیگر هم حاضر به ثبت نامم نباشه.برا همین باید خیلی زود تکلیفم رو مشخص کنم.الان هر رشته ای دیگه ای که بخوام برم باید یکسال درسو ول کنم.بله هم به گرافیک علاقه دارم هم موسیقی.از دو سال پیش که اومدم اینجا و از وقتی سخنرانی های دکتر میثاق رو گوش کردم به روانشناسی هم علاقه پیدا کردم.بابت ازدواج هم خوب اگه نتونم از طریق مدرکم کار کنم باید برم سراغ کار آزاد.خوب گرچه اگه پدرم کمک کنه از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم اما خوب یه کسی که لیسانسه داره تو یه اداره کار میکنه حاضره با کسی که شغل آزاد داره ازدواج کنه؟؟؟
-
کیارش خان فرمودید:"اما خوب یه کسی که لیسانسه داره تو یه اداره کار میکنه حاضره با کسی که شغل آزاد داره ازدواج کنه؟؟؟ "
یک خانم میاد با مردی ازدواج میکنه که برای تک تک فعالیتهای خودش ارزش قائله و به خاطر تمام توانایی هاش به خودش احترام میذاره و اعتماد به نفس داره و از کارهایی که داره میکنه لذت ببره.
زیاد مهم نیست که شغل شما چی باشه. در ازدواج درآمدی حلال و در حد توانایی تامین رفاه معمول همسر و فرزندان لازمه.
حالا این درآمد میتونه از راه کار اداری باشه میتونه از راه کار آزاد.
از همه مهمتر اینه که از راه حلال باشه.
شما باید خود خودت باشی. واسه خودت زندگی کن. خودتو اونجور که خودت میخوای و بهت احساس رضایت میده بساز.
اگه بخوای هی فکر کنی چیکار کنم که بقیه راضی باشن یا نه، مثل همین الان که میگی میترسم یه کارمند به یه شغل آزاد جواب بله نده، داری اشتباه میری.
خودت باش. اینه که باعث میشه دوست داشتنی بشی.
-
حرفاتون بهم انگیزه داد.از این به بعد کاری که میخوامو میکنم تا آخر هم پاش هستم.هر چند اگه مشاور یا پدر مادرم مخالف باشن
-
البته فراموش نکن کارهایی که از نظر عقلی و شرعی و انسانی درست باشه.
نری یه موقع لجبازی و کله خراب بازی در بیاریااا. منظورم این نبوداااا. متعادل باش. عاقل و منطقی و قاطع و منعطف.
ضمنا هرگز خودتو از مشورت با پدر و مادرت محروم نکن.
خیلی وقتا مشورت یک هنر بزرگه.
باید منعطف باشی. هر موقع کسی بهت هشدار یا نصیحتی کرد، به دیده ی عقل و انصاف بهش نگاه کن و اگر دیدی به حقه قبول کن.
خیلی وقتا کوتاه اومدن از موضع خودمون و پذیرش چیزی که حقانیتش از موضع خودمون بالاتره، شجاعت و شهامت میخواد.
نه شل باش که هر بخوای اونجور باشی که دیگران میخوان. نه اونقدر خشک که یه دنده باشی.
در مورد انتخاب رشته ات و هر تصمیم دیگه ای که میگری باید اونقدر قدرت داشته باشی که دیگران رو با استدلال منطقی و به حق، توجیه و قانع کنی. با لجبازی نمیشه هااااا.
در مورد ادامه تحصیلت و رشته ات هم صادقانه همه ی حرفهاتو با پدر و مادرت بزن.
عجولانه هم تصمیم نگیر. امیدوارم هرچی به خیر و صلاحه شما برادر عزیزمون هست براتون پیش بیاد.
موفق باشید.
-
آقا شما میگین باید حرفات رو با عقل و منطق بهشون ثابت کنید اما من نمیتونم.چند بار تو زندگیم تلاش کردم ولی موفق نشدم.این مشکل رو از خودم نمیبینم از بی منطقی اطرافیانم میبینم.مثلا در همین مورد به مامانم میگم من دوست ندارم تو این رشته ادامه بدم.سال اول که انتخاب کردم چیزی در مورد این رشته نمیدونستم.حالا هم اگر هم ادامه بدم و بتونم حتی دانشگاه خوب قبول بشم اونجا کم میارم.اونجا هم ادامه بدم باز وقتی میرم سره کار از زندگیم احساس رضایت نمیکنم.ولی جواب میدن تو هنوز حالیت نیس و داری احساسی تصمیم میگیری و برای فرار از درس خوندنه.قسم خوردم براش اینطوری نیست.میگم اگه تو رشته ای که دوست دارم وارد بشم حتی اگه نتونم باهاش کار کنم بازم احساس موفقیت میکنم.خدا بزرگه کسی که اهل کار باشه کار واسش هست.ولی قبول نمیکنن و میگن تو بخون بعد اگه نخواستی نرو دانشگاه که وعده الکی هست و اونجا هم مطمئنن منو مجبور میکنن برم.از ایناش هم بگذریم من هر چی هم که به خودم تلقین کنم بازم نمیتونم درسی رو که علاقه ندارم بخونم و عمرم رو تلف میکنم لااقل اگه برم سره کار و وارد اجتماع بشم یه تجربه ای به دست آوردم تا ساله دیگه که بتونم تغییر رشته بدم.
- - - Updated - - -
همه این حرف هارو میزنم ولی بازم بدون منطق همشو رد میکنن و میگن اگه همین رشته ادامه ندادی اصلا دیگه با من حرف نزن:|کمکم کنید لطفا
-
سلام
لطفا با يك مشاور خانواده وبعد از اون با يك مشاور تحصيلي صحبت كنيد.
حتما نتيجه خوبي ميگيريد.