بی توجهی و قهر همسر

با سلام . متنی که مینویسم جهت مشاوره گرفتن از دوستان عزیز برای یکی از نزدیکانم است .
با تمام دقت و صحت بدون جانبداری مطرح میکنم و منتظر پیشنهادات سازنده ی شما هستم .
داستان از این قرار است که دختر و پسری با اختلاف 3 یا 4 سال سن مدتی پیش با هم ازدواج کردند . پسر آخرین فرزند خانواده بوده و پدری معلول دارد و مادری سالم و سلامت . پسر و دختر هر دو انسان های با خدا و معتقد به ارزش ها و اصول خانواده هستند و هر دو خانواده های متمدنی دارند . پسر نسبت به پدر و مادرش احساس مسئولیت بالایی دارد و تر و خشک کردن پدر بر عهده ی اوست . در حال حاضر پسر در منزل پدری خودش زندگی می کند و دختر هم چند روزی از هفته را در آنجا میماند و سایر روزها را در منرل پدری خودش و قرار بر این است که منزل شخصی خودشان در آینده ی نزدیک به صورت خانه ی 2 واحدی (یک واحد برای پدر و مادر پسر و یک واحد برای زوج جوان) آماده شود . در حال حاضر یک اتاق خواب از منزل پدری پسر متعلق به او و همسرش است .
اتفاقی که چندی پیش میافتد و کدورت بین روابط آن ها ایجاد میشود این است که خواهر پسر که در حال حاضر صاحب یک فرزند شده است از شهری دیگر به منرل آنها می آید و مادر پسر بدون اجازه از آنها از دخترش دعوت می کند تا با فرزند خود در اتاق این زوج و بر روی تخت آن ها شب را استراحت کنند (در حالی که دختر او در همان منزل دارای اتاق است ولی در آن اتاق تخت نیست و باید بر رو ی لحاف و تشک خوابید )بدون در نظر گرفتن این که آن اناق متعلق به این زوج جوان بوده است و از نظر دختر این کار او بی حرمت کردن حضور او در اون منزل و نادیده گرفتن حقوق او در آنجا و حریم خصوصی زندگی او و همسرش در آن منزل بوده است . فردای آن روز وقتی که دختر به منزل پدری خود میرود از همسر خود گلایه مبکند و به او میگوید تا منزل شخصی خودشان فراهم نشده او در منزل پدری شوهرش نخواهند ماند و …
پسر در حال حاضر به مدت 3 ماه است که نه به همسر خود سر زده نه از او سراغی گرفته و چند مورد هم که از خانواده ی دختر با خانواده پسر تماس گرفته شده برای چاره اندیشیدن هیچ جواب عملی دریافت نشده عکس العمل پسربرای شخص بنده بسیار عجیب و بر خلاف همه ی انتظارات من از شخصیتی است که از او سراغ دارم .
به طور کلی نظری که راجع به پسر هست اینه که او به خانواده ی خود علی الخصوص والدینش بیش از همسر خود توجه می کند و این کم و بیش مشکلی در زندگی آن ها بوده است ولی نه بطور جدی تا همین مورد آخر که اتفاق افتاده .
شما لطفا خودتون رو بجای خانواده ی دختر قرار بدین و از طرف دختر و خانواده اش نظراتتون رو و اینکه چطور باید این قضیه رو حل و فصل کرد پست کنین .هر سوالی داشتید راجع به مطلب بالا در خدمتم .
با تشکر از همگی .

به نظر من شوهر ایشون از اونجا که تعهد زیادی نسبت به خونوادش داره از مشکلات آینده میترسه و میخاد یه جورایی از همین الان جوری برخورد کنه که همسرش همه جوره تو این راه کمکش کنه.البته برخوردش اصلا معقول نیست ولی فکر میکنم خواسته از همون اول به همسرش بفهمونه که اگه بخواد با خونوادش هماهنگ نباشه با چه شرایطی قراره روبرو بشه به نظر من یه شخص بی طرف باید باهاش صحبت کنه.البته خانم هم باید بدونه که زندگی با چنین مردی سختی های خاص خودشو داره که البته حتما قبل از ازدواج به این مشکلات واقف بوده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیرین دخت_شیرین دخت

به نظر من شوهر ایشون از اونجا که تعهد زیادی نسبت به خونوادش داره از مشکلات آینده میترسه و میخاد یه جورایی از همین الان جوری برخورد کنه که همسرش همه جوره تو این راه کمکش کنه.البته برخوردش اصلا معقول نیست ولی فکر میکنم خواسته از همون اول به همسرش بفهمونه که اگه بخواد با خونوادش هماهنگ نباشه با چه شرایطی قراره روبرو بشه به نظر من یه شخص بی طرف باید باهاش صحبت کنه.البته خانم هم باید بدونه که زندگی با چنین مردی سختی های خاص خودشو داره که البته حتما قبل از ازدواج به این مشکلات واقف بوده.

