-
نمیدونم چیکارکنم!!!!
سلام
شوهرم وقتی من کاری میکنم و از نظر اون اشتباهه سرزنشم میکنه ولی اگر همون کار رو خودش انجام بده و من بهش گله کنم شاکی میشه و دلیل میاره که تو اشتباه میکنی و باز دعوامیشه 2 شب پیش باز با شوهرم سر یه مساله جزیی جروبحثم شد من شروع کردم و گله گذاری از طرف من بود کاری که منو بخاطرش سرزنش میکنه رو خودش انجام داد بهش اعتراض کردم باز دعوامون شد روز بعد هیچ خبری ازش نشد بعدازظهر خودم بهش اسمس دادم گفتم من قهر نیستم تو هم نباش بعبارتی منت کشی خیلی تحویلم نگرفت ولی خوب حداقل وجدانم راحت بود و میدونستم بالاخره شب زنگ میزنه یا حداقل روز بعد باهام آشتیه من دیشب خونه دوستم مهمون بودم از قضا قرار بود شب هم اونجا بمونم چون شوهرم موقع اسمس عصر تحویلم نگرفت زورم گرفت بهش نگفتم شب مهمونم منی که تا سرکوچه میرم از قبلش بهش خبر میدم وقتی از خونه درومدم اسمس زدم که دارم میرم و شب هم اونجام 2 ساعت بعد زنگ زد پرسید کی دعوت شدی براش توضیح دادم بعد با ناراحتی گفت خوش بگذره و گوش رو به روم قطع کرد 1 ساعت بعد زنگ زد ساعت 9 شب بود منم بیرون کار داشتم با عصبانیت کلی بد و بیراه گفت و گفت چندتا اسمس دادم و چند بار زنگ زدم جواب ندادی چرا بهم نگفتی میری مهمونی خونه دوستت مگه تو مجردی چرا از من اجازه نگرفتی چرا اینقدر سرخود شدی تو غلط کردی بی اجازه واسه خودت تصمیم گرفتی الان ساعت 9 شبه بیرون چه غلطی میکنی و ...حرفایی زد که تاحالا نشنیده بودم تاحالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش تاحالا فحش بهم نداده بود دوباره ساعت 11 اسمس داد باز شروع کرد غرغر کردن و هرچی از دهنش درومد بهم گفت تاحالا ندیده بودم بهم فحش بده میگفت غلط کردی بیجا کردی بی اجازه رفتی عقده ای میخوای کارای منو تلافی کنی
گفتم فحش نده مراقب حرف زدنت باش گفت با کاری که کردی این جوابته همینه که هست ازین بدترم میشم نمیخوای بسلامت یعنی دوست نداری طلاق گفت فردا به بابات زنگ میزنم تکلیفمو مشخص کنه که من این وسط چه کاره ام شلغم که نیستم تو زنمی باید ازم اجازه میگرفتی خلاصه از کلماتی مث نفهم،عقده ای،غلط کردی،بیجاکردی...واسه اولین بار استفاده کرد شوهرم کسیه که همیشه احترامم رو داشته اینبار چون از شب قبل هم آتیشی بود فقط منتظر جرقه بود منفجر بشه آخرشم گفت برو بچسب به دوستات من از فردا با تو هیچ حرفی ندارم امروز اصلا ازش خبری ندارم نه زنگی نه اسمسی شوهرم آدمیه که اگه کاری کنه حتی اشتبااه هیچوقت اظهار پشیمونی نمیکنه بهش گفتم هرچی دوست داشتی امشب فحشم دادی گفت حقت بود بازم میگم غلط کردی رفتی از 11 تا 4 صبح اسمسی حرف زدیم و دعوا کردیم آخرشم گفتم هرچی دوست داری بگو گفت به قرآن کاراتو تلافی میکنم میدونم اشتباه اولیه ازمن بوده باید میگفتم ولی حقم نبود این همه فحشم بده نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میگم کاش من منت کشی کنم چون مقصر اولیه ام از یه طرف برخوردش و حرفاش که یادم میاد برام قابل حضم نیست نمیتونم قبول کنم