احساس بدبختی

سلام دوستان من احساس بد بختی دارم احساس پوچی فکر میکنم به هیچ دردی نمیخورم هر روز از خواب پا میشم یک غذای میپزم دور ور مرتب میکنم شوهرم میاد باهم یک حرف میزنیم میخوابیم دوبار فردا فوقش یک روز مهمونی میرم همین زندگی کلا مزخرف سرته نداره انگیزه ندارم فکر میکرد تو زندگی با شوهرم موفقم که چند روز پیش بهم گفت احساس خوشبختی نمیکنه دوستدارم بمیرم چون فکر نمیکنم برای هیچکس مفید باشم حالم بده خیلی بد هر روز سعی میکنم برای خودم یک انگیزه پیدا کنم ولی نیست همه چی تکراری

- - - Updated - - -

دوستان لطفا من ببینید یک چیزی بگید که از این افسردگی بیرون بیام

- - - Updated - - -

حداقل یکی بگه منم همین حسو دارم یا یکی بگه برات متاسم برو بمیر یک چیزی بگید دیگه

فعاليتي داشتبن كه با ازدواج متوقف شده باشه؟

سلام دوست عزیز

ببینید زندگی شما این طور که من فهمیدم کمی یکنواخت شده. شما تو زندگی با همسرتون مشکلی ندارید؟ به نظر شما چرا همسرتون گفتن احساس خوشبختی نمی کنن؟ شما قبل از ازدواج ( یا قبل از اینکه همسرتون این حرفو بزنن) احساس بد بختی می کردین؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shapoor

سلام دوست عزیز

ببینید زندگی شما این طور که من فهمیدم کمی یکنواخت شده. شما تو زندگی با همسرتون مشکلی ندارید؟ به نظر شما چرا همسرتون گفتن احساس خوشبختی نمی کنن؟ شما قبل از ازدواج ( یا قبل از اینکه همسرتون این حرفو بزنن) احساس بد بختی می کردین؟

---

با این دوستمون موافقم
گرچه خودتون هم واضح نوشتین که تکراری شده و یکی از دلایل ناراحتیتون هم حرف شوهرتون هست که البته شاید حق داره یه دختر افسرده رو کنار خودش ادم داشته باشه خودشم افسرده میشه...
سعی کنین یکمی هیجان باشه توی زندگیتون مسافرت خیلی خوبه

سلام
آیا برای زندگیتون هدف دارید؟ آیا برای هدفتون برنامه دارید؟ آیا تلاش هم برای اهدافتون می کنید؟ اگه حتی جواب یکیشون هم خیر باشه، زندگی شما بی هدفه، و خواسته های شما آرزوهای بی فرجامند که افسردتون می کنند نه هدف!
زندگی بی هدف یعنی حرکت دایره ای یکنواخت، کسل کننده و تکراری
اگه هدف داشته باشی انگیزه هم پیدا می کنی، چون اهداف سوخت کوره انگیزه انسانه

سلام نیلو جان

خوبی خانومی؟امیدوارم رفته رفته حالت بهتر بشه

من فکر میکنم برخی مواقع توی زندگیها چون نعمتهایی که خدا داده برامون عادی میشه کم کم شروع میکنیم به بهانه گرفتن.

به اینها فکر کن (خدایی نکرده):

-شما یه بیماری داشتی و توان بلند شدن از سرجات رو نداشتی و نمیتونستی برای خودت و همسرت غذا درست کنی

-همسرت تا دیر وقت بیرون بود و شما نمیدونستی با کی و و کجا میره و این افکار ناراحتت میکرد

-یا مجبور بودی به خاطر نیز مالیت در هر شرایطی (سالم..مریض) صبح زود بری سرکار و تا دیر وقت سرکار باشی.

میبینی اینا چقدر میتونه شما رو اذیت کنه؟

نیلو جان

حالا که شکر خدا مشکل خاصی نداری بهتره به فکر ایجاد انگیزه و شور و شوق برای خودت و همسرت باشی.

مثلا یک زمان خاصی رو مشخص کنید و باهم برید پیاده روی.برنامه ریزی کنید برای مثال روزهای زوج شبها میرید پارک نزدیک منزل.

یا مثلا ماهی یکبار برید سینما.

میتونی خودت بری یک کلاس ورزشی و صبحها که همسرت خونه نیست بری کلاس.

تا حس افسردگی رو از خودت دور نکنی نمیتونی شور و شوق رو به زندگی برگردوونی.

یا میتونی دکوراسیون خونه رو تغییر بدی.

میتونی یک سری لباس نو بخری.

میتونی رنگ موهاتو عوض کنی و یا حتی مدل ابروت رو.

اینا همه نوعی تغییر و تحول و حس تازگی در تو ایجاد میکنه.


اما در کنار همه اینها یادت نره که ناشکری نکنی.خیلی وقتها وقتی یه نعمتی رو از دست میدیم قدرش رو میدونیم.