---

بله ظاهرا به دلیل اینکه قبل از ازدواج ایشون بیشتر کارهای خانواده رو انجام میداده و فردی بوده که بیشترین ارتباط رو با اکثر اعضای خانواده داشته این روند بعد از ازدواج هم به نحوی ادامه پیدا کرده . ولی این قبیل زهر چشم گرفتن ها به نظر من در شان افراد تحصیل کرده و طبقه بندی شده در رده ی فرهنگی بالای جامعه نیست . ما در هیچ کجای جامعه مون نباید شاهد این چنین برخوردهای متقابل باشیم .
ولی سوال من تا حدودی مربوط میشه به اون صحبتی که شما فرمودین . اون شخص بی طرف باید چه صحبتی بکنه و این شخصو چطور باید انتخاب کرد ؟ این قبیل مسائل در خانواده های ایرانی تبعاتی مثل آبرو و ... رو در بر داره . تا اونجایی که من مطلعم خانواده ی دختر در تمام مدت ماه رمضان به بهانه های واهی از رفتن به مهمانی ها خود داری کردن تا مبادا این مسئله عدم حضور پسر موجبات کنجکاوی و نهایتا نقل و نبات مجالس بشه .

مهم شاید این باشه که توی اون بحثی که با هم داشتن چه حرفایی رد و بدل شده ، و عکس العمل دختر چطوری بوده .

با سلام

به تالار همدردی خوش آمدید خوشحالم که دلسوزانه دنبال راه حلی برای این مشکل هستید.

من از پست شما اینجور استنباط کردم که خانواده دختر بدنبال سازش و رفع این سو تفاهم هستند....

اینکه چه کسی مقصر هست در حال حاضر کارایی نداره.بهترین گزینه استفاده از واسطه و جلسه حل اختلاف و مذاکره هست...

احساس این دختر خانوم قابل درکه اما با گذشت و کمتر احساسی رفتار کردن اوضاع خیلی بهتر مدیریت میشد و همه اعضای خانواده درگیر این تنش و مشکل نمیشدند....

موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamanaye man

مهم شاید این باشه که توی اون بحثی که با هم داشتن چه حرفایی رد و بدل شده ، و عکس العمل دختر چطوری بوده .

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ویدا@

با سلام

به تالار همدردی خوش آمدید خوشحالم که دلسوزانه دنبال راه حلی برای این مشکل هستید.

من از پست شما اینجور استنباط کردم که خانواده دختر بدنبال سازش و رفع این سو تفاهم هستند....

اینکه چه کسی مقصر هست در حال حاضر کارایی نداره.بهترین گزینه استفاده از واسطه و جلسه حل اختلاف و مذاکره هست...

احساس این دختر خانوم قابل درکه اما با گذشت و کمتر احساسی رفتار کردن اوضاع خیلی بهتر مدیریت میشد و همه اعضای خانواده درگیر این تنش و مشکل نمیشدند....

موفق باشید:72:

---

با تشکر از کمک هاتون دوستان .
البته تا اونجا که من میدونم دختر و پسر هر دو جوونای محترمی هستن و هیچ گونه حرف به شکل ناسزا به هیچ وجه بینشون رد و بدل نشده . من احساس میکنم کار به لجبازی کشیده .

ویدا من هم همین در ذهن داشتم که همیشه باید گذشت کرد و راه های مسالمت آمیز و گفتگو همواره بهتر از قهر و آشتی بی مورده که جوونارو به هم سرد میکنه .
ولی فعلا من نمیدونم چطور میشه یه واسطه پیدا کرد طوری که هم به قول معروف دختر احساس نکنه شکسته شده و هم به هر حال از قدیم گفتن مرد پا پیش میزاره تا زن . این برای من در حال حاضر معماست .