نمیخوام غرورمو بشکنم زنگ بزنم یا اسمس بدم بعد تحویلم نگیره از طرفی طاقت قهر ندارم همیشه بهش گفتم تحت هیچ شرایطی قهر نکن ولی اینبار بدتر از همیشه شد قبلا اگه جروبحث ساده داشتیم شوهرم زنگ میزد انگار نه انگار اتفاقی یا بحثی بوده ولی اینبار مطمئنم ازش خبری نیمشه از دیروز صبح که بیدار شدم تا الان که 24 ساعت گذشته نخوابیدم سرگیجه دارم چشام درد میکنه غذا نمیتونم بخورم توروخدا بگید چیکار کنم نمیخوام قهر باشیم حتی بعدها قهر کنیم در هر شرایطی میخوام آشتی کنیم از طرفی میترسم این وضعیت بعدا هم تکرار بشه یعنی پرخاش همراه با فحش و بدو بیراه نمیخوام رومون به روی هم باز بشه و حرمت بینمون شکسته بشه من چون نخواستم حرمتها شکسته بشه اصلا جوابشو نمیدادم فقط میگفتم درست حرف بزن ولی منم ظرفیتم تا یه حدیه نمیخوام این اتفاق بیفته که موقع دعوا فقط فحش ردو بدل بشه خودش میگه وقتی لج کنم لج کردم تا آخرشم پیش میرم واقعا اینبار ازش میترسم الانم قهره باهام جرات ندارم حتی اسمس بدم بهش
کمکم کنید دارم دیوونه میشم
-
سلام سارا جان
عنوان تاپیکت مبهمه.
در ارسال بعدیت همینجا یک عنوان که گویای مشکلت باشه رو بگو تا مدیران برات عوض کنن.
طبق قوانین تالار تا درست نکردن عنوانت کسی از اعضا نباید نظری بدن.
موفق باشی
-
سلام
راستش متنت رو کم و بیش خوندم ولی همین که اول جمله رو میدیدم یاد خانم خودم میفتم...:)
دقیقا همینطوریه...
چند تا خصوصیتش رو میگم شاید احساس همدردیم رو درک کنی
1- کارهای خودش رو توجیه میکنه (توهین، تحقیر و ..) ولی من نباید انجام بدم
2- وقتی منت میکشم محل نمیده زیاد
3- لجبازی میکنه شدید
4- خیلی دعوا میکنیم
و ...
خیلی از مسایلی که دارین رو درک میکنم و اینکه سر مسایل جزیی چطوری دعوا میکنین.. شاید بتونم حتی تصورش رو بکنم که چه دردی داره
خصوصا اینکه وقتی طرفت بهت از هر نوعی نیاز داره خوب میاد طرفت ولی وقتی تنها نیست و دورش شلوغه محلت نمیده
مث خانمم که وقتی قهر میکنه کلی فحش میده اخر شب میگه شارژ میخوام واسه گوشیم ( ینی اون لحظه فقط یه تبر میخوام که نصفش کنم :102:)
هیچ چیز کارشناسی نمیتونم بگم جز اینکه اعتماد به نفس داشته باشی و خیلی محکم تر از اینی که هستی باشی
بگو ببینم از چی میترسی؟ که طلاقت بده؟ که بهت خیانت کنه؟ که ترکت کنه؟
نترس ... ببخشید معذرت میخوام ولی هیچ غلطی نمیتونه بکنه تا وقتی که شما محکم وایستی ولی اگه شل بیای تا اخرش باید بها بدی بهش.. یه بار برای همیشه و محکم وایستا منتت رو کشیدی بکش کنار تا اون بیاد طرفت!! نیومد طرفت مدتی بیخیالش بشو... میدونم نظرم رو شاید مذمت کنن بقیه ولی جواب میده... من یه بار سر همین مسخره بازیاش هفت روز بهش پیام ندادم و روز هفتم خودش ازم دعوت کرد برم پیشش و غرورش رو شکست..
هر کسی غرورش تا یه حدی محکمه اونم میشکنه فقط یکمی صبور باشین. اصلا باهاش دعوا نکنین و ارامش داشته باشین. در مقابل این ادما باید با ارامش حرف زد باور کن بیشتر عصبیشون میکنه همین ارامش و باعث میشه اون غرور کاذبشون بریزه.
خانم عزیز منم اگر زنم اینقد منتمو بکشه که دیگه محلش نمیدم و میگم خوبه این هر دفه میاد سمتم...
مردی گفتن زنی گفتن و اینکه توی رابطه بااااااااااید عشق و احساس دو طرفه باشه .. یه قدم شما یه قدم ایشون
خوب به حرفام فکر کنین ... زندگی منم خونه... همین الان که مینویسم دلم خونه از دستش .. هنوز نتونستم درستش کنم ولی تنها روشی که جواب داده این بوده.
حتی توی عید میخواست جدا بشه و منم یه هفته محلش ندادم که خودش با التماس برگشت ولی اگر التماسش میکردم که جدا نشه قبول نمیکرد
-
ممنون محمد آقا مشکل ما اینه عقدیم و از هم دور مجبوریم اسمسی یا تلفنی حرف بزنیم من از چیزی نمیترسم من نمیخوام جدا شم شوهرم هم از روی عصبانیت گفت بسلامت اعتماد بنفسم بالاست ولی در مقابل شوهرم بعضی اوقات کم میارم من خیلی مغرورم شوهرم از من بدتره من لجبازم اون از من بدتره شاید چون اخلاقمون شبیه همه این همه دعوامون میشه شوهرم بار اوله اینقدر بد دهنی کرده البته دیدم با بعضی از افراد پرخاش کرده و حتی بدوبیراه گفته ولی با من بار اول بود الان اینقدر به خاطر فحشاش ناراحتم که غروررم نمیذاره منت بکشم که پررو نشه ولی همش فکر میکنم فردا یا پس فردا اینکارو کنم بالاخره یکی باید کوتاه بیاد بقول شما منت میکشم بعد میرم کنار تا نوبت اون بشه هرچند بعد هر منت کشی حس خورد شدن غرور بهم دست میده کار شوهرم طوریه با هر جور ادمی که فکرکنید سروکار داره به اندازه کافی عصبی میشه اینجر مسائلم که پیش میاد تمام دق و دلیشو سر من خالی میکنه واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم که اینقدر دعوامون نشه جدیدا از آینده و زیر یه سقف رفتن هم میترسم
-
خوب اتفاقا ما هم عقدیم و از هم دوریم و بیشتر مجبوریم اس ام اس بدیم که همین باعث دعوا میشه وقتی پیش همیم اکثرا خوبیم ولی...
اره منم میترسم از اینده اونم میترسه...
ولی اگه از من بپرسن چرا پرخاشگری میکنی بهش چون اون انجام میده
ماهم هر دو لجباز مغرور و یک دنده هستیم و هیچکدوم زیر بلیط هم نمیریم... به قولی هر دو من هستیم و یکیمون کوتاه نمیاد
گاهی اون کوتاه میاد ولی من غرورم اجازه نمیده توهیناشو که کرده ببخشم وگاهی برعکس..
ولی کلا اون کارای خودشو خوب توجیه میکنه میگه حالم بد بوده و ... اولین بار توی زندگی اون بهم فحش داد و رومون رو باز کرد..
درکت میکنم خیلی شبیه همیم...
-
من اگه بهم فحش بده به خودم اجازه نمیدم جوابشو با فحش و بد وبیراه بدم چون اگه منم مث اون برخورد کنم قطعا حرمتا شکسته میشه من هیچ وقت از گل نازکتر بهش نگفتم و نمیگم اکثر اوقات تو جروبحثا من کوتاه میام چون نمیخوام کار به جای باریک بکشه و قهر کنیم و مجبور بشیم منت کشی کنیم و من نمیخوام کسی باشم که منت میکشه پس کوتاه اومدن رو به منت کشی ترجیح میدم ولی الان دوماهه شاید هر روز جروبحث داشتیم دیگه واقعا دارم کم میارم الانم که قهر کرده مث مرغ سرکنده ام دنبال راه حل میگردم که این جروبحثا کم بشه و الانمن نمیدونم چیکار کنم که باهام قهره از یه طرف توهیناش که قابل حضم نیست و یادآوریش عصبیم میکنه از یه طرف قهر بودن و بیقراری من از یه طرف فکر منت کشی و خورد کردن غرورم:54::54:
-
منم اول نمیخواستم فحش بدم ولی من یه مردم و تحمل ندارم یکی به مادرم فحش بده یا توهینای زشت بهم بکنه....
