-
عقل یا عشق؟
با سلام به همه دوستان
خواهشا بهم کمک کنید.من سه سال پیش با یه پسر آشنا شدم از طریق نت.دو سه ماه از آشنایمون که گذشت تصمیم گرفتیم همدیگه رو بببینیم برای قصد ازدواج.
همدیگه رو دیدیم و پسندیدیم و روز به روز علاقمون بیشتر میشد.ایشون بیکار بود و گفتن بعد پیدا کردن کار هر وقت خواستی با خانوادم میایم خواستگاری.
بعد یک سال از آشنایمون توی نمایندگی ایران خودرو مشغول به کارشد همون موقع خواستن بیان که من گفتم بذار امتحان ارشدمو بدم بعد بیاین خلاصه گذشتو من قبول شدم الانم یک سال از درسم میگذره.ایشون فوق دیپلم دارن.
وضعیت مالی پدرشون خوب نیست و مستاجر هستند .یک سال از من بزرگتر هستن.
البته پسری بسیار با محبت با اخلاق و مسولیت پذیر هستن و از همه نظر خوب و من عاشقش هستم.
من تک دختر هستم و دو برادر دارم و خانوادم روی ازدواجم حساسن.
از ارتباط ما هیچکی خبر نداره.ما توی شهر کوچیک زندگی میکنیم و ارتباط دختروپسر جا نیفتاده.
خواستگارای زیادی داشتم و همشونو یه جورایی رد کردم که به عشقم برسم.
قبلا یه بار به طور غیر مستقیم به مادرم گفتک که همچین پیشنهادی بهم شده پسری با این شرایط ومخالفت کردن به همین دلیل چون میدونستم خانوادم مخالفن فعلا نذاشتم بیان خواستگاریو بهش گفتم باید لیسانستو بگیری و ایشون امسال قبول شدن و از پاییز تحصیلشو ادامه میدن.
حالا سرو کله یه خواستگار برام پیدا شده که شرایطش عالیه و خانوادم قبول کردن که بیشتر باهاشون آشناشیم.من مخالفت میکنم میگن دلیلی برای مخالفت نیست همه چی تمومه چرا راضی نیستی میگم علاقه ندارم میگن علاقه بوجود میاد.
حالا 5شنبه قراره بیان با پسره صحبت کنیم.
ولی من دلم پسش عشق خودم هست دیشب بهش گفتم گفت این همه مدت تو نذاشتی بیام خواستگاری حالام با خانوادم حرف میزنم که بیان.
حالا من مشکل دارم اینکه خانوادم اگه بفهمن با این پسر در ارتباط بودم به یه چشم دیگه نگام میکنن و راضی به ازدواج ما نمیشن.و از طرفی هم اگه با هم ازدواج نکنیم هر دومون میمیریم.
راستشو بخواین من همیشه دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که وضعیت مالی خوبی داشته باشه ولی اگه باهاش ازدواج هم کنم از طرفی باید خیلی سختی هارو بکشم.بنظرتون وضعیت مالی چقد تو انتخاب مهمه؟
کمکم کنید تو بد شرایطی هستم
-
سلام
از عشقتون بخاین که سریعتر بیاد خواستگاری!! بنده خدا خواسته بیاد شما اجازه ندادین
با خاستگار جدیدتون ازدواج کنید! پس اون چی؟
بهتره با خونوادش بیاد اینجوری دوتا خواستگار داری و خونوادتم حتما قبول دارن که خودت باید انتخاب کنی!! خب عشقت رو انتخاب میکنی
درسته وضعیت مالی مهمه ولی اون پسره ام یعیش رو کرده!! به خاطر شمام که داره درش میخونه !! هم درس هم کار!
خواستگاری ام که می خواد بیاد یعنی شرایطش رو داره!!
بهتر بیاد خواستگاری اینجوری خودتون بهتر می تونید انتخاب کنید
دوستان می یان بهتر کمکتون میکنن.
