نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من حدود 10 ماهه که ازدواج کردم ولی توی این ده ماه واقعا افسرده شدم.
مادر همیشه به شخصیتم توهین میکنه،در مورد شوهرم کنایه میزنه،با کارایی که انجام میده یا حرفایی که میزنه جلوی شوهرم کوچیکم میکنه
دیگه حس میکنم شوهرم حسش کمرنگ تر شده.
کارم شده گریه کردن. انقدر افسرده شدم که ناخداگاه جلوی دیگران گریه می کنم.
خواهش می کنم اگه پیشنهادی دارین بگین آرومم کنین.چون هیچ جوره آروم نمیشم.
سلام خانم
اول این که خوب جایی اومدین برا راهنمایی و مشاوره و البته همدردی!
================================================== ==
1- بهتره بیشتر از خودتون و شوهرتون و نحوه آشناییتون توضیح بدین
2-رابطتون با مادرتون قبل ازدواج چطوری بود؟؟
3-علت توهینای مادرتون به شوهرتون چیه؟؟
عزیزم سلام .
اول این که با برخورد های درست همه چیز درست میشه، این لباس افسردگی رو بذار کنار و به توصیه های دوستان گوش بده :)
برخورد شما در مواجه با رفتارهای مادرتون چیه ؟ آیا شده صمیمانه و در خلوت دستشو بگیرین و بهش بگید که از این برخوردش ناراحت می شین ؟ اگر بله عکس العملشون چی بوده ؟
یا کلا شده اگر به شما گفتن : سومینا چرا این بشقابو این طوری شستی! یا چرا این غذا رو این طوری پختی؟! این قدر بدمزه
جوابی بدید؟ مثلا بگی : آخ مامان ندیدم این جای بشقاب کثیفه! یا ای بابا ! به این خوشمزگی ! خیـــــــلی هم عالیه!
تا حالا شده این طوری پاسخشون رو بدید؟
به نظرم الان چندین تا مساله هست
اول این که مادرتون به شما ایراد می گیرن (کاری که همه ی مادرا می کنند اما خب به موقع به میزانش !)
دوم این که مادرتون جلوی همسرتون ایراد می گیرند
سوم این که مادرتون از همسرتون هم ایراد می گیرند
که همش قابل حله ...
با سلام و احترام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط **سهیل **
سلام ممنون که مشکلمو خوندید.
1- نحوه ی ازدواجم سنتی بود یعنی کلا با والدینم بود.از ازدواجم یعنی شوهرم واقعا راضی هستم.
2- قبل از ازدواج هم مشکلم همین بود ولی بعداز ازدواج خیلی بیشتر شد الآن تا حدودی کمتر شده.
3-همش میگه چرا میاد خونه چرا همش میرین بیرون.مثلا منظورش از اینجوری حرف زدن با من چی بود در صورتی که کلا بد برداشت میکنه. در اصل کلا حساس شده.
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دلپذیراد
سلام ممنون از خواندن مشکلم.
تا به حال نشدم با هم اینجوری حرف بزنیم چون بازم کار خودشو ادامه میده.
باور کنین در مقابل حرفاش همیشه سکوت کردم نزاشتم کار به بی احترامی بکشه.
خوردم رشته م روانشناسی ست. ولی راهی برای این مسئله پیدا نکردم.با این که نذاشتم شوهرم از این ماجرا ها باخبر بشه ولی همیشه آرومم کرده.
سلام
عنوان تاپیکت دو عوضش کن ................
نقل قول:
نوشته اصلی توسط **سهیل **
با عرض معذرت نمیدونم چطور درستش کنم.:grief:
دوست عزیز سلام
برای تغییر عنوان کافیه در پست بعدی یک عنوان که گویای مشکلت باشه ذکر کنی.
مدیران زحمت تغییرش را میدهند.
موفق باشی:72: