شناخت و حريم ارتباط

سلام خيلي ممنونم به خاطر سايت خوبتون.
من اولين باره كه براتون مي نويسم،ازين بابت احساس خوبي دارم.
حرفا ي خوب و بعضا" عجيب براي من ! و راهنماييهاي خوبي توي تالار گفته ميشه.راهنماييهاتون شبيه اون چيزاييه كه توي خونه بابام و مامانم هميشه ميگن و خوب البته بيشتر اعتقادات من.يك سري سوالاتي براي من راجب ازدواج وجود داره كه باعث شد عضو سايتتون بشم. و اون اينه كه واقعا من بلد نيستم چطور طرف مقابلم رو بشناسم؟علي رغم اينكه دختر اجتماعي هستم ولي با آقايون راحت نيستم البه منظور آقايوني كه احساس كنم يه حسي چيزي اين وسط هست و خوب طبيعتا در بعضي موارد منم درگير ميشم.
حتي دوره دانشگاه هم بعضي از بچه ها ازم ايراد مي گرفتن كه چرا راحت نيستي؟ چون رشتم هم فني بود تعداد پسرا بيشتر بود وهمين باعث ميشد كه برخوردمون بيشر بشه .ولي هيچ كدوم باعث نشد كه من تغيير رويه بدم.و كمي راحت بشم. من تا حالا با هيچ پسري دوست نبودم .و حتي گفتگويي راجب ازدواج هم نداشتم يادمه يكي از بچه هاي سال بالايي اومد گفت كه دوستم مال اين دانشگاه نيست به خاطر همين من و فرستاده كه به شما بگم ازتون اجازه بگيرم كه بياد باهاتون صحبت كنه،من اونقد تحت فشار بودم كه مي خواستم هرطوري هست خلاص شم و آخر سر گفتم كه بهتون ميگم آخرشم نرفتم بگم چون منتظر بودم كه همون آقا بياد سراغشو بگيره. چون فكر ميكردم پرروييه،كه نيومد.و من هم عصباني بودم كه منو مسخره كرده؟
همه اينارو گفتم تا حدي منو بشناسين كه بهتربتونين راهنمايي كنين.الان سوال من اينه كه ارتباط سالم قبل از ازدواج چطور بايد باشه ؟يعني از چه طريقي؟در چه چارچوبي؟واصلا راجب چه چيزايي در اولويت اول بايد حرف زد؟
مشكل اينه كه من نمي خوام سنتي ازدواج كنم از طرفي هم نسبت به رابطه ها بدبينم يعني نگرانم كه آبروم بره، با توجه به اينكه شهر محل سكونت من طوريه كه رايج نيست عقد نكرده دختر پسر با هم يه مدت باشن تا همديگرو بشناسن بعد ازدواج صورت بگيره چون فورا يه حرفه گنده در ميارن!!!
من يه دختر 24 ساله هستم و فكر مي كنم اين مشكلات خيلي بزرگن و من از اينكه دوره دانشگاه چند مورد خوب رو از دست دادم ناراحتم چون هنوز طرف رو نشناخته به آخرش فكر ميكنم!!!
البته از اينكه ارتباط غلط نداشتم خيلي هم خوشحالم ولي نگران آشناييهايي هستم كه ميتونه تحت نظارت خانواده و سالم باشه ولي من نتونم از پسش بربيام.خواهش ميكنم منو راهنمايي كنيد و واقعا ايرادات منو به طور كامل بگين. خيلي ممنونم چون شما اولين كسي هستين كه بعد مامانم اين حرفارو گفتم. منتظر راهنماييهاي ارزشمندتون هستم.

خانم m-sh
با سلام
ابتدا بفرمائید کدام دانشگاه و بعد ارتباط به نظر بنده خوب است البته به صورت کنترل شده بعضی از دانشگاهها مانند ....و.... ارتاطات خیلی به صورت ناصحیح است و این با عث مشکلاتی برای آینده جوانان خواهد شد. لطفا پاسخ دهید

سلام m-sh
معذرت خواهی مرا به لحاظ تاخیر در پاسخگویی پذیرا باش.
مراجع محترم، لازم است راه میانه ای را برگزینید. و به لحاظ آشنایی با جنس متفاوت( یعنی شناخت آقا پسر)، کافیست معطوف به شناخت عقلانی باشید، و مسئله احساس را تحت کنترل داشته باشید تا وقتی شناختتون کامل شد.
لذا بدون اینکه کسی را طرد کنی، بی محلی کنی، بهتر است منطقی با او صحبت کنید. و به او بگوئید که چنین ارتباطهایی را در چه حدی قبول دارید. مثلا اینکه
" خیلی خوشحال میشوم که نسبت به شما شناخت بیشتری داشته باشم. لذا پیشنهاد می دهم جهت آشنایی بیشتر از یکدیگر ، خانواده امان در جریان قرار بگیرند، چون من از مخفی کاری و ....، خوشم نمی آید. و کار خلافی نمی کنم که بخواهم مخفی کرده یا انکار کنم."
البته به عنوان مثال بود، شما می توانید در قالب جملات منطقی از این درب باز کن ها استفاده کنی. مهم اینست که بتوانید مدیریت کنید. و اگر فرد مقابل علیرغم میل خود خواست این ارتباط را مدیریت کند( آنطور که شما نمی پسندید) ، به هیچ وجه کوتاه نیایید.
وقتی این ارتباط با نظارت خانواده ها برقرار شود، مسیرهای شناخت باز می شود ، مثلا هر دو به مشاور خانواده مراجعه کنید، با اعضای خانواده مشورت کنید، یا وقت کافی داشته باشید که در مورد مسائل با هم صحبت کنید.

با تشكر از جناب سنگ تراشان
احساس مي كنم جوابم رو تا حد زيادي گرفتم. ممنون.اميدوارم راه گشا باشه.
در پاسخ جناب رضا اولا ممنون. دوما هم كه دانشگاهي كه من بودم رابطه ها در اون حدي كه شما فكر كردين نبود مشكل از منه. سوما هم به نظر من جو دانشگاه درسته مهمه ولي اين برخورديه كه مثلا آدم نوعي مثل من بايد در پيش بگيره كه اگر برخورد صحيح باشه ميتونه از اون رابطه هاي نا صحيح جلوگيري كنه و فرق يه رابطه خوب و بد رو تشخيص بده.سوال من اينه كه چطور بايد تشخيص بدم كه اون رابطه اي كه داره شكل ميگيره تو مسير صحيح داره پيش ميره؟ آيا طرف مقابلم داره اون چهره واقعيش رو نشون ميده يا نه؟ مساله اينه كه من بيرون هم اين مشكل رو دارم البته ان شالله از اين به بعد ديگه ميگم داشتم.مرسي.

سلام اقاي سنگ تراشان راستش يه سوال براي من از همين حرفاتون پيش اومد. اينكه "خانواده ها در جريان باشن" لطفا راجبش بيشتر توضيح بدين اينكه اطلاع بايد اينطوري باشه كه همون اول حالت رسمي گونه داشته باشه مثل خواستگاري؟ يا به روش ديگه اي مثلا در حد تلفني صحبت كردن بزرگترا.چون براي يكي از دوستاي من يه موردي پيش اومد كه اون آقا گفته بود كه خانوادش اطلاع دارن در صورتي كه اينطور نبود و رابطه اونا به خاطر همين دروغ بهم خورد.يه سوال ديگه هم اينكه شروع ارتباط اول بايد حالت غير حضوري داشته باشه مثلا در حد تلفن؟ حتي اگه طرفين همديگر رو بنا به شرايط كاري يا تحصيلي هر روز بتونن ببينن؟
لطفا مساله شناخت و طرز شروع رابطه رو بيشتر باز كنين چون من فكر مي كنم مشكلات بعدي كه پيش مياد اشكال از اينه كه شناخته واون رابطه هه تو مسير درستش پيش نميره.
يكي هم اينكه اگه طرف مقابل اون اولش به دل آدم نشينه وخوب حس خوبي همون تو نگاه اول بهش نداشته باشه نبايد اصلا اجازه بده رابطه شروع بشه؟ يا اينكه بايد يه مقدار صبر كنه تا طرف مقابلشو كمي بشناسه و به حس خودش بها نده و بعد قضاوت كنه چون ممكنه كه اون به دل ننشستنه ناشي ازون باشه كه با روياهاي شخص مطابقت نداره وگرنه شايد مورد مناسبي باشه؟لطفا توضيح بدين.
خوشحال ميشم از نظرات ساير دوستان حاضر در تالار بهره مند بشم مرسي.

سلام m-sh
از آنجا که ازدواج یک انتخابی هست که همه قبول دارند.
و از اینکه ازدواج باید با شناخت باشد.
و از اینکه این شناخت پس از ارتباط صحیح حاصل می شود.
و از اینکه مسئله ازدواج قاچاق و ننگ نیست که همه از هم بپوشانند
و از اینکه بالاخره خانواده ها هم باید در جریان قرار گیرند.
پس بهتر اینست که از اول این مسئله به صورت رسمی انجام گیرد و خانواده ها در جریان قرار گیرند. بعد میزان و مدت فرایند شناسایی حتی اگر طول کشید ،مشکلی ایجاد نمی کند و انرژی طرفین روی شناخت یکدیگر (نه مخفی کاری، یا خدایی نکرده سوء استفاده یا ....) گذاشته می شود.

