دیگه نمیتونم تو این خونه طاقت بیارم

سلام دوستان من برادرهایی 30 سال به بالا دارم که هنوز موفق به ازدواج نشده اند به دلیل اینکه پدرم نزدیک به 10 سال است که در خانه نشسته و کار نمیکند و برادرهایم خرج زندگی را میدهند. پدرم در طی اینمدت به آدمی غیرقابل تحمل تبدیل شده است که همه ما به شدت از حرکات و رفتارش متنفر شده ایم و رفتارهایش تاثیرات خیلی منفی روی ما گذاشته بطورمثال به شکل افراطی و مدام برنامه های مذهبی با صدای بلند در خانه گوش میدهد که این باعث شده تقریبا دین زده بشویم ؛مدام در پی این است که حرف خود را به کرسی بشاند و داد و بیدادو....هر حرفی که بزنیم یا درخواستی داشته باشیم با ما لجبازی میکند مادرم بیماری عصبی گرفته است و در طول روز بارها حالش بد میشود شرایط در خانه ام به شدت بد هست حتی برای فرار از آن نمیتوانم به ازدواج فکر کنم چون پولی برای تامین جهیزیه در بساط نیست در ضمن ما با هیچ کس نمیتوانیم درد و دل کنیم یا کمک بخواهیم زیرا تقریبا تمام فامیل از پدرم برای خودشان کمک میگیرند!!!! هیچ کاری برای بهتر شدن این وضعیت به ذهنم نمیرسد خدا هم فعلا بعد ازین چند سال جوابم را نداده لطفا کمک کنید

سلام دوست عزیز
منم شرایط تقریبا مشابه تو رو دارم ... از لحاظ پدر دقیقا شبیه به هم هستیم .بابای منم چندین سال هست که خودشو خونه نشین کرده و ما رو روانی کرده
منم دلم میخواد از شرایط بدی که توشم نجات پیدا کنم ولی خب تا حالا شرایط برا این کار مساعد نشده و خودمم هیچ راهی جز صبر و تحمل ندارم. به خصوص که رابطم هم با خدا خوب نیست و آرامش روحی ندارم ..
سختههههههه

سلام

اگر شرایطشو دارید سر کار برید و تو خونه نمونید

حضور مردها با سن بالا توی خونه باعث اعصاب خوردی میشه ، کما اینکه به همه چی ایراد می گیرن و ....

ولی مواظب باش به خاطر این چاله توی چاه نیفتی :305:

مدتی دیگه فارغ التحصیل میشم و شرایط کار ندارم ، تازه اگر مدرک هم داشته باشم اجازه نمیدن که دنبال کار بگردم مگه اینکه خودشون برام کار پیدا کنن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط godlove

مدتی دیگه فارغ التحصیل میشم و شرایط کار ندارم ، تازه اگر مدرک هم داشته باشم اجازه نمیدن که دنبال کار بگردم مگه اینکه خودشون برام کار پیدا کنن

---

کار پیدا کردن خیلی به شما کمک میکنه

خواستم ی چیزی رو هم خیلی رو راست به شما بگم :به هیچ عنوان به خاطر شرایط پدرت ازدواج نکن ،اگر به خاطر این شرایط بخوای ادامه بدی بعدآ که وارد زندگی آدمای دیگه میشی حسرت همین زندگی رو خواهی خورد ........

در مورد جهیزیه هم معزلی هست واسه خودش .......این معزلم فقط با سرکار رفتن حل میشه .....


خوش به حال دخترایی که تو زندگیشون متوجه نمیشن کی جهیزیشون گرفته میشه ...

درست میگین اما شرایط واقعا سختیه دیگه تحملش ازم برنمیاد بعضی وقتا فقط گوشامو میگیرم که متوجه صدا و کارای بابام نشم!از طرفی هم حرص میخورم چرا کسی که باید پشتم باشه داره کاری میکنه که به هر کسی رو بیارم و از خونه ببرم
امیدوارم که تا چند ماه دیگه که فارغ التحصیل میشم بتونم برم سره کار