- - - Updated - - -
درسته که خونوادتون مخالفت کردن!! ولی خونوادتون پسره رو ندیدن که - بیاد خواستگاری و خونواده ها با هم آشنا شن اینجوری میمونه انتخاب شما
-
لاله سفید عزیز تصمیم شما تصمیم مهم و سرنوشت سازی خواهد بود. پس پیشنهاد میکنم اول موضوعرو کامل برای خودتون سبک و سنگین کنید و اگر نتوانستید تصمیم قطعی بگیرید به یه مشاور ازدواج رجوع کنید. توی این سایت تعداد کمی مشاور و کارشناس هست و بقیه کاربران معمولی هستن که نظرشون ممکنه درست نباشه.
باید این تصمیم از جانب خودتون گرفته بشه و فرد دیگری روی تصمیم شما تاثیر نذاره.
-
ممنون از راهنماییتون خیلی دو دل شدم مخصوصا حرفای اطرافیانمو که میشنوم دو دل میشم تا چند وقت پیش میگفتم فقط با کسی که دوسش دارم ازدواج میکنم ولی حالا....
وقتی میگن خانواده طرف باید فلان باشه و همه تحصیل کرده باشن ویا وضعیت مالیشون خوب باشه و....باعث میشه مقایسه کنم و این تردید منو بیشتر میکنه که نتونم عشقمو با خیال راحت انتخاب کنم فک میکنم تو آیندم باهاش ازدواج کنم مشکلات زیادی برام بوجود میاد.
درسته ما 3سال باهم بودیم ولی خداروشکر هیچ وقت رابطه جنسی باهم نداشتیم حتی دست همو نگرفتیم هم من مقید بودم هم ایشون.
من از خودش خیالم راحته همیشه هم خودش میگه اونقد توانایی دارم که یه زندگی رو بسازم ولی وقتی این حرفا پیش میاد 2دل میشم فک میکنم اگه با خواستگارم ازدواج کنم چند سال از زندگی جلو میفتم.
من خواستگارای زیادی داشتم الان همه منتظرن ببینن من با کی ازدواج میکنم دوس ندارم پشت سرم بگن اینم از ازدواجش نه تحصیلات بالایی داره نه وضعیت مالی خوبی.
خواهشا دوستان راهنماییم کنید.ممنون
- - - Updated - - -
چرا کسی راهنماییم نمیکنه؟:54:
-
چرا هیچکی نمیاد نظر بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
به نظر من اكه ميخواين اين خواستكار ورد كنين بذارين خواستكار بياد وبه يه بهونه ردش كنين بعد دوستتون بياد جون وقتي شرايطشون خيلي فرق داره مقايسه ميشن خانواده شما هم كه نمي تونين بهشون بكين كه عشق وعاشقي داشتين ومخالف ميشن بس صبر كنين خواستكار بياد وبره وجواب رد بدين يه مدتم بكذره دوستتونم يه دوترم بره دانشكاه بعد بياد اشتباه منو نكنين كه روي عشق وعاشقي هر روز بكين زود بيا خواستكار دارم بيا بعدش كه تو جريان خواستكاري با مخالفتا روبه رو ميشين وقتي همه جبهه ميكيرن ميفهمين اشتباه كردين وديكه راهي نيست بازم صبر كنين اين خواستكارم رد كنين اكه ميخواين ولي فقط بول وتحصيلات زندكي ادم وتضمين نميكنه ادم ميشناسم هر دو تحصيلكرده كار خوب وضع مالي خوب اما روزي نيست كه دعواي شديد نداشته باشن جون اخلاقشون بهم نميخوره اكه با اين اقا اخلاقتون به هم ميخوره درسم كه دارن ميخونن كارم دارن بقيه شم جور ميشه وقتي هم ودوست دارين هر دو تلاش ميكنين فقط نذارين الان بياد خواستكاري كه تو فشار شديدي از طرف خانواده قرار ميكيرين و شايد اشتباه تصميم بكيرين نذارين با كسي مقايسه شي دليلي هم كه براي خواستكار بيدا ميكنين كه ردش كنين سعي كنين اخلاقي باشه تا احساسي بعدن رو همين موضوع كه دوستتون اخلاقش خوبه مانور بدين كه درسته شرايطش كمتر از اونه ولي اخلاقش بهتره وهي هم تو اين اشنايي با خواستكار تاكيد كنين بول اصلا برام مهم نيست من دنبال اخلاقم به خانوادتونم بكين كه بعدن استفاجه كنين از اين موضوع