آقاي سنگ تراشان منظور منم اين نيس كه از خانواده قايم كنم اتفاقا من دوس دارم از ريز ريز مسائل اطلاع داشته باشن منتها منظورم به طرف مقابله كه همون اول بلن شن بيان خواستگاري يا نه يه مدت بعد آشنايي ؟(البته اون آشنايي هم با اطلاع خانواده) چون بعضيا ميگن فلعا همديگرو كمي بشناسيم ببينيم بهم ميخوريم يا نه بعد خونواده بلن شه بياد.اميدوارم تونسته باشم منظورمو واضح بگم.
بعد هم پاسخ سوال دومو ندادين(اينكه يكي اول به دل ادم نشينه بايد همون اول ردش كنه بره يا...بعضي موقعها خانواده و اطرافيان ميگن حيفه اله بله موقعيتش فلانه....)
اميدوارم اينو ديگه زودتر جوابشو بدين بعد چهلم نباشه ها:D:D:D
خيلي ممنون

سلام به m-sh
سلام به آقای سنگ تراشان و با کسب اجازه از ایشون
بنده چند ماه پیش با همچین مشکلی بر خوردم که الحق وقت زیادی رو ازم گرفت و حسابی کلافم کرده بود.
در رابطه با اعلام کردن یا عنوان کردن این موضوع نظر شخصی بنده اینه که بهتره فرد کاری رو که می خواد آخر از همه و بعد از بلند شدن کلی سروصدا انجام بده همون اول با آرامش کامل و اعتماد به نفس مناسب انجام بده و خانواده رو در جریان بذاره. اینجوری با اتکا به تجربه و موقعیت اجتماعی خانواده یک تصمیم منطقی و عاقلانه برای ایجاد یک ارتباط سالم و سازنده اتخاذ می شه.
در رابطه با شناخت فرد مقابل در نگاه اول بزرگی گفته: "دل برای یک لحظه تصمیم می گیره و عقل برای یک عمر".
تو این دنیای پر رمز و راز نقابهای بسیاری وجود داره که آدمها برای رسیدن به خواسته هاشون از اونا استفاده می کنند؛ به نظر این حقیر در این مورد نمی شه از نیروهای ماورا طبیعی غافل شد مهر و عواطف انسانی همیشه این نقاب ها رو پاره کردن و یک چهره پاک و سالم رو نشون دادن اما این موضوع نباید باعث بشه که از اون ور پشت بام بیافتیم. تحقیق و پیگیری های منطقی و مناسب در این باره می تونه کمک شایانی در انتخاب یک فرد مناسب برای یک عمر باشه.
با این همه بازم باید موقعیت ها و دیدگاه های مختلف رو سنجید بعد تصمیم گرفت.

امیدوارم انتخابی کنید که در آینده حسرت امروز رو نخورید.
ممنونم از این که وقت صرف کردید و نظر این حقیر رو مطالعه کردید.
با آرزوی سربلندی و بهروزی برای تک تک دوستان!.

با کسب اجازه از کليه دوستان
ازدواج يک امريه که لازمش ارتباط قبلي نيست ولي اگر قرار است ارتباطي وجود داشته باشد لازمه اون داشتن يک هدف از قبل تعيين شده است.
ارتباط يک امر پسنديده ولازم براي انسان است چرا که از دوره ابتدائي مي گ.ييم انسان موجودي اجتماعي است ولي اين جمله را هيچ وقت درک نکرديم وبه تفسير آن نپرداختيم.
به نظر مي رسد نسبت به مسائل تا حدودي بد بين باشيد. اين شک وبد بيني هم لازمه يک زندگي موفق است اما نه تا آن حدود که باعث به وجود آمدن موانع ديگري شود. يک خوشحالي خوبي داريد واين مسئله را تبريک عرض مي کنم وآن هم نداشتن ارتباط ناجوري تا کنون. اما نبايد دراين ميان شما فقط وفقط به خاطر اين دلخوشي جلوي بسياري از فرصت هاي ديگر را گرفت.
خوب گوش دادن ومنطقي فکر کردن وتصميم صحيح گرفتن يک هنر است. انسان هر مطلبي را بايد بشنود. عاقلانه وبه در از هر احساسي ارزيابي کند . در مواردي به مشورت ونظر خواهي از ديگران بپردازد ويک تصميم عاقلانه اما قاطعانه بگيرد . وبر آن استوار باشد.
نوشته ايد فرصت هائي داشته وگذشته است . سعي کنيد در گذشته زندگي نکنيد. از گذشته پند بگيريد وبراي آينده خود برنامه ريزي کنيد.
ضمنا تحصيلا ت شما کامل است . و در عصر تکنولو|ي وارتباطات زندگي مي کنيم کمي امروزي تر فکر کنيد اما مواظب باشيد در پوستين فريبکارانه تکنولوژي امروزي گرفتار کرداب ها نشويد.
موفق باشيد

سلام ms-h
الحمد الله این بار قبل از چهلم جواب دادم...
البته جواب دوستان به نظر کافی می رسه....
به دل نشستن واقعا یک امر نسبیه، و قابل اندازه گیری نیست... یعنی صفر یا 20 نیست. معمولا بین این دو هست، ولی به هر حال باید حدنصاب به دل نشستن انجام بشه. پیشنهاد اینست که یکی و دو جلسه هم حداقل یکساعته گپی باید زده بشه و با ترکیب کلی ذهنی ، کلامی و ...، فرد هم آشنا بشوید، اگر به دلتون ننشست توصیه می کنم دنبالشو نگیرید، چون همیشه فکر می کنید این به دل ننشستن مشکل ساز شده....
به هر حال دوست داشتن یک نفر شرط لازم جهت ازدواجه...