خوب منم شدم مث خودش.. فحش دادم توهین کردم ولی واقعا بی جهت نبوده.. ینی در جواب بوده...
همین دیروز ارزوی مرگ کرد برای مامانم منم جوابشو مث خودش دادم ولی اون میگه به مادرم توهین کردی در صورتی ک توهین خودشو ندیده.. کلا خیلی فک کرده از دماغ فیل افتاده ولی میخوام یکمی بفهمه خیلی هم کسی نیست واسه خودش.
بدتر از همه پررویی هاشه و توجیه کردناش خیلی مسخره بازی درمیاره و کلا خیلی بدتر از شوهر شما عمل میکنه
نمیدونم شما سر چی دعواتون میشه ولی ما سر هیچچچچچ هیچچچچچچ دعوا میکنیم مث بچه ها.. ولی باور کنین من خیلی سعی میکنم دعوا نشه ولی یه کاری میکنه که ....
-
چرا کسی کمک نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
خیلی جالبه من هر وقت اینجا مشکلمو بیان میکنم نادیده گرفته میشه و کسی حتی همدردی نمیکنه برعکس اسم سایت که همدردیه اینقدر جواب نمیگیرم پشیمون میشم از اینکه تاپیک زدم:47:
-
سلام
سارای عزیز فقط میتونم از توضیحاتت بگم که شوهر منم کپی شوهر شماست تو این اخلاقا.
رک بهت بگم الان که گفته غلط کردی تو بحث های بعدی منتظر حرف های بدتری هم باش. الان ممکنه بگه من خیلی اشتباه کردم و یا به نوعی اظهار پشیمونی کنه اما در آینده باز هم تکرار میشه.
مثال بزنم برات؟ شوهر من قبلا میگفت چرت و پرت نگو. امروز گفت وق وق میکنی!!!! میبینی؟ منو اون عاشق همیم اما .... واقعا باورش سخته.
پس این مسئله رو بزرگ نکن چون فقط خودت غصه میخوری. منم متنفرم از بی احترامی تو دعوا ولی همیشه شوهرم این کارو میکنه و منم فقط گفتم مواظب حرفات باش و ....
منم شوهرم جرئت نداشت اینارو بگه ولی یه روز گفت و هنوز هم داره میگه با اینکه چندین بار با اون غرورش معذرت خواهی هم کرده.
تو دعواهایی که فکر میکنی الکیه و کش پیدا میکنه سکوت کن. بذار خودشو خالی کنه. اگه ذره ای واکنش نشون بدی اونو به هدفش که حرص دادنه توئه میرسونی. تو دعوا همیشه اینطوریه. ولی اگر سکوت کنی. یا حتی گاهی بگی حق با توئه اون میفهمه که با داد و بیداد بدتر خودشو اذیت میکنه.
خونسرد باش میدونم سخته. اما اینجور آدما رو (با عرض معذرت) باید خرشون کنی. یه روز که اوضاع خوب بود بهش بگو با هر بی احترامی که انجام بدی یه گام خودتو از من دور میکنی و کم کم پل های حرمتو پشت سرت خراب میکنی. بهش بگو مهمترین فرد زندگیته و همیشه میخوای بینتون احترام باشه حتی تو سخت ترین لحظه ها. بگو اگر بی احترامی کنی ارزش حرفت حتی اگر حق باشه از بین میره پس بزرگ باش و در شان شخصیتت صحبت کن.
فقط من و تو نیستیم. 90% زندگی ها پر از بی احترامیه.
فقط آتو نده دستش. سعی کن بی نقص باشی. هم در چشم اون هم دیگران. شاید یه روز حمایت دیگران هم به دردت بخوره.
امیدوارم صبور باشی و کمتر از این مسائل برات پیش بیاد..