-
سلام دوست عزیز
به نظر من اصلا به اینکه اون اقا در این شرایط که یکی بهتر از اون هست بیاد فکر نکنید. چون مسلم که خانواده اونو منع میکنن . به نظر من که حدود سه سال از زندگی مشترکم میگذر باید بگم وضع مالی خیلی مهم ولی اخلاق و اینکه همدیگر دوستداشته باشید خیلی مهم تر- خدا بخواد خودتونم تلاش کنید میتونید بهترین شرایط داشته باشید شما با یکی دوست ندارید ازدواج کنید اول خودتون و اون اقا که باهاش ازدواج نکرید بد بخت میکنید بعد کسای که با شماها ازدواج کنن پس این اشتباه که خیلی ها کردن بعد چند سال فهمیدن نه عشق بعد ازواج به وجود نمیاد وقتی یکی دیگرو دوست داری نکنید.پس واستید وبجنگید برای عشقتون برای زندگیتون فعلا به اون اقا بگید نیاد تا یک شرایط که از نظر شما جای نه نداره بشه بعد بیاد
-
خیلی ممنون از راهنماییتون دوستانه عزیز.اتفاقا دوستم دیشب به خواهرش گفته که یه دختره هست که خوبه و برید خواستگاریش برام اونام که منتظرن ایشون زودتر ازدواج کنه موافقت کردن که خواستگاری بیان و مراحل اولیه آشنایی رو انجام بدن حالا که نظر matiوnilooرو خوندم همین کارو میخوام انجام بدم صبر میکنم اول این خواستگارو به یه بهانه رد کنم بعد یه مدت میگم اونا بیان برا خواستگاری.
حالا فردا قراره پسر بیاد برا صحبت کردن سعی میکنم ایراداتی بگیرم هرچند خدارو خوش نمیاد این بنده خدا روهم اینجوری سرکار بذارم.
ولی بعد این ماجرا نمیتونم یه ساله دیگه صبر کنم نه من نه دوستم واقعا برام سخته دوباره چنین موردی برام پیش بیاد.
-
خانوم این روابط قشنگ احساسی مخصوصا در طولانی مدت هیچ وقت از ذهن عادما به سادگی و به طور کامل پاک نمیشن، پیشنهاد میکنم اگه میخاین بعد پشیمون نشین حتما در این مورد به حرف دلتون گوش کنین و اونی رو که دوستش دارین انتخاب کنین. وقتی عشق باشه و تن سالم و شخصیت سالم پول و درامد خوب هم کم کم میاد کنارش به امید خدا. آرزوی خوشبختی واستون دارم
-
دوستان مدت زیادی نبودم تو این مدت اون خواستگار اومد و جواب منفی بهش دادم بعد دو هفته خواهر و مادر دوستم اومد خونمون برای دیدار اولیه و خواستگاری
و بعد چند روز خانوادگی اومدن خواستگاری جلسه تقریبا خوبی بود ولی همین که رفتن مخالفتای شدید خانوادم شروع شد که وضعیت مالیشون خوب نیست تحصیلاتش پایینه و خانوادشون در سطح مانیستن حتی عیب و ایراد روی قیافشم گذاشتن
بدترین روزای زندگیمو گذروندم
البته کسی نمیدونه که ما سه ساله که باهمیمو همدیگه رو میشناسیم
من از هر لحاظی خودشو میشناسمو بهش اعتماد کامل دارم که باهاش خوشبخت میشم ولی کسی اینو نمیدونه
هرچقد با مامانم صحبت کردم قانع نشد
اونا فقط یه بار دیدنش حتی نرفتن تحقیق کنن یا باهاش حرف بزنن که بهتر بشناسنش
خودش میگه هرکاری که تو بگی انجام میدم که خانوادت راضی بشن ولی خودم دوست ندارم فعلا کاری انجام بدیم تا خوب فکرامونو بکنیمو شرایطو در نظر بگیریم بعد
حالا نظر شما دوستان چیه من چکار کنم؟؟؟؟