راستی تو و همسرت چند سالتونه و تحصیلاتتون چیه و چند وقته ازدواج کردین؟

سلام دوستان میخوام تشکر کنم از همه شما ها مریم جون من هر ماه رنگ موها مدل خونه مدل ابرو لباس نو خریدن همه رو دارم ولی هیچکدوم کمک نمیکنه من حتی رنگ روتختی ظرفهای غذارو هم عوض میکنم ما تویی یک هفته غذای تکرای هم نمیخوریم شب یک چیز ناهار یک چیز تمام اینها که فکر میکردم کمک میکنه انجام دادم .ولی در کل از خدا همونطور که شما گفتید ممنونم ولی واقعا هدفی ندارم من درس میخوندم حالا تموم شده و دیگه هیچ کاری ندارم از صبح تا شب خونم اگه مهمونی باشه هر جا من پایم ولی واقعا نمیدونم چرا شوهرم این حرف زد فکر میکنم بخاطر اینکه همه فکر ذکر من اونه و اون از زیادی توجه کردن من به خودش خسته شده اگه به شوهرم بگم بیام بریم بیرونه میگه من خستم تو که سرکار نمیری از صبح تا شب خونه برو خودت تنها بیرون ولی من از تنها بیرون رفتن متفرم اگه بدونه هیچ هدفی فقط محظ وقت پر کردن برم بیرون دیونه میشم اخه ادم تنها اونم برای هیچی چرا بره بیرون خرید که نمیشه کرد باید پول جمع کنیم برای زندگی . میگه برو خونه مامانت من چقدر برم خونه مامانم خونه مامانم یک جا مثل خونه خودم کاری ندارم اونجا من هدف میخوام که از زندگیم رفته حوصله درس خوندنم دیگه ندارم الان لیساس دارم دیگه بسمه در ضمن من بعد از جمله شوهرم احساس بدبختیم زیاد شد اگر نه فقط از زندگی تکراری خسته شده بودم

خودت فکر میکنی چرا همسرت این حرف رو زد ؟ از چیزی ناراحته ؟ چیزی اذیتش میکنه ؟ تو به همسرت دلداری بده ، بگو من و تو خیلی با هم خوشبختیم . تنمون سالمه ، آرامش داریم ، پدر و مادرهامون پیشمون هستند ، شغل و ..... چی از این بهتر ؟ اگر خدا یکی از چیزایی که داریم رو از ما بگیره اونوقت میفهمیم که الان چقدر خوشبخت بودیم و قدرش رو نمیدونستیم ، اگر همسرت گاهی اوقات از کار و زندگی خسته میشه تو به عنوان همسر و شریک زندگیش بهش دلداری بده ، بهش بگو ولی من خیلی احساس خوشبختی میکنم .

خودت هم بس که بیکاری احساس بدی داری ، از اینترنت کتاب دانلود کن بشین بخون ، این همه رمان های جالب ، هر کدوم یک موضوع خوبی دارن که به معلوماتت اضافه میکنند .
یا اینکه یک کلاس ورزشی برو و اونجا دوستای جدیدی پیدا میکنی ، اونجا هم 2 تا کلمه حرف بینتون رد و بدل میشه .
یا اینکه فکر بچه باشید .
اینا همگی هدف هستند ، برای خودت یک هدفی توی زندگی داشته باش .
به هر حال باید یک کار مفیدی توی زندگیت انجام بدی تا از زندگیت لذت ببری و احساس خوشبختی کنی .

منم موافقم کار مفید ولی توان بلند شدن ندارم تو رابط با همسرم مشکلی ندارم به نظر خودم شاید اون این نظر رو نداشته باشه ولی میدونی حرف اون باعث شدمن احساس خوشبختیم ازبین بره به اون کاری ندارم به خودم فکر میکنم فکر میکردم همه چیز شوهرم میدونم براش همه چیزم البته میدونم که هستم میدونم خیلی دوستم داره ولی بااین حرفش منو داغون کرد البته باید بگم این حرف رو تو دعوا گفت بعدا گفت اشتباه کرده ولی من با خودم فکر میکنم حتما یک جا تو دلش اینو داشته که گفته من با خودم مشکل دارم تو همه چی با خودم درگیر خودمو دوستدارم ولی فکر میکنم تو هیچکاری موفق نبستم

منم همین حسو داشتم.الان روزهای هفتمو تقسیم کردم هر روز یه کاری انجام میدم.اگه ورزش نمیکنید حتما حتما بهتون پیشنهاد میکنم که برید و تو یه باشگاه ورزشی مورد علاقه ثبت نام کنید.من یه زمانی وزنم کم میشد،رنگ و روم پریده و به شدت احساس افسردگی و بی حالی میکردم.دکتر بهم گفت فقط چارش ورزشه.برای اینکه تو زندگی با همسرتونم تغییراتی انجام بدین پیشنهاد میکنم تو یه گروه کوهنوردی ثبت نام کنید .مطمئن باشید تو اون محیط روحیتون زمین تا آسمون عوض میشه.پسر داییم و همسرش تو یکی از این گروه ها هستن.هر چند وقت یه بار یه اکیپ 30-40 نفری سوار اتوبوس میشن و میرن جاهایی که آدم عکسش رو هم که نگاه میکنه روحیش عوض میشه چه برسه به اینکه تو اون موقعیت باشه.علاوه بر این بین جمع هم سن و سال و زوج های دیگه که هستید میگید میخندین و شادتر میشید.اگه به کارها ی هنری علاقه دارید میتونید یکیشو شروع کنید و از همین راه اگه خاستید کسب درآمد هم کنید.یه سایتی بهتون معرفی میکنم که میتونید ایده های جالبی ازش بگیرید. سایت نو عروس

بازم میگم حتما حتما ورزش کنید.:43: